معرفی وبلاگ
بیایید به سرزمین عشق و عرفان سفر کنیم ؛ سرزمینی که تجلی گاه شکوه ایثار است ؛ سرزمینی که همه یکرنگی و اتحاد است. این جا سرزمین عشق و ایثار و فداکاری است. ای قلم ها! بدون وضو در این حـریـم مـقـدس وارد نـشوید. ای هـمسـفران ! لازمـه ی ورود به این سـرزمیـن ، داشـتـن دل هایـی پـاک و بی آلایش است. حرمت و قداست این سرزمین بسیار زیاد است. این سرزمین متعلق به شیرزنان عارفی است که در هشت سال دفاع مقدس حماسه ها آفریدند.
دسته
پيوندهاي روزانه
زن ، دفاع مقدس و امنیت ملی
زنان و حضور در عرصه های نبرد
تنها زن حاضر در عملیات بیت المقدس
تأثیر عوامل معنوی در امنیت زنان ایثارگر
حماسه عاشورا نقطه عطف حضور زنان
ممکن ساختن غیرممکن‌ها
صلح بدون جنگ؟
هیچ وقت جنگ‌طلب نبودیم
ترحم بر پلنگ تیزدندان؟
راه قدس از کربلا می‌گذرد
خرمشهر چه شد؟
چرا حمله نمی‌کنید؟
زنان قهرمان در دوران جنگ
از قرآن سوزی تا تمدن سوزی
فرزند خاک، تصویر تازه زنان در دفاع مقدس
زنان قهرمان کشور ما
زنان آثار ارزشمندی درباره دفاع مقدس خلق کرده‌اند
فیلم مستند هشت سال دفاع مقدس
آلبوم تصاویرسرداران شهید
عملیات ثامن الائمه
بسیار مهم و خواندنی و عمل کردنی
مناجات شهدا با خدا
شهادت طلبی
ترور یا دفاع از کیان اسلام؟
شهید معصومه خاموشی
طلبه صفر کیلومتر!
زن نه شیرزن!!!
روزشمار دفاع مقدس
سجده باپیشانی سوراخ
دوکوهه
وصیت نامه شهید علیرضا موحد دانش
عراق
سُرفه ای کن تا بدانم هنوز نفس می کشی!
شهید احمد کشوری
نامه امام علی (ع) به مالک اشتر نخعی
ولایت فقیه ، تداوم امامت
گلزار زندگی
جسم نحیفان کجا و بار کجا...
چهل حدیث در مورد شهید و شهادت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 868975
تعداد نوشته ها : 1009
تعداد نظرات : 11
جشنواره وبلاگ نويسي دفاع مقدس
 مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان
 جشنواره وبلاگ نويسي دفاع مقدس استان يزد
  مسابقه وبلاگ نويسي معبر
نقش زنان در دفاع مقدس

Rss
طراح قالب
GraphistThem231

 که به نظرم اومد خیلی برامون بدرد بخوره

از جبهه برایتان بگویم ، جبهه جنت الهی است و من اینجا زیبایی های بهشت را با چشمهایم مشاهده می کنم و با گوشهایم نغمه های دلربای بهشتی را می شنوم . گویی که قیامت در نظرم جلوه گر شده و آن صحنه کبرا را لمس می کنم که در آنجا فقط اعمال نیکمان به دردمان می خورند و تنها خداست که می تواند یاری دهندمان باشد .

عزیزانم !

بنا به تکلیف الهی و انجام فرمان خدا به جبهه رفتم تا به ندای امامم پاسخ مثبت داده باشم تا دین محمد (ص) جاوید ماند و ولایت فقیه که استمرار خط انبیاء و امامان معصوم است در غیاب امام معصوم استوار و پابرجا ماند و قامت رسایش تا ظهور بقیت الله الاعظم از گزند دشمنان محفوظ ماند .

در این جبهه نور ، با کج فکری ها ، ظلمات و انحرافات داخلی بجنگید تا پاسدار بحق حرمت خون شهیدان باشید ! هرگاه در انجام تکالیف و اطاعت از اوامر الهی ، سستی و قصور ورزید ، استحقاق نزدیکی به خدا را از دست خواهید داد و این بزرگترین و تلخ ترین محرومیت هاست که نصیب شما می گردد . تنها عاملی که آرام بخش دلهایتان می شود یاد و ذکر خداست .

سه شنبه 1389/6/30 22:51

 


فرازی از وصیت نامه سردار شهید رضا حسن پور قائم مقام لشگر17 علی ابن ابیطالب و فرمانده تیپ یکم:

الله اکبر الله اکبر اشهد ان لا اله الا الله
اشهد ان محمدا رسول الله
اشهدان امیرالمومنین علی ولی الله

سلام، سلامی گرم زمیان دود و آتش، سلامی گرم از میان غرش توپ و تانک، سلامی گرم از میان ترکش خمپاره ها، سلامی گرم و پر محبت، سلامی گر م از میان قلبهای پاک صاف و صادق، و جانهای برکف نهاده جوانان و رزمندگان.

سلام بر مردم همیشه در صحنه، سلام بر مردم همیشه بیدار و هشیار و خنثی کننده نیرنگ منافقان و کفار و مشرکین. سلام بر مردم همیشه به یاد خدا و سلام بر مردم همیشه به یاد رزمندگان جبهه های جنگ حق علیه باطل. خداوند عمری طولانی و صبری حسین وار(ع) عطا فرماید که از غذای خود به رزمندگان می بخشید که این خود از نشانه های مومنان است.

نمی دانم من به نوبه خود چگونه از شما تشکرکنم،نمی دانم چگونه این بخشش وایثار شما را جبران کنم

ونمی دانم چگونه پس از برگشت از جبهه در میان شما سر بلندکنم چرا که تا به حال آن طوری سربازان امام حسین (ع)برای اسلام کار کردند من کار نکردم وهیچ کاری ازدستم برنمی آید جز اینکه دعا کنم :

خدایا مرا پهلوی امام مهدی (عج)ونایب بر حقش امام خمینی واین مردم فدا کار وبا ایثار روسیاه مگردان
ای خدا دیگر بیش از این خجالتم مده که دیگر گوشهایم توانایی شنیدن این را ندارد که بشنود یک پیرزن
هشت عدد تخم مرغ خانه اش را برای رزمندگان جبهه فرستاده است.

ای مردم همیبشه در صحنه ، ای دوستان وآشنایان و ای خانواده ام همه این را می دانید و بدانید که من به اختیار خودم به خدمت سپاه در آمدم وباز خودم داوطلبانه به جبهه رفتم واین مطا لب رابرای تکبر وغرور ومنیت نمی گویم که شنیده بودم عده ای از افرادمال پرست شایعه پراکنی می کنند که این جوانها را به زور به جنگ می برند.

در جواب به این افراد باید بگویم: وقتی که من اینجا از گناهانم کم می شود و به لقاء الله می رسم پس چرا به زور بیایم یا از اینجا فرار کنم، اگر سعادت داشته باشم چه جایی از اینجا بهتر؟ این را همه بدانید که من به جنگ نیامده ام به خاطر غرور و تکبر و نه به خاطر ترس از آتش دوزخ و نه به خاطر خوب و راحت بودن بهشت و نه به خاط شهید شدن که این نوع طرز فکر شرک است. من به خاطر رضای خدا به جنگ آمده ام، همین و بس.

در ضمن پدر یا برادرم مسئول گرفتن حلالیت از طرف دوستان و آشنایان می باشند و هرکس یاز بنده طلب دراند به خانواده اینجانب مراجعه کنند به علت اینکه وقت کم است چون امشب عملیات می باشد. به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

شنبه 1389/6/27 7:38

 


بسم الله الرحمن الرحیم


اذا جا ء نصرالله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا


در این لحظه که قلم را بدست گرفته ام نمی دانم چه بنویسم و در این فکرم که رسالت سنگین ما را قلم می تواند به جهانیان برساند یا نه.

به هرحال از همرزمانم شروع می کنم و حماسه خونینشان را بازگو می کنم می گویم که چگونه این جانبازان با خون خود وضو ساختند و می گویم که چگونه چون شهابی درخشان بر سینه ظلمانی کفر تاختند.


خدایا تو خود شاهد باش که این مجاهدان راه اباعبدالله با چه قلب پاکی به میدان رزم آمدند و چگونه جان به جانان سپردند.


و خدایا تو خود شاهد باش که این رهروان خط سرخ تشیع چگونه در زیر این فشار های طاقت فرسا آخ هم نگفته و فقط تکه کلامشان شکرالله بود.


و خدایا تو خود نیز شاهد باش که این ایثار گران بخاطر اینکه بگویند فلانی جبهه رفته یا بخاطر فرار از درس و غیره به جبهه نیامدند.

چرا که با تحمل این همه سختی، فشار، عاشقانه بسوی میدان رزم می شتابند و وقتی موقع عبور از معبر مین میرسد بر سر رفتن روی مین دعوا می کند که من بروم آن یکی میگوید اول من باید بروم و دیگری می گوید من...



شاید شما دنیا پرستان بدبخت بگوئید: خوب تقصیرشان نیست، آخوندها مغزشان را شستشو دادند و آنها بچه های تازه بدوران رسیده ای هستند که عشق ماجراجوئی دارند، اما پروردگاری که شاهد جانبازی مخلصانه این شهیدان بخون خفته در شب عملیات بودی در قیامت خود بر اعمال و حرفهای یاوه این دنیا پرستان حکم کن چرا که رسالتی را که این شهیدان داشتند آنان دنبال نکردند و در خواب خرگوشی خود بیشتر فرو رفتند.


شما را بخدا دیگر بس است تا کی میخواهید از صبح که بلند می شوید تا شب کلاه بر سر هم بگذارید و ظلم کنید؟!


پس کی می خواهید بفهمید که این دنیا جای ماندن و خوشگذرانی نیست. و بالاخره تمام می شود و فانی خواهد شد؟


آیا فکر این را کرده اید که فردا در مقابل خدا و رسولش و علی علیه السلام و تمام شهدای غرق بخون اسلام سر افکنده و شرمسارید و آنجاست که به خود می آیید اما دیگر فایده ندارد!



به عنوان یک بنده کوچک خداوند کلامی با ملت مسلمان و شهید پرور ایران دارم و آن اینکه قدر امام را بدانید و به منافقان کوردلی که در شهرها به هر وسیله ای ضربه میزنند آنچنان تو دهنی بزنید که دیگر صدایشان در نیاید.



اما شما همرزمانم کلامی نیز با شما دارم و آن اینکه ای رزم آوران اسلحه ام را بر زمین مگذارید مبادا جنگ با کفار و منافقین سستی کنید تا فردا در مقابل خداوند و شهدای غرق بخون اسلام شرمنده نباشید.


و اما تو ای رب العالمین نمی دانم چگونه شکر ترا بجا آورم چرا که به من توفیق رزمنده بودن در راهت را عطا فرمودی و دیگر اینکه مرا به فوز کامل رساندی و شهادت را نصیبم ساختی امیدوارم که از گناهانم درگذری ای پروردگار عالم.



و نیز سخنی با شما پدر و مادر عزیزم دارم، پدر و مادری که در راه رفاه فرزندشان سختیهای زیادی متحمل کردند و زجر زیادی کشیدند...


امیدوارم خداوند صبری بزرگ به شما عنایت فرماید و به اینکه فرزندتان به فیض شهادت در راه خدا رسیده افتخار کنید و با صبر و مقاومتتان مشت محکمی بر دهان منافقان بکوبید.

حتی در آن جهان منتظرت میباشم تا در قیامت شهادت دهم تو مادر عزیزم چقدر شبها بر بالینم بیدار ماندی و تو پدرم چقدر خودت گرسنگی را تحمل کردی تا من سیر باشم و چه سختیها و بد بختیهائی که بخاطر سعادت من کشیدید.


امیدوارم اگر گاهی اوقات باعث زحمت شما شده ام مرا به مقام والای پدر و مادر بودنتان ببخشید.



در پایان از تمام دوستان و فامیل حلالیت می طلبم، امیدوارم هر چه زودتر خداوند نصرتی را به تمام جهان بگستراند.


خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

جمعه ۱۷/۱۲/۶۳
رضا کعبه زاده

شنبه 1389/6/27 7:37

 



السلام علیک یا اباعبدالله و علی‌الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام‌الله ابداً ما بقیت و بقی‌الیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم، السلام علی الحسین و علی علی‌بن‌الحسین

و ....... با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و تمامی شهدای اسلام و امت شهیدپرور ایران و با سلام به خانواده محترم و درود و رحمت به روح پدر و مادرم.

شهادت یعنی انتقال یافتن از زندگی مادی به زندگی معنوی و الهی و شهادت در مکتب اسلام یک مسأله انتخابی است که انسان کامل با تمام آگاهی آن را انتخاب می‌کند و با شهادت خویش شمع راه انسان‌های پاک و نورانی می‌شود و من با انتخاب آگاهانه راه شهیدان را تا رسیدن به ساحل سعادت ادامه خواهم داد.

نظر به اینکه اگر لیاقت شهادت داشته باشم بنابراین من راهم را انتخاب کردم امیدوارم که شما هم دست ‌خط مرا (ولایت فقیه و برگزیدن راه شهادت) را انتخاب کنید.برادران در زمانی که اسلام در خطر است

همانطوریکه امام عزیز قلب تپنده امت فرمود‌ :

به کسانیکه توانایی داشته باشند واجب می‌شود که برای پاسداری از حریم اسلام و قرآن به مقابله با دشمن برخیزند و مواظب باشید که این جنایتکاران هر روز برای نابودی جمهوری اسلامی ایران نقشه می‌کشند اما شما همانطوریکه تا به حال نقشه آنها را با اتکال به الله نقش بر آب کردید حالا هم هوشیار باشید که انشا‌الله کاری از دستشان ساخته نیست اما نگذارید ریشه بگیرند و چند جمله از جملات گهربار امام امت و مسئولین کشور که می‌فرمایند باید فراموش نکنیم که در جنگ با آمریکا هستیم و ما متکی به خدا هستیم و با اتکال به خدا از هیچ ابرقدرتی ترسی نداریم و ما مثل امام حسین (ع) در جنگ وارد شویم و مثل حسین (ع) باید به شهادت برسیم و تا آنجایی در خاک عراق پیش می‌رویم که خواسته‌هایمان را بگیریم و هرگز زیر بار ذلت نخواهیم رفت.

هیهات من الذله.

در آخر از رزمندگان می‌خواهم که جبهه را گرم نگاه داشته و گوش به فرمان رهبر و تا آخرین نفس استقامت کنید که الان استقامت لازم است.

در آخر وصایای شخصی من..... وسایل ارتباط نظامی من از قبیل لباس و غیره را بعد از شهادتم کسی که از خانواده به منطقه می‌روم استفاده کند در غیر این صورت به مراکز سپاه تحویل دهید

مقدار پولی هست برای کفن و دفن که انشا‌الله لازم نمی‌شود چون آرزویم این است که در صحنه نبرد تکه تکه شوم تا در روز قیامت در پیش سالار شهیدان اباعبدالله و سایر شهدا سرافکنده نباشم.....

درمراسم عزاداری من روضه بی‌بی حضرت زهرا (س) خوانده شود چون من از داشتن مادر و پدر محروم بوده‌ام در آخر از همه خواهران و برادران و آشنایان می‌خواهم که اگر از من بدی دیده‌اند حلال کنند برادران از استغفار و دعا دور نشوید (دعای کمیل و نماز جمعه) که بهترین درمان برای تمکین دردها است.....

امام را تنها نگذارید که او حسین زمان است و هرکس او را تنها گذاشته امام زمان را تنها گذاشته است.....

شنبه 1389/6/27 7:35

 


 
بسم الله الرحمن الرحیم


با درود به روان پاک شهداء و رهبر عظیم الشأن انقلاب امام خمینی و فرمانده واقعی حضرت ولیعصر(عج)،دلم می خواهد در این لحظات آخر که انشا الله عازم نبرد با کفار بعثی هستم مطالبی را بر روی کاغذ بیاورم ولی از آنجائیکه خداوند متعال بر همه اعمال من آگاهتر و عالم تر است توان عرضه را از خود سلب دیده می بینم لذا در مورد رابطه خالقی و بندگی فقط به رحمت او دلبسته ام،به شفاعت اهل شفاعت مخصوصاً حضرات ائمه اطهار(ع).

انشاءالله خداوند متعال این بنده عاصی را از میان خیل کاروان شهدا و صدّیقین رد نفرموده و در جمع این کاروان قبول فرماید در صورتیکه اصلا لیاقتش را ندارم و اما مطالبی در رابطه با خانواده و سایرین.

امیدوارم بر فراق پسرت که همیشه باعث زحمت و رنجت بوده و هیچوقت نتوانسته محبتها و مهربانیهایت را که بی شائبه ترین محبتها بوده جبران نماید،صابر باش که خداوند متعال فرموده اجر صابرین بدون حد و حساب است وضمناً این بنده عاصی را حلال نموده و در دعاهایتان فراموش نفرمایید و تا حلال ننمودی به خاک نسپارید.

اما برادرانم:

ار اینکه حق برادری را نیز نتوانستم ادا نمایم،مرا حلال نموده و عذر مرا پذیرا باشید تنها سفارشی که به شما و همگان دارم این است که از اسلام دست برندارید،تنها راه سعادت و حفظ شرافت و انسانیّت در پناه اسلام است و استمرار حرکت انبیاء دین التزام عملی به ولایت فقیه است از ولی امر اطاعت محض نمایید،مدافع انقلاب و اسلام و جمهوری اسلامی و روحانیت مبارز باشید و سرکوب کننده ظالمین و ملحدین و منافقین باشید.

انشا الله
خلوص نیت و صداقت را نصب العین خود قرار دهید و به یاری رزمندگان بشتابید،در جبهه ها حضور داشته باشید که راه صد ساله را می توان در مدت اندکی در جبهه ها طی کرد،جبهه به قول معروف دانشگاه است و دانشگاه خود سازی و خود شناسی و معرفت به آنچه پنهان است.

در خاتمه با کسب اجازه از مادر بسیارعزیزم، برادر بزرگوارم محمد رضا صدقی را به عنوان وصی خود معلوم نموده انشا الله با تقبّل زحمت اعمالیکه در برگ پیوستی است انجام دهد.

«به امید پیروزی حق بر باطل و جهانی شدن انقلاب اسلامی»

روز یکشنبه مورخه 20/11/64 خسرو آباد

شنبه 1389/6/27 7:34

 


  

بسم الله‌الرحمن الرحیم



و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیا عند ربهم یرزقون


گمان مبرید کسانیکه در راه خدا کشته می‌شوند، مرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌خورند.


من محمود دایه‌علی وصیت‌نامه‌ی خود را به نام خدا و در راه تداوم انقلاب اسلامی به رهبری زعیم عالیقدر امام امت خمینی روح خدا شروع می‌کنم،


ای مردم مسلمان و مستضعف ایران این انقلاب را به رهبری امام امت ادامه دهید ما ملت ایران خیلی خون داده‌ایم که این انقلاب به پیروزی برسد نکند که از رهنمودهای امام سرپیچی کنید و امام را تنها بگذارید او نایب امام زمان (عج) است.


نگذارید خون این شهیدان پایمال شود ما هرچه خون بدهیم انقلابمان پایدارتر می‌شود، این آمریکائی خائن با کمک منافقین دارند شاخ و برگ این نهال انقلاب را می‌ریزند ما باید نگذاریم که این ابرقدرتها،‌ واسطه‌های داخلی آنها به این انقلاب ضرور زیان برسانند.


اگرچه همه را بکشند ما باید تا آخرین قطره‌ی خونمان را به پای این نهال انقلاب بریزیم و آن را آبیاری کرده و رشدش بدهیم. در زمان امام حسین (ع) امام را تنها گذاشتند حالا که امام خمینی راه او را می رود ما نباید اورا تنها بگذاریم.


از خانواده‌ام می‌خواهم که خط امام را ادامه دهند و از مادرم می‌خواهم برادرهایم را در بسیج شرکت دهد تا اگر روزی به شهادت رسیدم بتوانند ادامه دهنده‌ی راه من باشند.


از برادرهایم می‌خواهم که بعد از من اسلحه را به دوش بگیرند و خون خودشان را به پای درخت اسلام بریزند تا درخت اسلام بارورتر گردد. هرکس امام را قبول نداشته باشد و سر قبر من بیاید به خون تمام شهیدان خیانت کرده است.


پدر و مادرم! ما امروز در زمان امتحان هستیم چون در جبهه وجود دارد حسینی و یزیدی و من راه حسین را انتخاب کرده‌ام شما هم از فرصت استفاده کنید و به جبهه حسین بپیوندید. در هر کربلائی امام حسینی وجود دارد و حسین امروز با خمینی است. در وجود امام عزیز دقت کنید و با شناخت کامل راه او را ادامه دهید؛


مادرم می‌دانم که در انتظار آمدن من هستید و هم‌اکنون دعا می‌کنی اما حرف من به برادرانم این است که یکی یکی به جبهه‌های حق علیه باطل فرستاده شوند؛ من برای آنها طلب پیروزی بعد از شهادت می‌کنم.


دوستانم در پیروزی ما در این جنگ هیچ شکی نداشته باشید این سخنان را به عنوان یک شهید می‌گویم که اگر وحدت خودمان را از دست بدهیم و امام را تنها بگذاریم به خون تمام شهیدان خیانت کرده‌ایم و خدا شما را نمی‌بخشد.


فقط در خط امام حرکت کنید و بدانید بهترین تسلیت برای من انتقام گرفتن خون تمام شهیدان است....

شنبه 1389/6/27 7:34

 

حقیر حمیدرضا زرچینی (کربلایی) فرزند محمد، شماره شناسنامه 3467،متولد 1340 تهران

هم‌اکنون این وصیت‌نامه را در کمال عقل و شعور به رشته تحریر درمی‌آورم و اعتقادات خود را به مبانی قرآن و سنت محمد (ص) و اهل‌بیتش و نظام جمهوری اسلامی ایران ابراز کرده و به دین اقرار می‌کنم:


"اشهدان‌لا اله‌الا‌الله و اشهد ان محمد رسول‌الله و اشهد ان علیا ولی‌الله "


نیز اعتقاد دارم به رجعت ... و هم‌اکنون در این برهه از زمان،ندای هل من ناصر ینصرنی از زبان پیر عشق،تقوی مجسم،ملکه در قالب انسان،سالک جماران و به قولی که بر حق هم گفته‌اند،ندای حسین زمان به گوش می‌رسد و جوانان حزب‌الله یا جندالله،به این ندا لبیک می‌گوید.



وصیت به پدر و مادرم و امت شهیدپرور و ایثارگر ایران


پدر و مادر عزیز و مهربانم!


همانطور که 20 سال پیش خدا مرا به شما به امانت سپرد و شما مرا بزرگ کردید و الحق که از هیچ کوششی دریغ نکردید و درآن هنگام مرا با قنداق سفید بستید،‌ هم‌اکنون صاحبش امانتش را می‌خواهد و شما با همان دستها مرا با پارچه سفید (کفن) به صاحب اصلیش بازگردانید....


اما امام، به والله قسم امام یک نعمت الهی است و ما حزب‌اللهیان تا آخرین قطره خون خود را،در راه هدفش که همان مکتب محمد (ص)‌است،نثار می‌کنیم.


او از سلاله پاک حسین (ع) و ابراهیم ثانی است،برادران و خواهرانی که عاشق این مکتب هستید،خود را با کتابهای اسلامی که صدها فقیه و فیلسوف و عالم زحمت کشیده‌اند،انس دهید و با آنها دست دوستی دهید.


...اطیعو‌الله و اطیعوالرسول و اولی‌الامر منکم


به تبلیغات عوامل خارجی شرقی و غربی گوش فرا ندهید و از سازمانهای بین‌المللی همچون سازمان ملل متحد صلح نوبل،عفو بین‌المللی و کلیسای واتیکان خوف به خود راه ندهید، چه پروندهای این سازمان همه تاریک و کثیف است ....


وصیت می‌کنم بر سنگ قبرم نوشته شود:


"عشاق اگر لقای تو را آرزو کنند،باید ز خون خویشتن اول وضو کنند"


24/2/1361

شنبه 1389/6/27 7:33

وصیت نامه شهید علیرضا موحد دانش ‌فرمانده لشکر 10 سید الشهدا (ع)


بسم الله الرحمن الرحیم



اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمد رسول الله (ص)، اشهد ان على ولى الله


سلام علیکم

در زمانى قلم به نیت وصیت بر کاغذ مى لغزانم که هیچ‌گونه لیاقت شهادت را در خود نمى‌بینم. وقتى به قلبم رجوع مى‌کنم غیر از سیاهى و تباهى و معصیت چیزى نمى‌یابم و به همین دلیل است که از پروردگار توانا عاجزانه می‌خواهم که تا مرا نیامرزیده است از دنیا نبرد.


پروردگارا با گناهى زیاد از تو که لطف و کرمت را نهایتى نیست، تقاضاى عفو و بخشش دارم و الهى بنده‌اى که تحمل از دست دادن یک دست را ندارد چگونه بر آتش دوزخت توان دارد، خدایا توبه‌ام را بپذیر و از گناهانم بگذر که غیر از تو کسى را ندارم و غیر از تو امیدى ندارم.


مردم بدانید راهى را که در آن گام نهاده‌ایم که همانا راه حسین (ع) است و به اختیار انتخاب کرده و تا آخرین نفس و آخرین رمقى که به تن داریم در سنگر رضاى خدا خواهیم ماند و به دشمن زبون کافر خواهیم فهماند که ملتى که پشتیبانش خداست و پیشاپیشش امام زمان فى سبیل الله در مقابل تمامى متحدان کفر خواهد ایستاد و انشاء الله پیروز خواهد شد.


پدر و مادر عزیزم همانگونه که در شهادت برادرم صبر کردید و استقامت ورزیدید اکنون نیز صبر پیشه کنید. در حدیث است که هرگاه پدر و مادرى در مرگ دو فرزندشان استقامت کنند خداوند کریم اجرى عظیم (بهشت) نصیبشان می‌کند.


شما خوب می‌دانید که شهید عزادار نمى‌خواهد، رهرو می‌خواهد. برادرم شما هم با قلم و قدم و زبانتان پشتیبان انقلاب و امام عزیز باشید.


مادر عزیزم به مادران بگو همانطور که من رهرو خون ؟؟؟ مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیرى کنید که فردا در محضر خدا نمى‌توانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل‌72 تن شهید را نمود.

پدر و مادر عزیزم بخاطر تمام بدی‌ها و ناسپاسی‌هایى که به شما کردم مرا ببخشید و حلالم کنید و از همه براى من حلالیت بخواهید، از همسرم که امانتى است از من نزد شما خوب محفاظت کنید که مونس آخرین روزهایم بود.


برادران عزیز، برادرى داشتم که در راه خدا فدا شد قبلا در وصیت نامه‌ام با او صحبت و درد و دل می‌کردم اکنون به شما توصیه میکنم که برادران عزیزم نکند در رختخواب ذلت بمیرید، که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد مبادا در غفلت بمیرید که على (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در بى تفاوتى بمیرید که على‌اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد.


پدر و مادر و همسر عزیزم، مراقبت کنید آنان که پیرو خط سرخ امام خمینى نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند. در زنده بودنمان که نتوانستیم درشان اثرى بگذاریم، شاید در مرگمان فرجى باشد و بر وجدان بى انصافشان اثر گذارد.


والسلام
علیرضا موحد دانش
-------------------------

مزار شهید :تهران- بهشت زهرا (س)- قطعه 24

منبع:سایت راویان

شنبه 1389/6/27 7:32

 


نه یکبار، بلکه چندبار باید این وصیتنامه ها را بخوانیم تا بفهمیم
که چطور جبهه برای بعضیها دانشگاهی بود که حتی بدون گذراندن تحصیلات مقدماتی، از آن فارغ التحصیل شدند و مدرک خود را از اباعبد ا..(ع) گرفتند.


وصیت نامه شهید رضا پناهی

صفایی ندارد ارسطو شدن . خوشا پرگشودن، پرستو شدن


بسم الله الرحمن الرحیم


هرکس من را طلب می کند می یابد ، و کسیکه مرا یافت می شناسد، و کسیکه من را دوست داشت، عاشق من می شود و کسیکه عاشق من می شود، من عاشق او می شوم و کسیکه من عاشق او بشوم، او را می کشم و کسیکه من او را بکشم، خونبهایش بر من واجب است، پس خون بهای او من هستم. ( حدیث قدسی )

هدف من از رفتن به جبهه این است که، اولاً به ندای "هل من ناصر ینصرنی" لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفه ای را که امام عزیزمان بارها در پیامها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من می روم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم.

آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کند او نمی تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند.




من به جبهه می روم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند، حتی اگر شهید شدم، چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کرده ام و امیدوارم که پیروز هم بشوم.

پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان گشته ام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمی رود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم.

و بحق که ما می رویم که این حسین زمان و خمینی بت شکن را یاری کنیم و بحق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار می کنند پاداش عظیم می بخشد.


من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال،پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم


فقط برای هدفم یعنی الله .....

جمعه 1389/6/26 23:8

 


فرازهائی از وصیت‌نامه:



«خدا را، خدا را به امام وصیت می‌کنم.


امام را فراموش نکنید پیوسته با او باشید که اگر رها شوید سرنوشتتان سرنوشت اقوامی خواهد بود که وصفشان را خداوند در قرآن می‌فرماید.


این اسطوره پولادین تقوی و این نمونه عالی مکتب و انسانیت را پیرو باشید و پیروی از ایشان را نه در مقام یک شخص بلکه پیروی از جریان ولایت‌فقیه که استمرار حرکت انبیاست بدانید و الا دچار انحراف خواهید شد.


خدا را، خدا را، به امت سفارش می‌کنم.


این امت را هرگز فراموش نکنید و پیوسته با مردم باشید و در میان این امت در مدتی که خداوند به من توفیق داد و در ستاد پشتیبانی جنوب مشغول خدمت بودم، حضور شکوهمند مردم را در صحنه دریافتم جریان خروشان انقلاب را که در خون این مردم نفوذ کرده و از آنان دژی ساخته که صلابت و استحکام آن عرصه روزگار را بر تمام شیاطین روی زمین تنگ خواهد کرد، دیدم. حرکتتان همیشه در جهتی باشد که این صلابت محکمتر شود و این حضور مستدامتر گردد.


خدا را، خدا را، به تقوی سفارش می‌کنم.


استراتژی این انقلاب ساختن انسانی است که در آن ارزش‌های مکتب تبلور یافته باشد، انسانی که نمونه مکتب باشد و تاکتیک آن مبارزه با شیاطین و در رأس آن مبارزه با شیطان بزرگ و شیطان‌های درونی است در انجام هر عملی ببینید چه تغییری در شما بوجود آمده است.


خط حضور خدا را در هر عملی فراموش نکنید و الا هر عملی هرچند هم که ظاهراً مؤثر باشد هباء منثورا است. در این راه دعا را فراموش نکنید. مضامین عالیه‌ای که در ادعیه آمده است و ائمة ما با خواندن آنها رابطة خود را با خدا تنظیم نموده بودند و چگونه رابطه داشتن ما را با خدا به ما یاد داده‌اند هرگز فراموش نکنید. در مورد مشکلات به خدا توکل کنید.


همانطور که خداوند در قرآن می‌فرماید: و من یتق‌الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب. که در این صورت خداوند دریچه‌هائی را بروی شما خواهد گشود که هرگز به فکرش نبودید. امروز پیروزی‌های رزمندگان در جبهه‌های نبرد بر علیه کفار صدامی مرهون توکل بر خدا و توسل به ائمة طاهرین(ع) است...»

جمعه 1389/6/26 23:6
X