با يك نگرش كوتاه بر زندگي شهيدان، ميبينيم كه هر يك چه ويژگيهاي خاصي داشتند. آيا مگر ميتون بدون خلوص و صفاي قلب و پاكي نيت به لقاءالله و ديدار خدا، تنها معشوق عاشقان از خود رسته، تنها مراد جانبازان از مريد رهيده، و تنها اميد خائفان و راجيان از بند گسسته پيوست؟ عجيب است «شهيد و شهادت». او ميبيند حضور ملائكه در نزدش را، او ميبيند آنچه را كه خداوند براي او آماده كرده از نعمتهاي بهشت، او ميبيند «عند ربهم يرزقون» را. آري، او ميبيند از نزد پروردگارشان رزق داده ميشوند؛ آنهم چه رزقي! راستي، چه خوب هدايت يافتند،چه زيبا معناي هستي و زندگاني را يافتند، دريافتند كه بايد بنده خدا بود و ره قرب به خدا را پيمود. و چه زيبا و دلرباست براي آنان كه كوتاهترين راه، ايثارگرانهترين راه و جانبازانهترين راهِ «شهادت» را يافتند. مگر نه اين است كه هر لحظه زندگي را بايد به ياد خدا بود، و بايد هر لحظه ره قرب به خدا را پيمود. پس، چه بهتر كه حكيمانهترين راه، كوتاهترين راه، عاشقانهترين راه، خالصانهترين راه و جاودانهترين راه «شهادت» را پيمود. و شهيدان چه زيبا در مسلك صالحان طريقِ حق ره معشوق را درنورديدند. سالكان راه حق، راه انبيا، راه صديقين، راه شهدا و صالحين ـ كه در پيمودن راهشان و نيل به قلههاي بلند رستگاري و فلاح ـ از هيچ چيز نميهراسند و از هيچ چيز باكي به دل راه نميدهند و از هرگونه وابستگي رهيدهاند، زيرا كه خدايشان را خوب يافتهاند. آنان خود را از قيد فرزند، همسر، مظاهر مادي، شهرتطلبي و مقامپرستي، عجب و خودپرستي و هر چيزي كه او را به خود بندد واز خدايشان دور سازد رها كردهاند. آري، آنان همانگونه كه خدايشان، اسلامشان، قرآنشان، پيامبرشان و امامشان رهنمودشان دادهاند، نايب امام زمان(عج) را كه حجت اوست بر انسانها وبا پيام خونين خويش چه زيبا و دقيق شناختهاند و پيرو و مقلد او در تمامي ابعاد شدهاند. در اين زمان اين نعمت بزرگ خداوندي در وجود حضرت آيتالله العظمي امام خميني تبلور يافته است. / سعيد نوريتاجر
من كه قطرهاي از درياي حقطلبان هستم با شنيدن صداي پرهيبت مجاهدان، و نعرههاي جاوداني شهيدان، و احساس سوز دل مادران، نوحهسرايي خواهران داغدار، و آهسته قدم برداشتن پدران، و خيره نگاه كردن برادران عزادار، و در فكر فرو رفتن دوستان و آشنايان، خود را مسئول ميدانم كه بايد با چنگ و دندان انتقام خون آنها را از اين ستمگرهاي زمان گرفت و باعث التيام دل خانوادههاي آنها شد. خود را مسئول ميدانم كه پرچم توحيد را در دست گرفته و با شعار «اللهاكبر» لرزه بر كاخنشينان بيندازم. خود را مسئول ميدانم كه هرگاه ديدم نميتوانم در برابر خواست استعمارگران قد علم كنم، به زندگي خود به وسيله جهاد خاتمه داده و به دنياي ابدي و حقيقي بپيوندم. / محمداسماعيل محمدي
بر تابوتم يك جلد قرآن بگذاريد، تا مردم بدانند كه هدف من خدا بوده است و قرآن. نه هيچ چيز ديگر.
شهيد عبدالله عبدالهي