چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است و راه کربلا را می شناسد؟
و چگونه از جان نگذرد آن کس که می داند جان بهای دیدار است؟
ای زنده گشته با شهادت و جاوید نام تو
این انقلاب و حفظ ولایت پیام تو
آنان که خائنند به راهت چه غافلند
ثبت است است بر جریده ی عالم دوام تو
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم،
غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند....
شهادت را نه در جنگ،
در مبارزه می دهند...!!!
ای زنده گشته با شهادت و جاوید نام تو
این انقلاب و حفظ ولایت پیام تو
آنان که خائنند به راهت چه غافلند
ثبت است بر جریده ی عالم دوام تو
باید که ز هر وسوسه آزاد شوی
از بت شکنی به راه او شاد شوی
باید که دلت فقط پی او باشد
تا چون شهدا به آن مکان یاد شوی
گوله ای بود و تفنگ و جاده بود
عشق بود و آتش و سجاده بود
وقتی که زمین از آسمان یاری شد
با دست شهید نوبت بیداری شد
این شهر چو نار و ما چو هیزم بودیم
تو آمدی و عطر بهشت جاری شد
هشت میدان نینوا دیدیم ما
در جنوب و غرب جنگیدیم ما
در حسرت آسمان و بالم می سوخت
با یاد تو بودم و خیالم می سوخت
من خسته میان خاک ها جا ماندم
ای کاش کمی دلت به حالم می سوخت