معرفی وبلاگ
بیایید به سرزمین عشق و عرفان سفر کنیم ؛ سرزمینی که تجلی گاه شکوه ایثار است ؛ سرزمینی که همه یکرنگی و اتحاد است. این جا سرزمین عشق و ایثار و فداکاری است. ای قلم ها! بدون وضو در این حـریـم مـقـدس وارد نـشوید. ای هـمسـفران ! لازمـه ی ورود به این سـرزمیـن ، داشـتـن دل هایـی پـاک و بی آلایش است. حرمت و قداست این سرزمین بسیار زیاد است. این سرزمین متعلق به شیرزنان عارفی است که در هشت سال دفاع مقدس حماسه ها آفریدند.
دسته
پيوندهاي روزانه
زن ، دفاع مقدس و امنیت ملی
زنان و حضور در عرصه های نبرد
تنها زن حاضر در عملیات بیت المقدس
تأثیر عوامل معنوی در امنیت زنان ایثارگر
حماسه عاشورا نقطه عطف حضور زنان
ممکن ساختن غیرممکن‌ها
صلح بدون جنگ؟
هیچ وقت جنگ‌طلب نبودیم
ترحم بر پلنگ تیزدندان؟
راه قدس از کربلا می‌گذرد
خرمشهر چه شد؟
چرا حمله نمی‌کنید؟
زنان قهرمان در دوران جنگ
از قرآن سوزی تا تمدن سوزی
فرزند خاک، تصویر تازه زنان در دفاع مقدس
زنان قهرمان کشور ما
زنان آثار ارزشمندی درباره دفاع مقدس خلق کرده‌اند
فیلم مستند هشت سال دفاع مقدس
آلبوم تصاویرسرداران شهید
عملیات ثامن الائمه
بسیار مهم و خواندنی و عمل کردنی
مناجات شهدا با خدا
شهادت طلبی
ترور یا دفاع از کیان اسلام؟
شهید معصومه خاموشی
طلبه صفر کیلومتر!
زن نه شیرزن!!!
روزشمار دفاع مقدس
سجده باپیشانی سوراخ
دوکوهه
وصیت نامه شهید علیرضا موحد دانش
عراق
سُرفه ای کن تا بدانم هنوز نفس می کشی!
شهید احمد کشوری
نامه امام علی (ع) به مالک اشتر نخعی
ولایت فقیه ، تداوم امامت
گلزار زندگی
جسم نحیفان کجا و بار کجا...
چهل حدیث در مورد شهید و شهادت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 868877
تعداد نوشته ها : 1009
تعداد نظرات : 11
جشنواره وبلاگ نويسي دفاع مقدس
 مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان
 جشنواره وبلاگ نويسي دفاع مقدس استان يزد
  مسابقه وبلاگ نويسي معبر
نقش زنان در دفاع مقدس

Rss
طراح قالب
GraphistThem231

مقدمه:

حضرت زهرا در همه زمینهها، حتی در شهادت خود برای همهی زنان و مردان مسلمان الگو میباشد. این مقاله درصدد است الگوپذیری زنان و مردان را از شهادت یگانه بانوی عالم در صحنههای انقلاب و دفاع مقدس بررسی نماید. به این منظور ابتدا به طور خلاصه حضور حضرت فاطمه زهرا را در صحنه مبارزه و شهادت بررسی مینماییم و سپس الگوپذیری رزمندگان و بانوان را از ابعاد مختلف شهادت ایشان به طور جداگانه بیان میکنیم. فصل اول حضرت فاطمه زهرا در میدان جهاد و شهادت فاطمه زهرا همانگونه که در ابعاد مختلف علمی،عبادی، پرورشی و سایر فضایل انسانی و سجایای اخلاقی پیشگام بود، در مسائل سیاسی و در صحنه جنگ نیز یک انسان ممتاز و فعال به شمار میآمد! در این فصل ابتدا به مواردی از حضور حضرت زهرا در صحنه جنگ و سیاست اشاره مینماییم: 1. ابلاغ پیام شهدا با زیارت قبور آنان: این کار زهرا در واقع به گونهای ترویج و فرهنگ شهادت و تکریم مقام شهدا است. 2. فاطمه و مداوای مجروحین جنگ: حضرت فاطمه در جنگ احد حضور یافت، در تاریخ آمده است: «زنانی که از مدینه آمده بودند، چهارده نفر بودند که فاطمه یکی از آنان بود. آنان نان و آب با خود حمل میکردند و به رزمندگان میدادند و جراحاتشان را مداوا مینمودند. ملاحظه میکنیم که حضرت فاطمه ضمن حفظ قداست و تقوی، به هنگام لزوم، در کنار رزمندگان از کیان اسلام و مسلمین دفاع نموده است، هر چند این دفاع در حد پرستاری از مجروحان جنگی و مداوای آنان بوده است. 3. مبارزه تا شهادت (فاطمه در میدان سیاست). بعد از وفات پیغمبر دشمنان علی و فاطمه توانستند علی را از حق خود محروم کنند. در این هنگام حضرت زهرا با تمام توان وارد صحنه سیاست شد و با انواع راهها علیه حکومت غاصب قیام کرد، تا به شهادت رسید. از جمله آن روشها عبارتند از: الف: مخالفت درخواست بیعت برای حضرت علی، پیوسته تا چهل روز بعد از وفات پیامبر. ب: گریه سلاح مبارزاتی زهرا به صورت شبانهروزی ج: قطع رابطه با خلیفه اول و دوم، به دنبال ظلم حکومت وقت به حضرت علی و زهرا. د: وصیت زهرا به دفن شبانه او، مبارزهای منفی علیه غاصبان حکومت. همه موارد فوق، در واقع، مبارزهای سیاسی و اجتماعی است که حضرت زهرا در برابر حرکت ظالمانه حکومت وقت نسبت به امیرالمؤمنین و پیامبر انجام داد. ﻫ: مناظره با خلیفه در مسجد رسول خدا به دلیل غصب فدک حجاب کامل در میدان مبارزه حضرت فاطمه نمونهی کامل یک زن مسلمان است، اگر چه در مواضع حساس سیاسی و اجتماعی قرار میگیرد، اما این مهم، او را از حجاب و عفاف دور نمیسازد. او در ولایت امیرالمؤمنین و به یغما رفتن فدک با خلیفه غاصب و اطرافیانش به مبارزه و مناظره پرداخت ولی در عین حال از پرده حجاب و عفاف لازم بیرون نرفت. از مطالب گذشته روشن میشود که: زهرای اطهر هرگونه حضور را با ایمان و تقوی آمیخته میساخت و در راه ایمان خود نیز به شهادت رسید. شهادت، سرانجام زیبای مبارزه حضرت زهرا در حریان بیعت رفتن برای خلیفه، به سختی مجروح گردید و شهادت یافت. آری او در راه ایمان و عقیدهاش، جام شهادت را نوشید و برای تمام بانوان و آزاد مردان مسلمان، الگویی جاودانه گردید. فصل دوم: فرزندان حضرت زهرا رهروان خط سرخ شهادت در مورد الگوپذیری شیرمردان ایرانی از شهادت صدیقه کبری باید ابتدا به این مطلب اشاره کرد که اگر چه فاطمه یک زن است ولی آنچه او را مقتدا ساخته است، کمال انسنی اوست و بدین خاطر، متعلق به عالم انسانیت است، ارزشهای انسانی اختصاصی به زن یا مرد ندارد و به تبع آن اسوههای انسانی نیز همین گونهاند. زهرا همچنان که بر زنان، تأثیر گذارده و اسوه آنان است، اسوه مردان نیز میباشد! اما الهامگیری شهدای ما از شهادت حضرت زهرای مرضیه را میتوان در دو بخش، خلاصه و بررسی نمود: 1. دفاع مقدس: که در این زمینه میتوان به چهار مورد اشاره کرد: الف: حمایت از ولایت: شهدای ما همانند حضرت زهرا که تا اخرین لحظات عمر از ولایت دفاع نمود و در آن راه شهید شد، عاشق مقام ولایت بودند و به فرمان نایب امام زمان خود(عج)، به صحنه جنگ و به استقبال شهادت رفتند. ب: درس عفت و حجاب و پاکدامنی: حضرت زهرا تا لحظه شهادت، حجاب را حفظ نمود، شهدای ما نیز، با الهام گرفتن از ایشان، حجاب را آبروی شیعه میدانستند و به همین دلیل جان خود را در این راه فدا کردند و در وصیتنامههایشان، حفظ حجاب را به خواهرانشان توصیه نمودهاند. ج: تصویه به صبر و شکیبایی: سومین مورد الگوپذیری، توصیه مادران و بازماندگان به صبر است همچنان که زهرا، این سفارش را به زینب فرمود. د: تأثیر شهادت: تأثیرپذیری شهدای ما از شهادت حضرت زهرا حتی در نحوه شهادت، نیز یده میشود. همانطور که گفتیم حضرت زهرا به خاطر جراحت سخت پهلو و بعضی جراحات دیگر به شهادت رسیدند. از نمونهها تأثیرپذیری در این زمینه شهید سید محمود اسدی را میتوان نام برد: او در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا دیده به جهان گشود، در سالروز شهادت ایشان، با رمز یا زهرا، در عملیات کربلای پنج از ناحیه پهلو به شهادت رسید. *** در جریان دفاع مقدس، عملیاتهایی نیز با رمز یا زهرا صورت گرفت که رزمندگان اسلام در آن عملیاتها، رشادتهای فراوانی از خود نشان دادند. در واقع رزمندگان ما در مبارزه با دشمن به نحوی دادخواهی مادرشان زهرا را میکردهاند و در شهادتشان به او اقتدا مینمودهاند. 2. انقلاب: جامعه ما در مبارزه با رژیم منفور شاهنشاهی با عشق به آرمانهای انقلاب وارد میدان شده و برای پیروزی آن تلاش کردهاند. آنان با همان عشق به اهل بیت و تأسی به حضرت زهرا که الهامبخش اصلی آنها بوده است ـ به میداهای نبرد حق علیه باطل رفتند تا از اسلام و انقلاب، حمایت کنند و در این راه به آرزوی بزرگ خود که درجه رفیع شهادت بود نایل گردیدند. الهام گرفتن از زهرای اطهر و شهادت او، میدان عمل خاصی را نمیطلبد بلکه در هر صحنهای بروز میکند. هر جا که دفاع از ایمان و تقوی و اسلام در میان باشد، شهادت و ایثار نیز به چشم میخورد. یکی از ابعاد مبارزه انقلابی، مبارزه برای جلوگیری از نفوذ تهاجم فرهنگی و بیحجابی بود که در این راه، افراد زیادی، به شهادت رسیدند. شهادت در راه حفظ حجاب و عفت در جامعه، میتواند نشان دهندهی الهامگیری و الگوپذیری از اسوهای کامل و همه جانبهای باشد که شهدای ما از او الهام گرفتهاند. فصل سوم: الگوپذیری بانوان ما از صدیقه کبری در صحنه مبارزه و شهادت این تأثیر را میتوان در دو بخش خلاصه نمود: 1. تلاشهای انقلابی و فعالیتهای اجتماعی: (که چهار مورد را به عنوان نمونه ذکر میکنیم) الف) تحریم تنباکو ب) نهضت مشروطه ج) کشف حجاب د) واقعه 17 شهریور: که طی آن هزاران زن به همراه کودکانشان به شهادت رسیدند. شهادت مظلومانه آن همه زن بیگناه تأثیر بسیار زیادی بر جامعه گذاشت و به مردان نیز روحیه شجاعانهای بخشید. همه موارد فوق نشان میدهد که زنان ما آمادهی شهات هستند و از هیچ چیز نمیهراسند و حتی حاضرند، پیشاپیش مردان به مبارزه دشمن بروند. 2. دفاع مقدس: از نمونههای حضور بانوان در صحنههای دفاع مقدس میتوان به موارد زیر اشاره کرد: الف) امدادرسانی مجروحان ب) حضور مستقیم در جبهه ج) تحمل سختیها و خطرات همانگونه که زهرا در همه صحنههای مبارزاتی و سیاسی خود، پیوسته با توکل به خدا تلاش مینمود و حتی از کشته شدن نمیهراسید، زنان ما نیز، هیچگاه به خاطر ترس و مسایل شخصی، صحنه را خالی نگذاردند و در واقع به خاطر حضور فعال و شهاتطلبانهی زنان در این عرصهها بود که آنان توانستند بعد از انقلاب، در عین حفظ حجاب و عفت خود، در محیطی نسبتاً سالم در اجتماع به فعالیتهای مختلف بپردازند. نتیجه: در زمینه الگوپذیری مبارزان و شهدای ما از شهادت زهرای اطهر آنچه مهمتر از همه به نظر میرسد، درس شهادتطلبی است که رزمندگن و شهدای ما چه زن و مرد، از آن بانوی بیهمتا آموختهاند و یک بعد وسیع آن، تأثیری است که مسأله شهادت حضرت زهرا بر بانوان ما داشته است. زنان ما با وجود همه محدودیتها و مشکلات خود، در صحنههای جنگ و شهادت، با حفظ حجاب و تقوی حضور یافتهاند. آنجا که ایجاب میکرد به رزمندگان اسلام، امدادرسانی کردند ـ حتی در مواقع خطر سختیها را با جان و دل خریدند و آنجا که ایجاب میکرد، جان خود را نهایت اخلاص در راه ایمان و عقیده، فدا کردند. آفریدن چنین حماسههایی، تأسی به نمونه واسوهای کامل را میطلبد که هم بر مردان (همچنان که در مقاله ذکر شد) تأثیر گذارده است و هم بر بانوان و آن الگوی شهادت و فداکاری، کسی جز فاطمه زهرا نمیباشد. والسلام فهرست منابع: 1.تحلیل سیره فاطمه زهرا، بابازاده، علیاکبر، انتشارات انصاریان، زمستان 1374 2.ضمیمه روزنامه اطلاعات، 18/11/79 3.فاطمه زهرا، شادمانی دل پیامبر، رحمانی همدانی، احمد ـ ترجمه افتخارزاده، حسن، انتشارات بدر، بهار 75 4.ماهنامه پیام زن، آبان 76 5.ماهنامه پیام زن خرداد 79 محو جمال دوست، (دیداری دوباره با شهدای روحانی زرند کرمان)، گروهی از طلاب رزمنده کرمان، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی بهار طاهره ایرجینیا

دسته ها : زن و دفاع مقدس
شنبه 1389/6/13 23:52

مقدمه: بعد از ظهر سی و یکم شهریور ماه 1359 آنگاه که سربازان عراقی، میلهه ای مرزی شلمچه را با هدف اشغال 3 روزه خوزستان پشت سر گذاشتند، تصرف سهل و بیدردسر خرمشهر را به عنوان اولین گام در دستور برنامه های خود داشتند. شرایط سیاسی حاکم بر منطقه و عدم انسجام نیروهای مسلح ایران، متأثر از انقلاب نوپای اسلامی، اشغال خرمشهر را برای آنان بسیار آسان جلوه میداد. برای همین، نیرویی به استعداد تنها یک گردان مأمور اشغال خرمشهر شد. اما خرمشهر با دستهای خالی و تنها با تکیه بر اراده های پولادین جمعی معدود، 34 روز مقاومت کرد و در پایان نه با یک گردان، بلکه با هجوم یک لشکر به اسارت درآمد. همین وقفه 34 روزه بود که فرماندهان عراقی را در ادامه گام های بعدی دچار تردید نمود. این تردید آنگاه جدیتر شد که دریافتند تمام این کابوس 34 روزه را گروه معدودی زن و مرد رقم زدهاند که قریب به اتفاق آنان غیر نظامی بوده و کمترین آشنایی با کاربرد سلاحهای سبک نیز نداشتهاند. اینکه در آن 34 روز در خرمشهر چه گذشت و کوچه پسکوچههای شهر شاهد خلق چه صحنههایی بود، متأسفانه آنگونه که باید منعکس نشده است. شاید هم درخشش تاریخی سوم خرداد و حماسهآزادسازی خرمشهر باعث شده است تا مقاومت اسطورهای این شهر در آغازین روزهای دفاع مقدس کمتر مورد توجه قرار گیرد. باز در این میان نقش مؤثر و شورانگیز زنان مسلمان در شکلگیری حماسه مقاومت بیشتر مورد غفلت واقع شده است. وقتی تاریخ مقاومت خرمشهر را ورق میزنیم و رفتار زنان مدافع را در آن میبینیم، بهت و حیرت تمام وجودمان را میگیرد. آری اینان زنان و دختران خرمشهرند. شهری که نظام شاهنشاهی سالها کوشید تا بافت مذهبی آن را از هم بپاشد. خرمشهر بهبهانه بزرگترین بندر تجاری ایران، محل آمد و شد اتباع خارجی بود و همه تلاش رژیم این بود که فرهنگ بومی از منطقه رخت بربندد و تمدن بزرگ جایگزین آن گردد و در این بین زنان بیشتر از همه در معرض آسیب بودند. اما اکنون بعد از 2 سال، خرمشهر نشان میدهد دختران و زنانی دارد که میتوانند خالق حماسه هایی باشند که نه تنها زن مسلمان بلکه هر انسانی بر آن ببالد. زنانی که غالب آنها جوان و کمتر از 20 سال سن داشتند اما با تأسی بهحضرت فاطمه(س) و زینب کبری(س) در صحنه ماندند تا مردان همچنان مرهون شجاعت های آنان باقی بمانند. در این مقاله سعی داریم ضمن مرور تاریخ مقاومت زنان در دفاع 34 روزه خرمشهر، اسوههایی قابل پیروی را پیش چشم نسل حیرتزده امروز قرار دهیم تا بدانند چگونه میتوان با ظرفیتهای کنونی، بهعالیترین مراتب انسانی دست یافت. چگونگی حضور با آنکه تحرکات نظامی عراق در مرز شلمچه از مدتی پیش از آغاز رسمی جنگ مشهود بود و این تحرکات در مواردی به درگیری محدود میان پاسگاه های مرزی دو کشور انجامیده بود، اما کمتر کسی انتظار هجوم گسترده ارتش عراق را به خرمشهر داشت. انفجار گلولههای توپ و خمپاره در کوچهها، خیابآنها و میادین شهر در سی و یکم شهریور 1359 گرچه باعث رعب و وحشت ساکنین شهر شد اما بسیاری از مردم آن را یک درگیری موقت قلمداد کرده و گمان می بردند که طی مدت کوتاهی، شرایط عادی به منطقه باز میگردد. اما بعد از چند روز و تشدید قابل توجه درگیریها و اوج گرفتن میزان تلفات جانی، تلخی جنگ در کام همه نشست و مهاجرت آغاز شد. بسیاری از مردم سراسیمه و با بهجای گذاردن مال و اموال خود، با هر وسیله ممکن، خرمشهر را به مقصد شهرها و روستاهای اطراف ترک کردند. اما گروهی نیز ماندند تا مانع از سقوط شهر گردند. در اینجا تنها مردان نبودند که برای دفاع همه جانبه در برابر هجوم دشمن، صفآرایی کردند. بلکه حضور چشمگیر زنان و دختران نیز در صفوف مستحکم مدافعین، بسیار قابل توجه بود. متأسفانه به دلیل شرایط بحرانی و غیر قابل پیشبینی آن مقطع و نیز به دلیل عدم سازماندهی مشخص در برآورد و ارسال نیرو آمار دقیقی از تعداد زنان حاضر در صحنه نبرد در دست نیست. اما از میان روز نوشتها و همچنین لابهلای خاطرات به چاپ رسیده میتوان نام دهها زنی را یافت که در آن روزها خالق صحنههایی بزرگ شدند. مسأله حضور زنان در خطوط مقدم نبرد. یک مسئله مسبوق است. برای نمونه تاریخ جنگهای جهانی اول و دوم پر است از صحنههایی که در آنها زنان، دوشادوش مردان در نبرد شرکت کرده و تلخی جراحت و اسارت را به جان خریدهاند و بسیاری نیز جان خود را از دست دادهاند. اما هر نگاه منصفآنهای تأیید میکند که شرکت جستن یک دختر یا زن مسلمان در رویارویی مستقیم با دشمنی که بههیچ پیمان انسانی و بین المللی پایبند نیست تا چه اندازه دشوار است و همین نکته او را از موارد مشابه خود در جنگهای دیگر متمایز میکند. این مسأله را با توجه به روزهای مقاومت خرمشهر بررسی میکنیم. مخالفت با حضور زنان اولین گروهی که با ماندن دختران در خرمشهر مخالفت میکردند، خانوادهها بودند. بسیاری از خانوادههایی که تصمیم بهمهاجرت از شهر گرفته بودند مایل نبودند که زنی از آنها در شهر بماند. نوشین نجار یکی از این موارد را بیان میکند: دوستان و بستگان نزدیک در منزل ما جمع شدند تا برای خروج از شهر تصمیم بگیرند. من در مقابل پدرم ایستادم و گفتم که همراه شما نمیآیم. چون من دختری بودم که از لحاظ اخلاقی و درسی زبانزد فامیل بودم. پدرم به خاطر نافرمانی سیلی محکمی به صورتم زد. بعد از این جریان از خانه خارج شدم. اما مخالفت با حضور زنان و دختران در خرمشهر تنها به خانوادهها محدود نمیگشت. بلکه بسیاری از فرماندهان و رزمندگان مرد نیز با این حضور موافق نبودند، ترس از اسارت، عمده دلیل آنان برای این مخالفت بود. زهرا حسینی در این رابطه خاطره جالبی دارد: روبروی مسجد جامع، مطب دکتر شیبانی بود که تبدیل شده بود به محل تجمع جمعی از خواهران، آنجا هم محل مداوای مجروحین بود، هم انبار مهمات و هم محل استراحت خواهران. بعضی از آقایان و از جمله شیخ شریف دکتر شیبانی را مجاب کرده بودند که مطب را از ما پس بگیرد و ما مجبور شویم از شهر برویم. ما هم جلوی مطب تحصن کردیم. شیخ شریف آمد. ما گفتیم بالاخره این شهر نظافت میخواهد، غذا میخواهد، کارهای پشتیبانی میخواهد. شما مگر چقدر نیرو دارید که این کارها را بکنید. او بعد از صحبت، قانع شد و اجازه داد ما بمانیم. محدودیتهای شرعی برای زنانی که پایبند اعتقادات دینی نیستند و اساساً دغدغه مذهبی ندارند، حضور در میدان امر سادهای است. آنها با پیوستن به مردان، همچون آنان لباس میپوشند. همچون آنان استراحت میکنند و همراه آنان در شادیها حضور دارند و تحت تأثیر شرایط نبرد، آنچه برایشان رنگ میبازد، حفظ حریم جنسیت و زنانگی است. شواهد بهخوبی نشان میدهد که در این گونه موارد، مفاسد اخلاقی چگونه محل بروز مییابد. اما زن خرمشهری، یک زن مسلمان است. با همه ویژگیهای خاص خود. گرچه اسلام مجوز جهاد در دفاع را برای زنان صادر نموده است. ولی نوع حضور آنان را نیز در میدان محدود کرده است. حفظ حجاب در هر شرایطی، رعایت کامل مسایل شرعی در مراوده با مردان، تفکیک محل استراحت و نظافت و... اکنون باید اعتراف کرد که حضور در چنین میدانی، بسیار دشوار است. زهرا حسینی میگوید: به ما خبر دادند که در منطقه پلیس راه، جنازه یکی از شهدا روی زمین مانده. من تصمیم گرفتم هرطور شده بروم و جنازه را به قبرستان منتقل کنم. از طرفی عوامل دشمن و ستون پنجم در شهر پراکنده بودند و ممکن بود به من صدمه برسانند. برای همین 3 سرباز را با خود بردم با هر زحمتی بود بالای سر شهید رسیدیم. چند روز از شهادتش می گذشت. ترکش، شکمش را پاره کرده بود و امعاء و احشایش بهآسفالت چسبیده بود. به طوری که وقتی برش گرداندیم صدای جزجز بلند شد. سربازان گفتند نمیشود او عقب برد چون رودههایش پخش شده بود. اما من اصرار کردم. گفتند باید چیزی باشد که جنازه را در آن بپیچیم و ببریم. هرچه گشتیم چیزی پیدا نکردیم و من ناچار چادرم را درآوردم، شهید را روی چادر گذاشتیم و به عقب منتقل کردیم. البته روسری داشتم. وقتی برگشتم رفتم و چادر مادرم را گرفتم و این تنها روزی بود که من برای چند ساعت بدون چادر بودم. محدودیتهای عرفی تحت تأثیر فضای فرهنگی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی محدودیتها در خصوص زنان بهکار گرفته میشد که شاید چندان هم ریشه مذهبی نداشت که این گونه موارد هم به نوبه خود کنش اجتماعی زنان را محدودتر میکرد. مریم امجدی در خاطراتش میگوید: دایی عزیز ]پس از ناامید شدن از بردن من[ با ناراحتی رفت. برگشتم و نزدیک انبار مهمات ایستادم. محمود فرخی آمد و گفت این آقا کی بود. گفتم چطور؟ گفت برای چه باهاش روبوسی کردی؟ گفتم خب داییام بود ـ خب داییت باشه. درست نبود تو این محیط و تو این موقعیت شماها باهم روبوسی کنین. نوع سازماندهی هر چند تمامی زنان و دخترانی که برای دفاع از حیثیت ملی و دینی خود در خرمشهر ماندند کاملاً داوطلبانه و بدور از هرگونه اجباری اقدام به این کار کردند اما نوع سازماندهی و به کارگیری آنان در دو قالب قابل بررسی است. وقتی تاریخ مقاومت خرمشهر را مرور میکنیم، اسامی برخی تشکلها و گروهها که هر یک گوشهای از بار سنگینی دفاع را بر دوش داشتهاند بهچشم میخورد و گروهی از مدافعین زن، در قالب همینگروهها مشغول مبارزه بودهاند: مکتب قرآن ـ این تشکیلات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در خرمشهر تأسیس شد و جهتگیری فعالیت خود را آموزش و بسط ایدئولوژی اسلامی قرار داد. تشکیل کلاسهای عقیدتی و سیاسی و نیز برپایی اردوهای تفریحی از عمدهترین فعالیتهای این گروه بود. ساختمان مکتب در خیابان چهلمتری قرار داشت و تعداد قابل توجهی از دختران و زنان تحت پوشش این تشکیلات فعالیت میکردند. با شروع جنگ، اعضا و وابستگان مکتب قرآن، ساختمان مکتب را محلی برای پشتیبانی رزمی از رزمندگان قرار دادند. گروه ابوذر ـ این گروه بعد از شروع جنگ و با جهتگیری مبارزه با متجاوزین توسط جمعی از جوانان آبادانی و خرمشهری پایهگذاری شد. مقر اصلی گروه، در آبادان بود و فعالیت عمده آن، جذب و ارسال نیرو و مهمات به خطوط مقدم نبرد بود. با اینکه بیشتر اعضا و مرتبطین گروه، مردان بودند اما گروهی از زنان نیز در قالب فعالیت های این گروه در نبردها شرکت میکردند. فداییان اسلام ـ این گروه نیز بعد از انقلاب و با هدف مبارزه با ضد انقلاب و متجاوزین بعثی شکل گرفت. عمده فعالیت این گروه در روزهای مقاومت، مبارزه در خطوط مقدم درگیری بود. تعدادی از زنان مدافع نیز تحت پوشش فداییان اسلام فعالیت میکردند. این گروه پس از سقوط خرمشهر. در شهر آبادان بهطور گسترده تر به فعالیت خود ادامه داد. حزب جمهوری اسلامی ـ این حزب، با پیروزی انقلاب اسلامی اعلام موجودیت کرد و در بیشتر نقاط کشور تأسیس شعبه کرد. عمده فعالیت حزب، آموزش و نشر مسایل عقیدتی اسلام و نیز آشنا ساختن مخاطبین با مباحث سیاسی روز بود. ساختمان این حزب در خرمشهر در خیابان چهلمتری واقع شده بود. واحد خواهران این حزب جمعی از خواهران مرتبط با خود را در ساختمان حزب سازماندهی کرده بود. حضور خودجوش ـ در میان زنان مدافع خرمشهر گروهی نیز بیآنکه سابقه فعالیت خاصی داشته باشند به جمع دیگران پیوستند که عمدتاً توسط بسیج خواهران سپاه خرمشهر سازماندهی به کار گرفته شدند. گروهی نیز به مراکز امداد مراجعه و به فعالیت پرداختند. زنان غیر بومی ـ در داستان مقاومت خرمشهر، با افراد غیر بومی بسیاری برخورد میکنیم که برای دفاع از هویت ملی و اسلامی خود از جای جای میهن خود را به خرمشهر رسانده و بیهیچ چشمداشتی آنچه در توان داشتند را در طبق اخلاص نهادند. در این میان نیز زنان جایگاه خود را به خوبی حفظ کردهاند. خانم فاطمه ناهیدی از آن جمله است. همچنین سهام طاقتی در خاطراتش به دو دختر اصفهانی اشاره دارد که خود را به خرمشهر رسانده و در دفاع شرکت کردهاند. طاقتی توضیح میدهد که یکی از این دو در حین نبرد به شدت مجروح میشود. تنوع فعالیت از نکات جالب و تأمل برانگیز در خصوص نوع حضور زنان در ایام مقاومت این است که هیچ یک از آنها با شرط فعالیت مشخص و معینی در شهر نمانده است. تمامی زنانی که بعدها خاطرات خود را به نوعی ارائه دادهاند بر این نکته تأکید داشتهاند که ما ماندیم تا شاید بتوانیم باری را از دوش مدافعین برداریم. آری آنها در کمال اخلاص هر کاری کردند نوع فعالیت زنان را در ایام مقاومت میتوان به چند دسته تقسیم کرد. فعالیت امدادی بسیاری از زنان، به دلیل نیاز مبرم، در بیمارستآنها و مراکز امداد به کار مداوا و پرستاری از مجروحین مشغول بودند. بیمارستآنهای طالقانی، مصدق، شرکت نفت، بیمارستآنهای خصوصی همچنین مراکز و پستهای امداد که در جای جای شهر بر پا میشد، محل فعالیت این زنان بود. برخی از آنان که سابقه آموزش یا کار امدادگری نداشتند توسط دوستان و آشنایان خود، یک آموزش فوری را پشت سر گذاشتند و بلافاصله مشغول به کار میشدند. در مواردی نیز این امدادگران همراه رزمندگان، به منطقه درگیری اعزام و در همانجا به مداوای مجروحین میپرداختند. زهره فرهادی یکی از این صحنهها را توصیف میکند: عراقیها در ورودی گمرک را به شدت زیر آتش داشتند. یک نفر کنار این در مجروح افتاده بود. به هر زحمتی بود پانسمانش کردم و آن برادر و خواهر وطنخواه که باهم بودیم مجروح را سوار جیپ کردند و به عقب بردند. من ماندم تنها. امکان داشت هر لحظه اسیر بشوم. چرا که 100ـ150 متر بیشتر با عراقیها فاصله نداشتم... از دور دیدم یک نفر با لباس سبز که مخصوص عراقیها بود نزدیک میشود. ... آمد نزدیک دیدم از بچههای خرمشهر است به من گفت نمیترسی؟ گفتم اگر میترسیدم اینجا نبودم. پانسمانش کردم و رفت. فعالیتهای خدماتی با توجه به کمبود شدید نیروی رزمنده، بیوجود زنان، امور خدماتی شهر به کلی تعطیل و شرایط بحرانیتر میشد و شیر زنان مدافع، بیهیچ ادعا و چشمداشتی خاضعانه تمامی کارهای معطل مانده را انجام داده و در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نمیکردند. آشپزی، نظافت محیط، کفن و دفن شهدا، نگهبانی از قبرستان در برابر هجوم سگها از جمله این فعالیت هاست. زهرا حسینی میگوید: سرویس بهداشتی مسجد جامع، به دلیل ازدحام نیرو، چندان وضعیت مطلوبی نداشت. برای همین، هر روز برای تمیز کردن آن اقدام میکردیم. باور کنید اگر خانه خودمان بود این کارها را نمیکردیم. اما میدان، میدان دیگری بود. تا زانو توی کثافت میرفتیم. دستمان را فرو میبردیم و چاه را تمیز میکردیم. برایمان خیلی سخت بود. اما حفظ شرف و دین اجازه تردید به ما نمیداد. باید هر کاری که از دستمان برمیآمد میکردیم. پشتیبانی رزمی ساختن سنگر، ارسال مهمات به خط مقدم، نگهبانی از انبار مهمات و تخلیه ماشینهای حاوی تسلیحات از عمدهترین فعالیتهای رزمی زنان در ایام مقاومت است. سهام طاقتی میگوید: یک روز مهدی آلبوغبیش آمده بود که به ما سر بزند. گفت اینجا خطرناکه. نباید شبها اینجا بخوابین. چون تو گوشه و کنارش مهمات انبار کردیم. برین بلوار رو به رو برای خودتان خندق و گودال بکنین و مستقر بشین. تا هم در امان باشین و هم مواظب باشین که منافقا برای بردن مهمات نیان. ما در آن زمان نمیدانستیم مهمات تا چه حدی خطرناک است. حتی روی صندوقهای فشنگ میخوابیدیم. آلبوغبیش میگفت روی صندوقها نخوابین. اگر یه تیر به شما یا به این صندوقهای فشنگ بخوره، همهتون میرین هوا. شرکت در رزم اما بدون شک حضور مستقیم زنان در رویارویی با دشمن متجاوز از شورانگیزترین قطعههای داستان مقاومت است. آنان خود را وقف دفاع از شهر کرده بودند. در هر زمان و هر مکان و برای هر خدمتی. از نظافت خیابان بگیر تا حضور در سنگرهای خون آلود خط. مریم امجدی یکی از دخترانی است که بارها و بارها در نبردهای نزدیک با مزدوران عراقی شرکت داشته است: من و زهره قبل از رسیدن به گمرک از ماشین پایین پریدیم. عراقیها تا گمرک رسیده بودند و ما برای دفاع رفته بودیم. می خواستیم تا آنجا که سلاح و مهمات داریم بجنگیم. مسافتی را زیگزاگ رفتیم. از بشکه کارتن و جعبههای چوبی خیلی بزرگ به عنوان سنگر استفاده میکردیم و برای هم خط آتش می بستیم. یعنی برای جلو رفتن بچهها و کم شدن حجم تیراندازی دشمن اسلحه را روی رگبار می گذاشتیم و از بالای سر بچههایی که دولا دولا جلو می رفتند به طرف دشمن تیراندازی میکردیم تا آنها راحتتر بتوانند تغییر موضع بدهند. سنگر به سنگر جلو رفتیم تا به جایی رسیدیم که ریل راه آهن بود... ریاض ثامری بدون هماهنگی جلو رفت یکی از بچهها به دنبالش رفت و بعد از چند دقیقه خبر آورد که ریاض تیر خورده و زمین افتاده است.... حضور روحیه بخش هر چند حضور زنان در آن 34 روز توانست در رفع و فتق امور دفاع، مؤثر و مفید باشد اما بیهیچ تردیدی، بزرگترین و حیاتیترین فایده حضور آنان را بایستی در ایجاد آرامش روانی و دلگرمی رزمندگان دانست. گرچه در روزهای آغازین مقاومت، مخالفتهایی با حضور زنان در شهر صورت میگرفت اما بهمرور این دیدگاه تغییر کرد. به واقع همین عامل بوده است که مردان را به آنجا رساند که این حضور را غنیمت شمارند. زن مظهر سکونت و مودت است. در آن واویلای غربت که هر روزی که به پایان میرسید، امید به رسیدن نیروهای کمکی را نیز با خود بهپایان میبرد. در آن هنگامهای که هر لحظه خبر شهادت عزیزی ردپای غم را بر چهرهها میدواند و در آن هیاهویی که سفیر مرگبار گلوله و خمپاره از هر کوچه و گذری به گوش میرسید، چهرههای معصوم و آرام مادران، همسران و خواهران، غم را از چهرهها میزدودند، گامها را محکمتر میکرد و شوق به ایستادن را دو چندان مینمود. از زبان زهرا حسینی بشنویم: بهوضوح میدیدیم که حضور ما در آنجا خیلی مؤثر است. همین حضور، شهر را از حالت خشک نظامی بیرون میآورد. وقتی رزمندگان خسته از درگیری، برای استراحت بهعقب میآمدند و خواهران با ظرف آب یا غذایی به سراغ آنها میرفتند، مشخص بود که چقدر روحیه میگرفتند. در واقع آنها وقتی میدیدند خواهران و مادران خودشان هنوز در شهر هستند، برای دفاع از خرمشهر، مصممتر میشدند. مشکلات خاص معروف است که میگویند جنگ، یک مسأله مردانه است و چندان نیز بیراه نگفته اند. زنان به واسطه نوع خلقت و کنش فطری، دارای ظرافت روحی بالا و قدرت عاطفه فوقالعاده هستند و واضح است که این منبع احساس، با جنگ و خونریزی چندان سازگاری ندارد. بنابراین بزرگترین مشکل زنان در خرمشهر، تحمل صحنه هایی بود که به هیچ وجه با روح لطیف آنها سازگاری نداشت. مریم امجدی میگوید: کنار یکی از خانهها تنگ ماهی شکستهای دیدم. نزدیکتر شدم. دو ماهی قرمز کوچک کنار خرده شیشهها مرده بودند یاد حوض 5 پر خانه خودمان افتادم. آقاجان به نگه داشتن ماهی خیلی علاقه داشت. چند ماهی قرمز توی حوض خودمان داشتیم. کف حوض اسفنج گذاشته بود تا اگر ماهیها تخمریزی کردند. تخمها لای اسفنج ها بماند تا ماهیها آنها را نخورند... چند روز بعد مارمولکی توی آب حوض افتاد و روز بعد وقتی لب حوض رفتیم، دیدیم همه ماهیهای سرخ و قشنگمان مسموم شده و مردهاند. نظافت و پاکیزگی از مسائلی است که با توجه به کمبود آب و امکانات در ایام مقاومت بهعنوان معظلی برای زنان مطرح بود. زهرا حسینی میگوید: موها بلند بود. آب نبود. شپش هم شایع شده بود واقعاً سخت بود. خیلی از خانمها مجبور شدند موهایشان را کوتاه کنند. آنقدر جنازه جابجا کرده بودم که لباسهایم همیشه خونی بود. لازم بود مرتب لباسهایم را عوض کنم اما... و سهام طاقتی خاطره دیگری دارد: در خرمشهر آب قطع شده بود... هفتهای یک بار، پنج ـ شش نفری بهحمام میرفتیم. آن هم در آبادان. در راه هر ماشینی که گیرمان میآمد سوار میشدیم.گاهی وانت بود. گاهی ماشین حمل نوشابه که وسطش میلهداشت. نوشابه که نداشت. ما وسط مینشستیم و میرفتیم ایستگاه 12. خانه آشنایی نداشتیم. میرفتیم و در خآنهای را میزدیم و میگفتیم میتونیم از حمامتان استفاده کنیم. جنگ جنگ است آنها خوب میدانستند که اقامت ققنوسوار در میان آتش میتواند عواقب تلخی را به همراه داشته باشد. ماندند و تاوان شرف خود را تا به آخر پرداختند. شهادت را، جراحت را، اسارت را و بر بالین عزیزترین خویشان نشستن را با تمام وجود، استقبال کردند تا شاید دین خود را به اسلام و آزادگی ادا کرده باشند. شهادت تعدادی از زنان، در طول 34 روز مقاومت خرمشهر در اثر اصابت تیر و ترکش دشمن، به شهادت رسیدند. شهناز حاجی شاه و شهناز محمدی برای امدادرسانی به اهالی خآنهای که مورد اصابت توپ قرار گرفته میشتابند که در فلکه گل فروشی در اثر انفجار خمپاره به شهادت میرسند. سیمین سلامی که برای کمک به مجروحین شتافته بود، در کنار ساختمان بیمارستان شرکت نفت توسط ترکش شهید میشود. سیمین تنها عضو خانواده بود که برای یاری رساندن به مدافعان در میدان مانده بود. جراحت تاریخ مقاومت خرمشهر شهادت میدهد که بسیاری از شیرزنان حاضر در میدان، با سخاوتمندی، رنج جراحت را تحمل کرده و با بدنی مجروح ناچار به ترک صحنه شدهاند. زهرا حسینی، زهره فرهادی، مژده امباشی و خانم دشتی از جمله آنانند. اسارت زنانی هم بودند که در اوج جانفشانی و ایثار، زینبوار به اسارت قوای متجاوز درآمدند. فاطمه ناهیدی که به خرمشهر رفته بود تا درمانگاهی را برای کمک به مجروحین برپا کند با شنیدن خبر نیاز به امدادگر در شلمچه به همراه یکی از پزشکیاران و دو سرباز راهی آنجا میشود و قبل از ورود به شلمچه به اسارت نیروهای عراقی درمیآید. عصمت جان بزرگی نیز از جمله زنان پاکباختهای است که درگیر و دار نبرد، اسیر متجاوزین میگردد. تحمل مصیبت تاریخ مقاومت 34 روزه خرمشهر مملو است از صحنههای حزنانگیز و در عین حال غرورآفرین وداع آخر مادران با فرزندان، زنان با شوهران و خواهران با برادران. مادر شهید شهناز حاجی شاه با صلابتی زینب گونه، عزیز کردهاش را به دست خود به خاک میسپارد و در گوشش زمزمه میکند کهای شهناز از تو میخواهم برای امام دعا کنی. خدیجه عابدی هنگامی که خبر شهادت همسر پاکباختهاش مهدی آلبوغبیش را میشنود در برابر دیدگان اطراف از مویه و جزع خودداری میکند تا مبادا گرد یأسی بر چهرهای بنشیند و زهرا حسینی وقتی پیکر پاره پاره برادرش علی را مییابد بر بالینش مینشیند و با روح بلند او از دردهای دلش میگوید. نکتهای که به درک بهتر این حماسهها و دریافت واقعیتر این ارزشها کمک میکند، یادآوری این مسأله است که هیچ یک از این زنان علیرغم میل خود و در یک شرایط اضطراری در شهر نماندهاند. بلکه همه کسانی بودهاند که با انتخابی آگاهانه و حضوری داوطلبانه در شهر، پذیرای حوادث شدهاند. اساساً خرمشهر تا آخرین روزهای مقاومت در محاصره کامل نبود. به عبارت دیگر هر یک از حاضران در شهر میتوانست با گذشتن از پل رودخانه کارون خود را از معرکه به در ببرد. اما شیرزنان مقاومت هیچگاه حتی برای یک لحظه دچار تردید در ادامه راه نشدند. سهام طاقتی از روزهای آخر مقاومت میگوید: عراقیها شهر را محاصره کرده بودند و صدای انفجار از همه جا بلند بود. در هیمن وقت یکی از بچههای سپاهی آمد و گفت وسایلتون رو جمع کنین و سوار وانت بشین تا شمارو به کوت شیخ ببریم. ما لجبازی کردیم و گفتیم شهر را رها نمی کنیم. گفت شهر را رها نمیکنیم یعنی چه؟ عراقیها خیابان به خیابان جلو اومدن. الان تو خیابان پشت سری ما هستن... باز هم گفتیم ما نمیآییم. گفت اگر نیاین همین الان به هر کدامتون یک تیر خلاصی میزنم تا دست عراقیها نیفتین. سخن آخر اگر بپذیریم که زنها انسانساز هستند و اینکه اگر زنهای انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها شکست خواهند خورد و منحط خواهند شد، بایستی هرچه سریعتر درباره وضعیت نگران کنندهای که گریبانگیر زنان و بخصوص دختران این جامعه شده است فکری کرد. البته فراهم نمودن امکانات و ایجاد تسهیلات در امر تحصیل، اشتغال و... از موارد مهمی است که در بهبود شرایط مؤثر است. اما بیتردید تحول اساسی در حوزه مسایل نرمافزاری صورت خواهد گرفت و آن چیزی نیست جز توجیه تئوریک و نظری زنان نسبت به پیشینه فرهنگی و یادآوری ارزشهای اسلامی یک زن مسلمان و صد البته ارائه الگوهای کارآمد که امید به حرکت و توانستن را در آنها زنده کند. میتوان گفت مباحث نظری مربوط به زن مسلمان و جایگاه او در جامعه اسلامی تا اندازهای صورت گرفته. اما آنچه در انجام آن عاجز بودهایم ارائه الگوهای مناسب و اسوههای دست یافتنی است. مباحث نظری بدون ارائه نمونه عملی هیچگرهای را نخواهد گشود هر چند عمیق و خدشه ناپذیر باشد. متأسفانه هنرمندان ما در این راستا از انجام این رسالت چندان موفق نبودهاند. بعد از 27 سال، زنی که بر پردههای سینما و قاب تلویزیون و صحنه تأتر ظاهر میشود موجودی است سردرگم و بیهویت. یا آنقدر بیدست و پاست که تنها در آشپزخانه معنا پیدا میکند و یا آنقدر در خیابان پرسه میزند که از انجام عادیترین وظایف خود در خانه عاجز است. یا آنقدر تابع است که جز اطاعت، سرلوحهای ندارد، و یا آنقدر گستاخ و بیپرواست که مرد را عنصری مزاحم تلقی میکند. حتی در آثار جنگی حضور او یک حضور تزئینی است که تنها به کار شارژ عاطفی اثر میآید. سرزمینی که بیش از 5 هزار زن جانباز دارد. برای یافتن الگو به کدام بیراهه میرود. در این کشور دختران و زنان حماسه هایی آفریدهاند که برخی مردان نیز ظرفیت حتی شنیدن آن را ندارند. زنان مقاومت 34 روزه میتوانند نمونهای باشند برای دختر و زن مسلمان ایرانی. نمونه عصمت و حیا، نمونه صلابت و شجاعت، نمونه عطوفت و مهر، نمونه تلاش و کاریدی و نمونه شکفتن همه استعدادهایی که خداوند در یک زن به ودیعه سپرده است. از دامان این چنین زنی است که مرد به معراج میرود نویسنده: مصطفی رحیمی

دسته ها : زن و دفاع مقدس
شنبه 1389/6/13 23:51

استیفای حقوق بانوان معظم ، توجه مسئولین و مقامات میهن به جایگاه رفیع زنان و مقام و منزلت الهی آنان و توجه ویژه به مساله ی اشتغال این جلوه های جمال خداوند ،از جمله مباحثی است که در این نوشتار به طور اجمال به آن پرداخته شده است ؛ بانوان نباید به خاطر کار در خارج از منزل ، از ایفای وظایف مادری و همسری غفلت بورزند. حضرت امام خیمنی (ره) بنیان گذار جمهوری اسلامی ضمن تأکید بر این که شغل مناسب ، برای زن هیج ممانعتی ندارد ، می فرماید: «در طول سلطنت پهلوی کوشش کردند که مادران را از بچه ها جدا کنند و به آنها تلقین کردند که بچه داری چیزی نیست ، شما به ادارات بیابید ، که این مبدا بسیاری از مفاسد است.» متولیان این امر باید در نظر داشته باشند که در زمینه اشتغال بانوان نگرش جامعه اسلامی ما با نگرش جوامع غربی متفاوت است. در جوامع غربی همه زنان باید همچون مردان اشتغال به کار داشته باشند ولی در ایران اسلامی بنابر فرهنگ سنتی و بافت خانوداگی و بنابر حکم شارع مقدس در امر نفقه و نهادن آن بر دوش مرد ، اشتغال زنان امری ضروری و حتمی نیست. زن به دلیل مسئولیت خطیر مادری و پرورش انسان ،بستر حرکت جامعه به سوی کمال است و مرد مسئول تهیه و پرداخت نفقه ی خانواده به ویژه مسئول تأمین هزینه زندگی زن می باشد. نکته ی شایان ذکر دیگر این که مقتضیات شغلی مثل مرخصی زایمان برای زنان باردار ، تهمیدات کاری و معافیت مالی استفاده از مرخصی یک سوم ساعت کار روزانه و محرومیت زنان از برخی از شغلها که عملی روا و مطلوب به نظر می آید ، از دیدگاه غربیان ، تبعیض محسوب می شود. ضمناًباید خاطر نشان ساخت که علی رغم تلاش های انجام گرفته در جای جای دنیا و نیز در کشور ما هنوز زنان از جایگاه خاص خود برخوردار نمی باشند. با این حال می بینیم که نوعاًدر کلیه کشورها نوعی تقسیم شغل برای مردان و زنان وجود دارد ولی تمرکز زنان در شغل های کشاورزی و دامداری و دفتر داری و شغل هایی از این قبیل به خاطر این است که از آموزش های آسان تری برخوردار است و در مواردی ریشه های تقسیم مشاغل مبتنی بر آداب و رسوم اجتماعی می باشد. نوعاًمشاغل مالی و پست های بالای مدیریت ، بیشتر در اختیار مردان قرار دارد و به جز چند مورد استثنایی در کشورها تبعیض شغلی به چشم می خورد. در برخی از کشورها مانند اتریش زنان از شرکت در جنگ و حضور در مشاغلی همچون آن مستثنی هستند ولی در بسیاری از کشورها ممنوعیت زنان در این امر برداشته شده است. در گذشته در فرانسه مرد می توانست مانع انتخاب شغل یک زن باشد اما در سال 1385 این نیز لغو شد. در کشور ما بانوان پس از وقوع انقلاب اسلامی در مشاغل بهداشتی ، فرهنگی ، آموزشی ، پژوهشی ، خدماتی و بعضاً قضایی و حتی در نیروی انتظامی مشغول به کار شدند. با این حال باید تدابیری اندیشید که زنان بتوانند توانمندیهای خود را کاملاًبه منصه ی ظهور بگذراند. علاوه بر آن که اسلام بر استقلال مادی زن و نیز حضور وی در جامعه نیز تأکید می ورزد. ما پیرو کتاب آسمانی هستیم که می فرماید ؛ للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء مما اکتسبن» مردان و زنان از آن چه کسب می کنند برخوردارند. ثروت حضرت خدیجه (س) که از راه تجارت حاصل شده بود پشتوانه ای عظیم برای حمایت از اسلام شد. آیه ی بیعت پیامبر اکرم (ص) با زنان نیز اهمیت نقش آنان در سیاست و امور اجتماعی را نشان می دهد که نمونه ی بارز حضور زنان در اجتماع و اهمیت آن ایراد خطبه توسط حضرت زهرا (س) در جمع مسلمانان در مسجد کربلا می باشد ، اما چنان چه اشاره شد زنان ما در کشور اسلامی عزیزمان هنوز با وجود تلاش های انجام گرفته به جایگاه خاص خود نرسیده اند زیرا از سوی خود زنان و نیز از جانب دیگران موانعی در این راه پدید آمده است که بعضاً به آنها اشاره می شود ؛ 1- زنها با همان معیارهایی سنجیده می شوند که مردها با آنها مورد سنجش قرار می گیرند و این مانع خودباوری آنان می شود. 2- اصولاً کسانی می توانند مدیر خوبی باشند که میدان خوبی را تجربه کرده باشند و چون در گذشته زنان به حاشیه رانده شده بودند و از حقوق خود محروم بودند در این امر چندان تجربه ای کسب نکردند. 3- حاکمیت تفکر مرد سالار ی ، به عنوان مثال گمان بسیاری از مردان بر این است که زنان به خاطر دارا بودن مسئولیت های خانوادگی مثل مادری و همسری نمی تواند مدیر خوبی باشند. این امر باعث به گوشه رانده شدن آنها گشته است. 4- برداشتهای نامناسب از شأن زن و استقلال مالی زن ، موجب تمرد وی می شود که در گذشته این نگرش ، بسیار رواج داشته است. 5- برداشت غلط از مدیریت که می اندیشند مدیر باید فردی خشن ، می شود که در گذشته این نگرش ، بسیار رواج داشته است. 6- برداشت غلط از مدیریت که می اندیشند مدیر باید فردی خشن ، پرخاشگر و مستبد باشد و بیش از همه ، مناسب نبودن عرصه اجتماع با شئونات زن مسلمان در دوران پیش از پیروزی انقلاب و عواملی از این دست ، سبب کنار ماندن زنان از احراز پست های مهم مملکتی گشته است. به هر حال شایان درک است که سپردن مسئولیت های کلیدی و مدیریتهای کلان به زنان در فرهنگ جامعه تأثیر بسزایی خواهد داشت و عملاً ذهنیت های غلط و ناروا درباره آنان را اصلاح می نماید. بنابراین برخوردها ، موضع گیری ها ، رفتارها و عملکردها دارای پیام است و در فرهنگ سازی مؤثر می باشد. اگر زنان بر اساس شایستگی به کار گرفته شوند ، می توانند در محیط های اطلاع یابی و تصمیم گیری ، نقش آفرین و تأثیر گذار باشند و از توانایی های علمی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی خود بهره های فراوانی نصیب جامعه نمایند و از عهده کارهای کلان اجرایی به خوبی برآیند ، مضافاًاین که خطر سوء استفاده از پست و مقام از ناحیه زنان کمتر است و آنان ثابت کرده اند در مسئولیت پذیری و سالم نگه داشتن امور ، اگر از دیگر مردان دقیق تر و کارآمدتر نباشند ، کمتر نیستند. در خاتمه ضمن تأکید بر در نظر گرفتن نقش کلیدی زن در خانواده و توجه و پرهیز از نگاه جنسیتی در واگذاری پست های جامعه و تقویت مشارکت آنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نکاتی چند متذکر می گردد ؛ 1- تقویت بنیه ی فکری و ارزشی و توسعه ی ظرفیت ها و قابلیت های آنان به منظور احراز پست های کلیدی. 2- توسعه ی مشارکت زنان در سطوح مختلف از طریق اعطای مسئولیت و توسعه ی مسئولیت پذیری آنان در جهت انتشار عقاید حقه. 3- ایجاد انگیزه ی بالا در میان زنان از طریق مطرح کردن توانمندی ها و استعدادهای مثبت آنان و فراهم نمودن شرایط لازم این امر که زنان بتوانند توانمندی های خود را به منصه ی ظهور برسانند. 4- اشتغال زنان و پرداختن به فعالیت های اجتماعی مفید و مؤثر که می تواند تا حد زیادی به رشد اقتصادی کشور کمک کند. 5- اعطای پست های بالا به زنان لایق و کارآمد و مخلص و بهره مند ساختن جامعه از خدمات آنان. 6- ایجاد خودباوری در زنان از راه بالا بردن سطح تونمندی های فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و علمی و فرهنگی آنان.
دکتر افتخاری

دسته ها : زن و دفاع مقدس
شنبه 1389/6/13 23:51

فصل اول: شواهد روایی بر تفاوتهای اجرایی زن و مرد اینکه گفته میشود زن و مرد تفاوتهایی دارند اگر با همان بدبینی و سوءظنی که دشمن به وجود آورده نگریسته شود، چنین گمان میرود که تفاوت زن با مرد در چیزهایی است که مرد بطور علاوه و مضاعف دارد و زن از داشتن آنها محروم است. اما با یک دید صحیح میبینیم که، بسیاری از کارهایی که بر دوش زنان است، به دلیل ضعف و ناتوانی مردان در انجام آنهاست که به آنها محول نشده و بحث از ضعف و ناتوانی زن در جایی است که دستگاه خلقت او را برای ان کارها نیافریده و خارج از وظیفه اوست. دستگاه آفرینش بیسار با دقت عمل کرده و تمام نیازهای انسانها را برآورده اما به طوری که به یکدیگر وابسته بوده و محتاج به هم باشند تا زندگی اجتماعی را برقرار کنند. لذا هیچ مادری نیست که بتواند نیازهای فرزندش را هم از حیث مادری و هم از حیث پدری بطور کامل تأمین کند و هیچ پدری هم نیست که بتواند چنین کند و این تفاوت برای اینست که زن و مرد وجود خود را با یکدیگر تکمیل کنند و در سایه یکدیگر به آرامش و آسایش روحی برسند که: «هوالذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها» به گفته یکی از دانشمندان اینجا بحث تخصص در کار است نه تفاوت، زیرا «هر کسی را بهر کاری ساختند». و چه زیبا امام علی به فرزندش امام حسن درباره رفتار فرزند با زنان میفرماید: «ولا تملک المرأه من امرها ما جوز نفسها فان المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه». «به زن بیش از آنچه تحمل آنرا ندارد کار مده و کاری را که به او ربطی ندارد واگذار مکن و او را بر اموری که انجام آن از حدود قدرت و توانایی او بیرون است مسلط ننما زیرا زن گلی است خوشبو، نه کارفرما و مقاومت کارهای مردان را ندارد.» این کمال لطف و محبت الهی و اوج عدالت اسلامی به زنان است که در کلام مولای متقیان موج میزند به نحوی که زنان را از کارهای سخت خارج خانه که تحمل زیاد در برابر ناکامیها و شکستهای ناشی از مشکلات و معضلات زندگی را میطلبد، معاف ساخته و در عوض به او چونان گلی خوشبو که دارای روحی لطیف و پرعاطفه میباشد نگریسته شده و وظایفی مناسب با این روحیات از او خواسته شده، چنانکه تربیت فرزند که حوصله و تحمل زیادی میطلبد به او واگذار شده، چرا که برای پروراندن تمایلات روحی کودک معصوم سازگارتر یافته شده است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی» از آنجا که خدا به هر چیزی خلقت خود او را داده و سپس در مقام هدایت آن درآمده معلوم میشود پروردگار خلقت و آفرینش اشیاء را با هم متفاوت قرار داده پس هدایت آنها نیز باید از راههای متفاوتی حاصل شود که البته خود خداوند متعال به این راهها آگاهتر است. بطور مثال در خصوص زن و مرد میداند که از هر کدام بنا به خلقت متفاوتشان چه بخواهد و چگونه آنها را تا رسیدن به کمال هدایت کند. یکی از مسایلی که این تفاوت را نشان داده و ذهن بعضی را به خود مشغول داشته است این است که: «چرا زنان باید شش سال زودتر از مردان مکلف به انجام وظایف شرعی شوند؟» ممکن است تصور شود که بلوغ نوعی تکلیف به امور سخت و سنگین است، در حالی که در این حکم به وضوح حقوق مضاعف زنان مشاهده میشود زیرا میبینیم دین اسلام عنایت خاصی به زن داشته که او را زودتر از مرد مشرف به درگاه حق نموده است. حضرت استاد آیتالله جوادی آملی در این خصوص میفرماید: «این شش سال زودتر مکلف شدن نه برای آن است که زن ناقص، بلکه برای آن است که زن ریحانه است و این گل فقط باید به دست باغبان باشد و باغبان این گل فقط عترت و قرآن و ذات اقدس اله است. درست است که باغبان هر انسانی خدا است «و الله انبتکم من الارض نباتاً» خداست که شما را مانند گیاهی میرویاند. منتهی همان باغبانی بهتر میداند که کدام گل را بهتر و زودتر از دیگر گلها باید حفظ کرد. کدام نهال را بیشتر باید پذیرایی کرد. این پذیرایی ویژه الهی نشانه عظمت زن است.» این دید صحیح و بسیار زیبا که پرده از واقعیت عطوف و مهرانگیز احکام اسلامی برمیدارد تنها در سایه خوشبین بودن به احکام و واقعنگر بون انسان حاصل میشود و میبینیم که این دید صحیح چقدر به زن عزت و عظمت میدهد. روایت دیگری که میتواند ما را در شناخت تفاوت و شناخت وظیفه یاری کند این حدیث شریف علوی است که میفرماید: «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم» معنی حدیث این است که: عقل زن در جمال او و جمال مرد در عقل اوست. شاید اگر فقط به همین شکل به این حدیث بنگریم دچار شبهه شده و گمان کنیم که به شخصیت زن توهیه شده، اما لازم است برای دانستن شرح و تفسیر آن به عالم کامل و عارف واصلی چون حضرت آیتالله جوادی آملی مراجعه کنیم. ایشان میفرمایند: «زیور جان آدمی به ایمان است نه چیز دیگر چنانکه خدای سبحان فرمود: «حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم» ... از حدیث شریف علوی که فرمود «عقول...» میتوان معنی دستوری فهمید نه معنای وصفی، یعنی منظور آن نباشد که حدیث شریف در توصیف دو صنف از انسان باشد که عقل زن در جمال او خلاصه شود و جنبه سرزنش داشته باشد و جمال مرد در عقل او تعبیه شود و عنوان ستایش بگیرد. بلکه ممکن است معنی آن دستور، یا وصف سازنده باشد. به بیان دیگر، زن موظف است و یا میتواند عقل و اندیشه انسانی خود را در ظرافت عاطفه، و زیبایی گفتار و کیفیت محاوره و نحوه برخورد و نظایر آن ارائه دهد. چنانکه مرد موظف است و میتواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفکر عقلانی خویش متجلی سازد...» گاه در روایات و احادیث به موارد مشابه برمیخوریم که همه را میتوان به همین منوال تفسیر نمود. اکنون که متوجه تفاوتهای زن و مرد در مسایل مختلف شدیم پذیرفتن این نکته که جهاد زن و مرد هم میتواند با هم متفاوت باشد سهل است. لذا در بخش دوم به تفاوت جهاد زن و مرد میپردازیم. انشاءالله. فصل دوم: تفاوت زن و مرد در خصوص جهاد در باب فضیلت جهاد سخن بیش از آنست که به شماره آید و اجر و پاداش آن، چه در قرآن و چه در احادیث به اندازهای معرفی شده که شاید کمترین عملی با آن برابری کند. به طور مثال در قرآن کریم آمده: «لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و انفسهم فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه و کلا وعدالله الحسن و فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً». احساس میشود بانوان مسلمان از این همه فضیلت و این اجر عظیم محروم ماندهاند و جهاد اختصاص به مردان یافته است. زیرا گاه زنان توانایی انجام این کار را ندارند و یا ممکن است با رفتن به چنین میدانی بعضی شؤونات رعایت نشود و بعضاً ممکن است خلائی در زندگی مسلمانان به وجود آید. زیرا اگر هم زن و هم مرد خانه و کاشانه را رها کرده به میدان بروند فرزندان بیسرپرست مانده و کارهای زندگی معطل میماند و باعث کمبودها و معضلات متعددی میشود که شاید هرگز آن نقصها و کمبودها جبران نشود و چون خانواده جامعهای کوچک و اساس جامعه انسانی است و یک جامعه بزرگ از همین کانونهای انسانساز و نسلپرور به وجود میآید مسلماً این خلل و کمبودها نه تنها بر کانون خانواده اثر میگذارد بلکه تمام جامعه بزرگ اسلامی دچار نقص و تشویق خواهد شد. اگر زن و مرد هر دو در جبهه جهاد به شهادت برسند جامعهای میماند با اطفالی که قادر به حفظ خودشان نیستند چه رسد به اینکه جامعه را سرپا نگه دارند. و یا حتی حضور در این میدان قتال و جهاد را روحیه بسیاری از زنان سازگار نیست، در عین حال اگر جهاد امر مستحب و پر اجری برای زن شمرده شود بسیاری از بانوان گرامی تمایل زیادی به حضور در آن صحنه پیدا میکنند و بدون در نظر گرفتن شرایط روحی و جسمی خود با اشتیاق فراوان به جبهههای جنگ رفته و چه بسا زمینهساز مشکلاتی برای خود و دیگران شوند. اما روایات دیگری وجود دارد که جهاد را برای زن لازم میداند ولی این جهاد نیز همچون مسایل دیگری که از نظر اجرا در مورد زن و مرد فرق میکرد، شکل ظاهرش متفاوت، ولی اجر و پاداش آن نزد پروردگار متعال به یک اندازه است دلیل ما بر اثبات این مدعا این حدیث شریف است که از رسول خا نقل شده است که اسماء، دختر یزید انصاری به نمایندگی از طرف زنان به نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: «شما از جانب خدا به سوی همه مردم چه زن و چه مرد مبعوث شدهاید و ما زنان به شما و خدای شما ایمان آوردهایم. ما زنان در خانههای خود نشسته و حاجت جنسی شما را برآورده، فرزندانتان را در رحم خویش میپروردانیم و از آن سو شما مردان را میبینیم که کارهای مقدس و پراجری مانند ن ماز جمعه و جماعت و تشیع جنازه و عیادت بیماران و حج مکرر و از همه بالاتر جهاد در راه خدا به شما اختصاص یافته و ما بهرهای از آن نداریم در صورتیکه وقتی یک مرد به حج یا عمره یا جهاد در راه خدا میرود ما زنان هستیم که اموالشان را نگهداری میکنیم و برای جامعههای آنان تخریسی میکنیم و فرزندانشان را تربیت میکنیم، پس چگونه است که ما در این کارهای پراجر و مقدس با مردان شریک نیستیم؟» رسول خدا نگاهی به اصحاب خود کرده فرمودند: «آیا تاکنون از هیچ زنی سوالی به این زیبایی شنیده بودید که در کار دین خود کرده باشد.» اصحاب عرض کردند: «گمان نداریم این سوال از خود این زن باشد.» رسول خدا رو به اسماء کرده فرمودند: «آنچه میگویم به خوبی فهم کن و در خاطرت بسپار و به زنان دیگر بگو: «ان حسن التبعل المرأه لزوجها و طلبها مرضاته و اتباعها بعدل ذالک کله»؛ به راستی اگر زن خوب شوهرداری کند و درصدد جلب رضایت و خشنودی او باشد اجر و پاداش او معادل است با همه کارهایی که مردان انجام میدهند.» بعد از شنیدن این جواب زیبا از حضرت ختمی مرتبت که هیچ سخنی را از جانب خود به زبان نمیآورد بلکه هر چه میگوید از وحی است، جا برای هیچ سخن دیگری باقی نمیماند و راه بر هر اعتراضی بسته میشود. زیرا ما به واقع به دنبال خشنودی و رضای خدای تبارک و تعالی میباشیم و بیشترین سعی ما باید د رجهت آنچه خداوند از ما میخواهد باشد و دیگر فرقی نمیکند که این جلب رضای پروردگار از چه راهی باشد. البته تنها نکته مهم این است که راه انتخاب شده همان راهی باشد که مطابق خواست خداست، چیزی که مهم است باطن عمل و نیت پاک است و این دو جهاد اگر از نظر ظاهری با هم فرق میکنند و دو شکل کاملاً متفاوت دارند اما از نظر باطن و نیت و اجر و پاداش مساوی هستند و این چیزی نیست ما آن را ادعا کنیم بلکه سخن گرانقدر حضرت رسول به آن دلالت میکند که به اسماء سفارش شده به زنان دیگر نیز گفته شود. لذا این یک قاعده عمومی است نه فقط یک اقناع ظاهری و مسکوت کردن آن زن که چنین نسبتی به رسول اکرم روا نمیباشد. اما این دو شکل متفاوت هم بیدلیل به وجود نیامده بلکه به دلیل دو نیاز اساسی مختلف در جامعه یعنی: 1. مقاتله با کفار در میدان جنگ و ... 2. حفظ خانه و زندگی و تربیت فرزندان یا همان نسل آینده این دو روحیه متفاوت و دو توانائی مختلف براساس برآوردن یک نیاز جامعه به وجود آمده است به سخن بهتر هر کدام از این دو توانائی و روحیه بر یک نیاز اساسی منطبق است. نقش زنان در حفظ و پاسداری خانه و انتقال ارزشهای فرهنگی: اما اینکه چرا تقسیم کار به این شکل باشد هم در فصل قبل و هم در عبارات بالا کاملا روشن است. اینکه مادری ب فرزند خود فرهنگ جهاد و مبارزه علیه باطل را بیاموزد و او را برای رفتن به جبهه جنگ و شهادت با روشهایی که غیر خود او کسی نمیداند تشویق کند، کم ارزش نیست. در واقع اگر فرزند در میدان جنگ از جان خود میگذرد مادر قبل از او، از جان فرزندش که بیمبالغه آن را از جان خود بیشتر دوست میدارد گذشته و او حقیقتاً جهاد اکبر انجام داده است. چرا که او سختیهای پس از بیسرپرست شدن و بیفرزند ماندن را قبل از آنکه مرد به جبهه رود بر خود هموار کرده است. او در خانه میماند تا زندگی همسرش سر و سامان دهد. او میتواند با ایجاد یک محیط فرهنگی در خانه خود، نیروهای انسانی با فرهنگ و والایی را برای جهاد و مقاتله و هم برای جهاد اکبر پرورش دهد و از اینجاست که حقیقتاً متوجه میشویم: «از دامن زن مرد به معراج میرود.» نقش زنان در پشت جبهه: آنچه تا یانجا گفته شد، در واقع مهمترین وظیفه زن و بالاترین جهاد اوست که در تمام دوران حیاتش با آن روبروست. یعنی چه جنگی برپا باشد و ه نباشد او باید به این وظایف که در واقع جهاد او شناخته شده خوب عمل کند اما این دلیل بر آن نیست که حتی در وقت اضطرار هم در خانه بماند و پا فراتر از آن وظایف نگذارد چنانکه جهاد دفاعی بر زن و مرد و پیر و جون واجب است یعنی وقتی خانه و کاشانه و میهن مسلمانان در معرض خطر باشد و بیم از بین رفتن جامعه اسلامی میرود طبق احکام اسلام، زن نمیتواند در خانه بماند به گمان اینکه وظیفه او تنها خوب همسرداری کردن و تربیت فرزن میباشد بلکه با آن هجومی که به مسلمانان شده بیم آن میرود که اصلاً خانه و زندگی برای مسلمانان باقی نماند تا زن بخواهد به وظایفش در آن عمل کند. لذا این خیال باطل و امید به آینده نامطمئن بیجاست. بلکه از نظر عقلانی هم چنین است که ابتدا زن و مرد با جهاد و مبارزه به دفاع از خانه خود بپردازند و آنرا حفظ کنند و از چنگال دشمن به درآورند، سپس هر کس به وظایف خود بپردازد. آنچه بر آن بسیار تأکید شد این بود که خداوند خارج از توان او چیزی نخواسته تکلیفی مالایطاق بر او نکرده و هم به دلیل نیازهای موجود دیگر که زن از عهده آنها بهتر برمیآید و امکان اینکه بعضی شؤونات رعایت نشود چنین تکلیفی به گردنش نیامده است. لذا زنان میتوانند با رعایت این اصول به سیره حضرت زهرا که در پشت جبهه خدماتی انجام میدادهاند اقتدا کنند و به پیشبرد اهداف جهاد کمک کنند. نکته دیگری که شایان ذکر است اینکه شکل جهاد محدود بر همین مواردی که ما بر شمردیم نیست و شاید حسن التبعل که در روایات نبوی مشاهده میشود بزرگترین، اصلیترین و مهمترین جهاد زن باشد. بی بی رحیمه ابراهیمی

دسته ها : زن و دفاع مقدس
شنبه 1389/6/13 23:50

انسان به عنوان گوهر اصلی نظام وجود ، همواره مهم ترین محور برای کلیه ی مباحث بوده و در طول تاریخ ، گفتمان ها ، همایش ها ، و کتب بسیاری را به تحلیل و نقد و نظر در مورد شخصیت خویش اختصاص داده است. در این میان وجود و جنسیت مختلف و تغافل برخی تئوریسین ها نسبت به واقعیت های زیست شناختی و روان شناختی هر کدام از این دو جنسیت ، خصوصاًزنان ، پیامدهای منفی فراوانی در پی داشته و باعث ایجاد چالش های عظیمی در استیفای حقوق آنان گردیده است. بدون شک تا زمانی که شناختی صحیح از ماهیت حقیقی یک زن وجود نداشته باشد ، بحث از مبانی فرهنگی ، حقوقی ، فردی و اجتماعی وی امری بس نابخردانه است. از این منظر ، جنبش های گوناگونی در طول تاریخ ظهور نمودند ، تا بتوانند موفقیت هایی را در این زمینه کسب نمایند. مهم ترین این جنبش ها «نهضت زنان» یا «نهضت آزادی زنان» بود ، که به جنبش فمینیست مشهور است. الف : نگاهی به جریان فمینیسم و احیای حقوق زن در جهان این لفظ بر جنبش های اجتماعی ایی اطلاق می شود که تلاش می کنند تا زنان به فرصت ها و امکانات مساوی با مردان در تمامی جنبه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دست پیدا کنند. گر چه سازمان یافتن جنبش فمینیسم را به اواخر قرن نوزدهم نسبت می دهند ، آغاز واقعی جنبش فمینیسم را با انقلاب کبیر فرانسه (1789-1799) همزمان دانسته اند. بعد از استقرار حکومت جمهوری و از بین رفتن نظام سلطنت ،لایحه ی حقوق بشر در پارلمان فرانسه به تصویب رسید. از ویژگی های این قانون در نظر نگرفتن زنان و تضییع حقوق آنان بود. «اولیمپ دگونک» که خود در انقلاب کبیر فرانسه نقش داشت ، لایحه ایی را به مجلس پیشنهاد نمود و در آن از حق کار زنان ، حقوقی قانونی در خانواده ، حق آزادی بیان و نیز داشتن پارلمانی مستقل دفاع کرد. این لایحه به تصویب نرسید و موجب مرگ پیشنهاد دهندگان شد. این جریان در داخل فرانسه و در خارج آن ادامه پیدا کرد. به تدریج و با وقوع انقلاب صنعتی در اروپا و نیاز به نیروی کار ارزان و حضور زنان در کارخانه ها و کارگاه های صنعتی ، جریان های جدیدی در غرب ، دامن زده شد. وجود مشکلات فراوان در محیط کار و آسیب پذیری زنان در کنار خانه داری ، نارضایتی هایی را برای جامعه زنان به وجود آورد. جنبش های کارگری ، قوی ترین نیرو برای احقاق حقوق زنان در این سال ها محسوب می شوند. پس از گسترش دموکراسی و نهادهای آن و اعطای حق رأی دادن به مردان در دهه ی هفتاد قرن نوزدهم و محروم ماندن زنان از حق رأی و مشارکت سیاسی ، تبعیض میان زنان و مردان ، برجسته تر و عینی تر شد ، به طوری که محوری ترین درخواست فمینیست ها تا اواخر دهه ی دوم قرن بیستم ، اعطای حق رأی دادن به زنان بود. جریان فمینیسم که از اوایل قرن نوزدهم آغاز شده بود ، تا دهه ی دوم قرن بیستم (1920) که در آمریکا به زنان حق رأی اعطا شد موج اول فمینیسم نامیده می شود ، که مهم ترین ویژگی آن توجه به دستیابی به حقوق مدنی و سیاسی بر ابر است. اما موج دوم این جنبش از سال 1970 آغاز گردید. شعار محوری موج دوم برابری کامل زن و مرد در تمامی زمینه های اجتماعی ، روانی و فرهنگی بود. شعار «زنان بدون مردان» و بروز رفتارهای مردانه در سطح وسیع توسط زنان از همین دهه شروع می شود. در این دوره فمینیست ها با تأکید بر تجرد و تقبیح ازدواج و با تشویق زنان به شرکت گسترده در فعالیت های اقتصادی ، این موج را تشدید می کردند. «سیمون دوبوار» فرانسوی که رهبری این جریان را به وی نسبت می دهند ، در کتاب اصلی خود (جنس دوم thesecound) می گوید :« زنان با پذیرش نقش های انفعالی از قبیل مادری و همسری زمینه های تسلط مردان را بر خود فراهم می کنند. زنان باید از پذیرش چنین نقش هایی امتناع کنند و در صحنه ی کار و فعالیت اجتماعی با مردان رقابت نمایند ، در این صورت تصور عمومی از زن دچار تغییر خواهد شد.» موج سوم فمینیسم نیز بر پایه ی گرایش های موج دوم در سطحی افراطی تر شکل گرفت و موجب شد زنان ، اساس ستم های وارد بر خویش را از ناحیه ی وجود فرهنگ «مرد سالاری» بدانند و معتقد شوند که اساس تمامی دانش های بشری با نگرش مرد سالارانه پایه ریزی شده و برای نجات از این فرهنگ باید با «نگاه زنانه» به جهان نگریسته شود و از جهان ، تفسیری زنانه ارائه گردد. از این رو ، به مطالعه در علوم مختلف بشری پرداخته و نحوه ی تبیین و تفسیر آن را تغییر دادند و موجب پیدایی گرایش ها و نحله های گوناگون فمینیستی گردیدند. وجه مشترک این گرایش ها به نحوی بود که بیش تر مزایا در هر کدام از آن دانش ها نصیب زنان می گردید. مهم ترین این نحله ها عبارت اند از : فمینیسم لیبرال ، فمینیسم مارکسیسم ، فمینیسم رادیکال ، سوسیال فمینیسم و فمینیسم پست مدرن. ب- پیامدهای فمینیسم در جهان سعی در از بین بردن تبعیض ها و ستم های ناروای جنسی ، مشارکت سیاسی اجتماعی زنان ،برخورداری از حق مالکیت و استقلال اقتصادی ، اعتماد به نفس زنان برای حضور در صحنه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ، ارتقای سطح علمی و فرهنگی و هنری زنان ، از ویژگیهای مثبت جنبش فمینیسم ذکر می شود اما پیامدهای منفی این نهضت که ناشی از سیاست های نادرست تئوریسین های آن بود ، ضربه ی بزرگی را بر جامعه ی انسانی وارد ساخت ، که انحطاط اخلاقی غرب ، خود بیانگر این معضل بزرگ است. فروپاشی نهاد خانواده ، ازدواج های غیر رسمی و نامشروع ، طلاق های مکرر و تولد فرزندان نامشروع ، نقش خانواده را به عنوان پایگاهی مطمئن برای آرامش روحی و روانی از بین برده و حتی تأثیرات آن بر جامعه نیز آشکار گردیده است. وجود فرزندان تک والد ، زایمان در سنین بالا ، فناوری تولید مثل یا پدیده ی مادران میانجی (مادرانی که با پذیرش دیگران به عنوان ظرف جنین ، زحمت اجاره را متحمل می شوند و در قبال آن پول دریافت می کنند ) ، کودکان سر راهی ، اشتغال والدین و گریز از مسئولیت عاطفی و تربیتی ، تحقیر نقش مادری و پرورش نسلی آسیب پذیر ، خشونت گرا ، غیر اخلاقی و نابهنجار ، همگی از جمله پیامدهای فروپاشی بنیان خانواده است. از طرف دیگر رواج تجارت سکس و استفاده ی ابزاری از چهره ، اندام و صدای زن در تبلیغات تجاری و سیاسی ، نوع جدیدی از تحقیر شخصیت و بردگی زنان را به تصویر می کشد. امروزه در بسیاری از نقاط جهان به علت جهل و غفلت بعضی از زنان ، شرافت انسانی و معنویت او زیر سؤال است و متجاوزان و آلودگان در قالب آزادی زن ، در پی به یغما بردن شرافت او هستند. بدین سان ستمی که در گذشته به زنان روا می داشتند ، بیش تر و خطرناک تر شد. آری ، آن روز ستم ها اغلب به صورت جسمی بودند و امروز به صورت فکری ، معنوی ، روحی و طبیعی ، که آثار این ستم ، گران تر و سنگین تر است. این گوشه ایی بود از مهم ترین جنایاتی که در حق زنان جوامع مختلف به خصوص جوامع اروپایی صورت گرفته است. اینک باید دریافت که علت بروز این ارزشهای متناقض نما (پارادوکسیکال) چیست؟ نمی توان انکار نمود که ضعف تئوریکی فلاسفه ی غرب و رهبران این جنبش یکی از کلیدی ترین عوامل وقوع این فجایع بوده است. آیا به وجود آمدن ارزش های چند برای زنان ، باید به این قیمت تمام شود که شخصیت اخلاقی و انسانی آنها زیر سئوال برود؟ هیچ انسان عاقلی منکر این حقیقت نیست که محروم ماندن زنان از حق رأی و مشارکت سیاسی و اجتماعی ، امری بس جاهلانه و ظلمی به غایت آشکار است. موج اول فمینیسم با تلاش وافر توانست این حقوق را احیا نماید ، اما موج دوم و سوم با افراطی گری های خود و بدون آینده نگری صحیح و بدون شناخت واقعیت ها و توانایی زنان ،موجبات یک حادثه ی دردآور انسانی را فراهم نمودند. اما چرا باید این گونه باشد؟ متأسفانه به علت نبود یک دین جامع و صحیح در غرب و پدیده ی «بازسازی دین» بر پایه ی تجربه و عقل بعد از قرون وسطی ، تا کنون گروه های مختلفی از جوامع بشری بازیچه ی نظریات فلاسفه ی غرب واقع شده اند. در این بحران جهانی و در این عمر پر از آشفتگی و تضاد و تعارض ، در میان انبوهی از این درهمی و آشوب ، معرفی یک برنامه صحیح در جهت تحقق سعادت بشری ، می تواند پویندگان حق را اقناع کند و آرزوها و مقاصدی را که زن ، قرن ها در جست جوی آن بود تحقق بخشد. امروزه که خطر سقوط فکری ، دامن عده ایی را گرفته و به گروهی دیگر هم نزدیک گردیده ، به نظر ما با اتکای به چنین شیوه ایی می توان از خطر جست و سنگری محکم برای حفظ و صیانت از خود و دفاعی جانانه از عقیده و فکر پدید آورد و این امر ، خود رسالت و مسئولیت آگاهان ، به ویژه زنان تحصیلکرده ی ایثارگر را بیش تر می سازد. تحکیم بنیاد خانواده در عصر ما بر خلاف اعصار پیشین نوعی بیداری و هوشیاری برای بانوان و زنان پدید آمده ، که خواستار رشد خود شده اند ، زیرا با توجه به ناموفق بودن حرکت ها و نهضت هایی که در گوشه و کنار جهان ، سر بر آورده ، آنان به این درجه از تجربه رسیده اند که باید خود را به دست طبقه ایی که راه را از بیراهه نمی شناسند ، نسپارند تا معضلات بعدی دامنگیرشان نگردد. از این منظر ،ما برآنیم تا در این نوشتار ، نقش و مسئولیت زنان تحصیلکرده ی ایثارگر را در ابعاد مختلف به ویژه در تشکیل خانواده و تحکیم بنیاد آن تبیین نماییم ؛ الف ) حیات عقیدتی : در این دوره ی تصادمات و تعارضات فکری و در عصر جاهلیت نو ، همگان نیاز به برنامه ایی صحیح ، موثق و الهی دارند ، تا آنان را از غرقاب افکار و موهومات برخی دانشمندان و روان شناسان نجات داده ، به سر منزل سعادت بشری برساند. بدون شک بشر امروز بیش از اعصار پیشین دچار تضادهای فکری ،عاطفی ، اخلاقی ، اقتصادی ، سیاسی و مهم تر از همه مذهبی بوده و خواستار این است که خویش را از این شرایط نامناسب رهایی بخشیده ، راهی را به سوی سعادت خود برگزیند. تنها چیزی که می تواند در این زمینه راه گشا باشد و آن دشواری ها و موانع رشد را از سر راه بردارد ، متمسک گردیدن به «عروه الوثقی» یعنی ریسمان نجات بخش دین پروردگار است. ب) الگوپذیری مناسب : زن امروز برای نجات خود از این مخمصه ها در مبارزه با این ستم عظیم ، الگویی برای تمام ابعاد انسانی خود می طلبد. زن در دنیای امروز از این همه تبلیغات و آوازه گری ها ، از این همه مکتب سازی ها و نغمه پراکنی ها و از این همه تلاش ها در عین بی ثمری ها خسته و فرسوده شده و خواستار الگویی است تا وی را از شرور مفاسد دور ساخته و فطرت و وجدانش را نیز قانع سازد. زن امروز نه تنها در ایران ، بلکه در همه جای جهان ، الگو می خواهد ، نمونه ایی موفق در زندگی سعادتمندانه ی الهی را جست جو می کند ، اسوه ایی در خور تبعیت را می طلبد ، تا در سایه سار آن چگونه شدن و چگونه ماندن را دریابد. در این میان نقش زنان تحصیلکرده ی ایثارگر ، هم در تجدید حیات مکتبی و عقیدتی دیگران و هم در معرفی شخصیت های ارزشمند ،مسئولیتی خطیر و بسیار حساس و سرنوشت ساز است. اصولاً تا فرهنگ ظلم ستیزی و حق جویی در جامعه ایی نهادینه نگردد ، وجود افرادی هر چند تحصیل کرده و ایثارگر در جامعه بدون تأثیر خواهد بود و به علت جهل اکثریت ،اقلیت نیز در آتش سرخوردگی و تحجر می سوزند. انقلاب های بزرگ و موفق ، زمانی توانستند حکام جور را بر خاک سیاه بنشانند که مشعل عدل و داد و بیداری را بر دست گرفتند. نخستین گام برای پیروزی ، تبیین اصول مکتب الهی و در پی آن ، معرفی انسان های وارسته و دانشمند و دوری از الگوهای ظاهری و تصنعی است. ج) شخصیت پروری :جامعه شناسان ، چگونگی تأثیر مستقیم فرد بر خانواده ، و خانواده بر روی اجتماع را از اصول بسیار کلیدی در تعیین ماهیت جوامع به شمار می آورند. این سیر طولی به وضوح در دین مبین اسلام نیز رعایت گردیده است و لذا نخستین ایدئولوژی چراغ فروزان اسلام بر روی شخصیت فردی زن خلاصه می گردد. دین اسلام با تأکید بر علم جویی و ارتقای سطح فرهنگی زنان و هم چنین دستور اکید به حفظ حجاب و متانت ، در حقیقت دو عنصر اساسی علم و اخلاق را که مهم ترین عناصر برای نجات زنان از غرقاب های فساد است ، متذکر شده و برای نحوه ی اجرای آن دو مهم نیز دستورهای مفصلی را ارائه داده است. به همین منظور یکی از وظایف زنان تحصیل کرده ی ایثارگر ، ایجاد فضاهای علمی ، اخلاقی است ، تا بانوان هر چه بهتر هویت حقیقی خویش را در قالب علم و عمل اسلامی شناسایی نموده و به پرورش نفوس خود بپردازند. از این منظر میتوان ایجا هیأت های مذهبی در خانه ها یا مساجد برای ارتقای سطح علمی ، اخلاقی و در سطح وسیع تر تأسیس فرهنگ سراها را مؤثر دانست. د) تشکیل خانواده : ازدواج ، امری محبوب و نوعی تن دادن به سنت آفرینش است. نظام آفرینش بر اساس زوجیت است و منفرد ماندن ، نوعی دور ماندن از این نظام محسوب می شود. بدون ازدواج ، وصول به کمال ، مقدور و میسر نیست و آدمی اگر علامه ی زمان بوده و دائماً در مسیر رشد و تحول باشد ،تا هنگامی که ازدواج نکرده است ، کامل نیست. چه بسیارند اهداف و مقاصد والایی که تنها در سایه ی ازدواج میسر می شوند ؛ مثل آرامش و سکون که در تصمیم گیری های معقول آدمی نقش اساسی ایفا می کنند ،یا تولید نسل که در سایه ی آن با حفظ شرایط ،زمین پربار می گردد و بر اثر آن ، عبادت ها رشد و کمال می یابند و عمل آدمی ، او را در ردیف قدیسین و مقربان قرار می دهد ، که دو رکعت نماز متأهل از هفتاد رکعت نماز افراد مجرد ، برتر و بالاتر است. آنچه در ازدواج مهم است ، وصول به حیات مشترکی است که در آن رنگ و بوی انسانیت باشد و الحق موجبات رشد و تکامل آدمی را برای او میسر سازد وگرنه ازدواجی که موجب دغدغه ی خاطر گردد به زحمتش نمی ارزد. ازدواج باید آگاهانه ،هدفدار ، گزینش شده و اندیشمند شده باشد که بنایش استوار است بر اتکا به صفات انسانی و اخلاقی و ایمان. مرد و زن همتای هم یا به زبان عادی و جاری ، همسر باشند یعنی هم شأن و هم رتبه ؛ چیزی که در اسلام از آن به کفویت و همتایی یاد شده است. در ازدواج باید به دنبال معیارهایی بود که زندگی سازند ، نه اسم و رسم آفرین. در انتخاب همسر ،شرافت و ایمان و تقوا را باید مد نظر قرار داد ، نه دارایی و ثروت و مکنت را. ازدواج به عنوان اساسی ترین گام برای تشکیل خانواده نقش بسیار مهمی را در سعادت شخص و جامعه بر عهده دارد. زیرا خانواده بسان حلقه ی اتصالی است که فرد را به جامعه مرتبط می نماید و با آرامش فرد در بوته ی خویش ،وی را برای نیل به محیطی فراتر مهیا می نماید. از آنچه گذشت ، این نکته به دست می آید که اگر بخواهیم نقش و مسئولیت یک زن تحصیل کرده ی ایثارگر را در تشکیل خانواده به نحوی وافی بیان کنیم ، بحثی خارج از این مقال می گردد ، لذا می کوشیم تا مختصراً این وظایف را شرح و تبیین نماییم ؛ الف) با توجه به توضیحات داده شده ،گام اول برای تشکیل خانواده ، تن دادن به ازدواج است و بدون شک توفیق در این امر یکی از مهم ترین مراحل زندگی برای نیل به سعادتی حقیقی است. اگر این مهمه با توجه به معیارهایی که آوردیم انجام گردد ، کامیابی در آن امری قطعی است. به علاوه در توضیح شرایط ازدواج باید توجه داشته باشیم که دور محور اساسی برای زندگی مشترک باید مد نظر قرار گیرد : 1- محور تفاهم و معنویت و اخلاق 2- محور اقتصاد و رفاه. زن و مرد باید با این دو پیش شرط اساسی ، زندگی جدید خود را آغاز نمایند. البته منظور از رفاه در این مبحث فراهم بودن حداقل امکانات برای یک زندگی مسالمت آمیز است ؛ یعنی امکاناتی که دو طرف به آن راضی باشند ، تا بتوانند زندگی را به صورتی آبرومندانه آغاز کنند. ب) بدون شک اگر پایه و اصل زندگی فعلی به نیکویی شکل گرفته باشد ،تحکیم آن بسیار آسان تر خواهد بود. در یک زندگی مشترک نیز مطمئناً مشکلات و موانعی وجود دارد که یک زن ایثارگر می تواند با صبر و حوصله از پس آن به آسودگی برآید. علاوه بر آن نباید اقتضائات ازدواج را هم از یاد برد. اقتضای ذاتی ،مانند حفظ کانون خانواده ،فرزند داری و تربیت فرزند ،ارتقای سطح علمی ، فرهنگی خویش متناسب با استعدادها و توانایی ها و مواردی از این قبیل. همه ی این مسئولیت ها اگر به درستی رعایت گردد ، تحکیم بنیاد خانواده را به دنبال خواهد داشت. ج) اگر الگو پذیری که عامل حیاتی در توفیق و پیشبرد زندگی است رعایت گردد مسلماًکیفیت تشکیل خانواده و تحکیم بنیاد آن بسیار آسان تر صورت خواهد گرفت ؛ از این رو ، به عنوان نمونه به مواردی چند از زندگی پر آموزه ی الگوی عظمای عالم اسلام ، حضرت زهرا (س) اشاره می نماییم؛ 1- ایده ی مستقل : در کتاب گران سنگ بحار الانوار می خوانیم : «وقتی امیر المؤمنین به خواستگاری حضرت زهرا رفت ،حضرت زهرا می دانست که مردم ، او را در این ازدواج به خاطر فقر علی (ع) سرزنش می کنند ،ولی در عین حال او را به عنوان شوهر برگزید ؛چون علی را همتای مؤمن خود می شناخت.» 1- زیرا حضرت از همشأنی و همسری و همدلی و همسخنی و از توان همرازی و مشاورت امیر المؤمنین خبر دارد و به همین علت از ازدواج با علی خوشدل است. 2- افتخار آمیزی ازدواج : علی – علیه السلام – همواره به وجود فاطمه ، و حضرت فاطمه نیز به همسری با امیرالمؤمنین ، فخر می نمودند و این از عوامل اساسی اساسی در تشدید روحیه ی تکامل و تفاهم در زوجین است. (2) 3- همراهی و سازگاری : حضرت زهرا (س)نه سال در خانه ی علی (ع) زندگی می کند و در این مدت از او درخواست و تمنایی ندارد و اصل را بر این گذاشته که باری بر دوش علی (ع) نباشد. گرسنه است و علی از او می پرسد :« پس چرا نگفته ایی؟» می فرماید :« من از خدایم حیا می کنم چیزی را بر تو تکلیف کنم که توانایی انجام آن را نداشته باشی.» همدل و همراز علی است ، تسلی ده اوست ، پناهگاه علی است و این امر به حدی بود که اگر مشکلی بر علی (ع) وارد می شد ، می فرمود :« به خانه می روم تا کمی با فاطمه سخن بگویم و آرام گیرم.» . این اقدام در تمام مدت زندگی مشترک علی (ع) با فاطمه (س) رعایت می شد. 4- دوستداری و همرزمی :دوستداری شان از یک دیگر به صورتی است که رنگ مکتبی دارد و در این رنگ است که آن دو را همرزم و هم مبارزه می یابیم. فاطمه به دفاع از اندیشه های علی ، و علی به دفاع از اندیشه های فاطمه (س) می پردازد. 5- فرزندداری و تربیت : فاطمه (س) امر تربیت را امری تحول انگیز ، سازنده ، نجات ده بشر از خطرها و عوارض می شناسد. او می داند که پیشرفت یا انحطاط فرد و جامعه در سایه ی تربیت ، قابل خلاصه شدن است. وی این دیدگاه را در زندگی دارد و می داند غفلت از آن موجب صدمه هایی عظیم بر فرد و جامعه است به ویژه در دوران خردسالی که کودک همانند شاخه ی نارس ،قابل انعطاف است. هم چنین او سخن پدر را به یاد دارد که فرموده بود : فرزندان را نیکو بشمارید و نیکو تربیت کنید ؛ که شما در برابر آن ها مسئولید. 6- اهمیت خانه داری : فاطمه (س) خانه را مدرسه و دانشگاهی ساخته بود که نه تنها برای فرزندان خود ، بلکه برای زنان مسلمان که پرسش های مذهبی خود را از او می پرسیدند. او از کسانی نبود که که خانه داری را کاری کوچک بشمارد و به این نکته آگاه بود که کانون خانوادگی و اداره ی آن ، کم تر از اداره ی یک کشور نیست و حتی پایه ی کشور داری به حساب می آید و هم او می دانست و از زبان مبارک پیامبر (ص)شنیده بود که «خدمت در خانه ، دارای اجر و حسنه است ؛ حسنه ایی که هیچ کاری با آن برابری نمی کند.» آنچه گذشت ، گوشه ایی بود از فعالیت های آن حضرت در امر تشکیل خانواده و تحکیم بنیاد آن. ملاحظه فرمودید که چگونه آن حضرت با بینش درست و تحمل در برابر مشقت ها توانست الگوی زنان عالم و یگانه بانوی جهان بشریت شود. با نگاهی اجمالی به آنچه گذشت ، این نکته به دست می آید که همواره زنان هر جامعه باید برای تکامل خویشتن ، استعدادها و توانایی های خود را بیابند و با پیروی از مکتبی الهی و الگویی انسانی ، راه تکامل را مرحله به مرحله طی نمایند. اگر زنان تحصیل کرده با تکیه بر علم خویش اصول و ضوابط پیشرفت علمی ، هنری را بیابند و با ایمان به عقاید ایثارگرانه ی خویش گامی در جهت احیای آن بردارند ، بدون شک در آینده یی نزدیک شاهد رشد هر چه بیشتر این قشر از جامعه ی اسلامی خواهیم بود. اگر زنان تحصیل کرده ی ایثارگر ، رمز الگوپذیری را همواره چراغ طریق خویش قرار دهند ، بدون شک به اهداف انسانی خویش دست می یابند. زنان ما باید با توجه به زندگی پر از آموزه ی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (س)که سرشار از محبت و همدلی و مشاوری و همرازی بود ، بتوانند با همسران خویش کمال تفاهم را داشته و همسر خویش را در حکم مکملی برای زندگی مشترک بیابند. شیرینی زندگی در محبت و مدارا خلاصه شده است ، نه در دارایی و مکنت ، و زندگی آن دو حضرت ، الگویی کامل و قابل اجرا برای زندگی ماست. اگر ما آن توانایی را نداشتیم که بتوانیم مانند آنان زندگی کنیم ، خداوند هیچ گاه از آن ها به عنوان الگو و اسوه یاد نمی کرد. الگو و اسوه هنگامی معنا پیدا می کند که ما بتوانیم اصول و ضوابط زندگی آن ها را در حیات مشترک خود نیز اجرا کنیم. پی نوشت ها : 1- بحارالانوار ، ج43 ، ص 18 2- احتجاج ، ج1 ، ص 171 مهدی امیر حسینی

دسته ها : زن و دفاع مقدس
شنبه 1389/6/13 23:49

مقدمه:

جنگ هشت ساله عراق علیه ایران که با تحریک و حمایت همهجانبه کشورهای استکباری بر کشور ما تحمیل شد، علاوه بر عوارض و مشکلات جسمی و روانی بر رزمندگان، خانواده آنان را نیز در معرض خطر و مشکلات قرار داد. به نظر میرسد پس از جنگ و برگشت رزمندگان به خانواده، به سبب استرسهای ناشی از جنگ و اثرات مخرب آن بر روح و روان فرد، تأثیر نامطلوب جنگ بر همسر فرد بیمار همچنان ادامه مییابد و سلامت جسمی و روانی آنان را تحت تأثیر قرار داده است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش آرامسازی پیشرونده عضلانی بر سلامت و کیفیت زندگی همسران جانبازان انجام شده است. مطالعه نیمه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی که یبست و هشت نفر از همسران جانبازان اعصاب و روان با درصد از کارافتادگی 25 تا 69 درصد، مراجعهکننده به مراکز درمانی منتخب شهر تهران به روش نمونهگیری غیرتصادفی مبتنی بر هدف و با توجه به ویژگیهای واحدهای مورد پژوهش انتخاب شدند. برای گروه مداخله برنامه آموزشی در سه جلسه دو ساعته به صورت گروهی اجرا گردید و در گروه شاهد هیچگونه مداخلهای صورت نگرفت. کیفیت زندگی در هر دو گروه مورد مطالعه مرحله قبل از مداخله و دو مرحله پس از مداخله (مرحله پیگیری و مرحله نهایی) به وسیله پرسشنامه کیفیت زندگی فرم کوتاه شده 36 سنجیده شد. تجزیه و تحلیل یافتهها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی انجام گرفت. نتایج: آزمون t مستقل (p=0.05) نشان داد که قبل از مداخله میانگین نمره کل کیفیت زندگی در هر دو گروه مورد مطالعه اختلاف معنیداری وجود ندارد اما در هر دو مرحله پس از مداخله همین آزمون در گروه مورد مداخله اختلاف معنیداری را نشان داد (p=0.01) همچنین مقایسه میانگین نمره کل کیفیت زندگی در گروه مداخله در هر سه مرحله مطالعه با p=(0.0001) اختلاف معنیداری داشته است. لذا آموزش آرامسازی پیشرونده عضلانی، بر کیفیت زندگی همسران تأثیر داشته است. واژههای کلیدی: همسر جانباز، آرامسازی، کیفیت زندگی نام کتاب: مجموعه خلاصه مقالات برگزیده و کارگاههای همایش کشوری جایگاه زن در نظام سلامت انتشارات: مهر قائم 1384 نویسندگان: اکرم پرنده، مهروز علاف جوادی، حسین باباتبار، محمدعلی خوشنویس تهران ـ دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله(عج)، دانشکده پرستاری

دسته ها : زن و دفاع مقدس
شنبه 1389/6/13 23:49

آنچه این حماسه بزرگ عاشورا را پس از گذشت سالها و قرنها همچنان زنده نگه داشته است، در کنار فداکاری و از خود گذشتگی مردان حاضر در آن روز، شهامت و مقاومت بینظیر زنانی است که پرچم امامحسین(ع) را برافراشته نگه داشته و پیام او را منتقل کردند. زنانی که نه تنها همسران و فرزندان خود را به حمایت از امامحسین(ع) و جنگیدن در راه خدا ترغیب کردند بلکه پس از شهادت آنها،با صبوری و استقامت فوقالعاده خود رنج اسارت را به جان خریدند و به ذلت و خواری و تسلیم تن ندادند. *** زنان عاشورایی زنانی که در کربلا حضور داشتند، هرکدام با حماسههایی که آفریدند، الگوی برجستهای برای زنان در تمام طول تاریخ به جا گذاشتند.حماسههایی که گذر زمان نه تنها از ارزش و اهمیت آنها کم نکرده است بلکه روز به روز این صبر و مقاومت و مجاهدت ارجمندتر و تحسینبرانگیزتر شده است.چنانکه با وجود روایتهای مکرر و شرح و تفسیرهای بیشماری که دراین باره نوشته شده است، هنوز یادآوری آنها دل را به درد میآورد و شور مجاهدت و قیام را زنده میکند. زنانی که در کربلا همراه کاروان امامحسین(ع) بودند برخی از فرزندان و خانواده حضرت علی(ع) بودند و برخی از دوستداران و پیروان آن حضرت. بنا به روایتهای تاریخی حضرت زینب،ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه وامهانی، فاطمه و سکینه، دختران سیدالشهدا(ع)، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امامحسین(ع) و مادر وهب بن عبدالله از زنان حاضر در کربلا بودند. همچنین به گفته تاریخ پنج زن از قیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند: کنیز مسلم بن عوسجه،ام وهب زن عبدالله کلبی، مادر عبدالله کلبی، مادر عمر بن جناده، زینب کبری(س). زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبدالله بن عمیر کلبیکه بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همان جا با عمود غلام شمر(ل) که بر سرش فرود آورد، کشته شد. در عاشورا دو زن نیز، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند:یکی مادر عبدالله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی کرد و امام او را برگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسیله آن کشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، که امامحسین(ع) او را به خیمهها برگرداند. دختر عمر (همسر زهیر بن قیس) نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینی پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست.رباب، دختر امرء القیس کلبی، همسر امامحسین(ع) نیز در کربلا حضور داشت. زنی از قبیله بکر بن وائل، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمههای اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمهها آمد و آل بکر بن وائل را به یاری طلبید نیز حضور داشت. زینب کبری و ام کلثوم (س)، دختران امیرالمؤمنین(ع)، همچنین فاطمه دختر امامحسین(ع) نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و... سخنرانیهای افشاگرانه داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل میدادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمهها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند. این زنان با اینکه امام در ابتدای راه گفته بود این کاروان به سوی مرگ میرود و زنانش اسیر میشوند همه با عشق او راهمراهی کرده بودند. مدیریت حضرت زینب(س) هنگام جنگ در خیمهها وحتی شب قبل از عاشورا، هشدار دادن آن حضرت و نیز هنگام وداع، زمان آتش زدن خیمهها، شب یازدهم، در هنگام اسارت و در کاخ یزید از شگفتآورترین مدیریتهای انسانی بهشمار میرود که بینظیر است. وقتی که خیمهها را آتش زدند و روسری از سر زنان خاندان رسول خدا(ص) برداشتند آنان عفاف خود را حفظ میکردند.حضرت امکلثوم(س) در اسارت و در کوفه وقتی مردم به تماشا ایستاده بودند فریاد کشید: آیا شرم نمیکنید برای تماشای اهل بیت پیامبر جمع شدهاید؟ حضرت زینب نیز در اسارت در کوفه به هیچ مردی اجازه ورود به خانه را نداد. در حقیقت نکته مهم درحادثه عاشورا این است که این حادثهای است که مرد و زن در آن نقش دارند. اباعبدالله اهل بیت را برای رسالتی بزرگ و ساختن تاریخی عظیم حرکت میدهد و این زنان در ابتدای حرکت و قبل از عاشورا، عامل مهم در تشجیع و ترغیب خانواده برای دفاع از امر ولایت بودند. امامحسین(ع) میدانستند که قیام ایشان علیه یزیدیان منجر به کشته شدن همه همراهان میشود و زنان میبایست طلایهدار و عهدهدار دنباله نهضت شوند و حقایق را علنی کنند و در عین ارزیابیقدرت زور و میزان سلطه آن، به افشاگری بپردازند. و این زنان همراه شدند تا حقایق را به نحو احسن بگویند. امام حسین (ع) از ابتدا با سخنرانیها و خطبهها و گفت و گوهای گوناگون با انصار، مهاجرین، اقوام، دوستان، دشمنان، هدف خویش را بیان کردند و راه را نشان دادند و فرمودند: «من برای اصلاح وضع امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردهام...» و به زنان میفرمودند: «همه میمیرند و دوام بقاء از آن خداوند است.» بدینوسیله یادآور میشدند که همه رفتنی هستند خواه زود یا دیر. پس برگزیدن رفتن آگاهانه و ارزشمند بهتر است. وقتی به کربلا میرسند؛ حضرت میفرمایند این جا سرزمین معهود است. برخلاف معمول خیمه زنان را در گودالی و در مکان پستی نصب کردند؛ آنچنان که آنان نتوانند صحنه جنگ و خونریزی را شاهد باشند، این نکته هشدار دیگری بود و زنان را به اهمیت قضیه، نیکوتر و واقف ساخت. و شب عاشورا نیز تصفیهای دیگر و کلاس دیگری انجام گرفت. خطبه امام چاره ساز بود، تنها زنان و مردانی ماندند که قادر بودند پیام شهادت را به دیگران برسانند. در روز عاشورا نیز تسلی میدادند و آینده را ترسیم میکردند و شیوه مقابله با سختیها و شیوه عزاداری را آموزش میدادند. بعد از عاشورا اولین مجلس عزاداری توسط حضرت زینب(س) روی جسدهای مطهر شهیدان برگزار گردید، در مسیر حرکت به سوی شام، مدینه و سخنرانیهای بلیغ و خطابههای آتشین خاندان و اهل بیت عصمت و طهارت و بیان رنجها، سختیها، گرسنگیها، اسارتها، تشنگیها، قساوت دشمن را به تصویر کشیده، کودکان و زنان با مرثیهسرایی، خونخواری، وحشیگری خصم، زدن و کشتن، سوختن و ویران کردن خیمهها، بیان تنهایی و بیکسی زنان در آن بیابان پر از دشمن خدانشناس سنگ دل را بیان کردند. تاریخ کربلا با تجلی حضرت زینب(س) از عصر عاشورا آغاز میشود. حال شریک حسین(ع)، رئیس قافله حسین است. با کمک زنان اهل بیت بذر نهضتی را افشاندند که هنوز آن بذر در حال رشد و نمو است و باعث شد، پیام شهادت به گوش مردم برسد و این نبود مگر به سبب صبر و تحمل زنانی که به ریسمان اسارت بسته شده و شهدا را پشتسر گذارند. و سرهای شهدا جلوی نظرشان با وضع غیرقابل وصف که دلها را تکان میداد و شیوهای که حضرت زینب، امکلثوم، فاطمه سکینه بکار بردند و باعث افزایش تحمل زنان و فرزندان شدند که نه شیون کنند و یقه چاک دهند و نه صدقه قبول کنند و در جلوی خصم زبون ناله و گله نمایند. آنان چون کوه استوار بودند و به همراه حضرت زینب (س) با سکوت و سکون و اطمینان از آینده خویش به بیان جنایات پرداختند و این اطاعت و همراهی زنان با حضرت زینب(س) و در تاریخ زبانزد خاص وعام و دوست و دشمن شد. نتیجه تاریخ عاشورا نشان داد که زن نیز میتواند در جهت نیل به والاترین مقام انسانی همپای مردان و شهیدان اسلام، برای تجدید بنای اسلام و قرآن قیام کند و تربیت والای انسانی خود را به جهانیان بنمایاند که چگونه فرصت ابراز شخصیت و تجلی نفخه الهی را داراست. آنجا که حضرت زینب(س) در کاخ یزید بعد از آن مصیبتهای بزرگ، با کمال شجاعت، اعتماد به نفس و اتکال به خداوند میفرماید: «ما رایت الاجمیلا» عظمت زن نمونه اسلامیرا در معرض دید همگان میگذارد و اثبات موجودیت و حقانیت خویش را به نام دخت پیامبر و ادامهدهنده رسالت حسینی قرار میدهد و به این وسیله بذر انقلاب حسینی را در جهان هستی میکارد. شاید اگر بخواهیم ویژگی عمده زنان عاشورایی، در نهضت عاشورا را بهطور خلاصه و فهرستوار بیان کنیم موارد زیر از مهمترین نکات مورد توجه باشند: زنان سرشار از عاطفه، احساس، علاقهمند به زندگی که در سایه تعلیم و تربیت الهی، توانستند مدیر شایستهای برای هستی خویش باشند و با تمامی ویژگیها و علایق زنانگی، با اولویت قرار دادن اصل تعهد و مسوولیت زندگی، بدون اضطراب و دغدغه خانواده و قبیله و بهرهگیری از دنیای مادی شرف و فضیلت ابدی را برای خویش خریداری کردند و مظهر یک زن مسوول و مبارز در برابر زمان و سرنوشت جامعه شدند. پایان نویسنده: مهناز جعفری

 
دسته ها : زن و دفاع مقدس
شنبه 1389/6/13 23:46

امروز مسئله آثار مخرب خشونت و بخصوص جنگهای مسلحانه بر زنان و کودکان یکی از مباحث مهم حقوق بشری است. در بسیاری از اسناد بینالمللی زنان به تأثیرات مضاعف خشونتها و جنگها بر زنان و کودکان سخن رفته است. این بدان معناست که گرچه همه انسانها از جنگها و مناقشات مسلحانه متضرر میشوند لیکن زنان به دلایل مختلف دچار صدمات بیشتری می شوند بدین معنی که علاوه بر لطماتی که به خود آنان وارد میآید، حامیانشان را از دست داده و مسئولیت فرزندان نیز بر عهده آنان قرار می گیرد لذا پس از جنگ و کشته شدن مردان ، زنان، یکه و تنها عهدهدار مسئولیتهای فراوانتری میشوند و بدلیل حساسیت های روحی دچار آزارهای عاطفی بیشتری شده و آثار مخرب زیست محیطی جنگها سلامت آنان و کودکانشان را به خطر میاندازد و این در حالی است که مسئولیت سلامت روانی و جسمانی فرزندان هم به طور جدی متوجه آنهاست. فقر و کاستیهای پس از جنگ نیز زنان بازمانده را با دهها مشکل مواجه میسازد. گفتنی است که امروزه عناوین جدیدی در ارتباط با زنان و جنگها پیدا شده است که تاریخ بشریت سابقهای از آنها را بخاطر ندارد. امروز تجاوز به عنف سازمان یافته به زنان یک استراتژی نظامی محسوب می شود. امروزه در جنگها با چنین روشهای کثیف و غیرانسانی زنان به عنوان موضوعات اصلیای که میتوان به کمک آنها تطهیر و تغییر نژادی ایجاد کرد، لحاظ میشوند.دنیای متمدن در حالی صحنههای فجیع و تجارب غیر قابل باور در جنگها را از سر میگذارند که نمیداند در تاریخ اسلام و در سیره نبوی زنان در جنگها همواره گروه حفاظت شده ای به حساب میآمدند. در این مجال برآنیم تا نگاهی اجمالی به رابطه زنان در صدر اسلام و جنگ در سیره نبوی بیاندازیم: حفاظت مادی و معنوی از زنان در جنگها اولاً حضور زنان در جنگها به عنوان سرباز و رزمنده از نظر رسول خدا(ص) و دین اسلام ممنوع بوده است. ثانیاً پیام صریح رسول خدا(ص) که در غزوات و جنگها دائماً برای سربازان اسلام خوانده میشد این بود که به زنان و کودکان آسیبی نرسانید. امام صادق علیهالسلام فرمود: پیامبر خدا (ص)هر گاه گروهی را برای جنگ میفرستاد فرمانده لشکر را فرا میخواند، او را در کنار و اصحاب را در مقابل خود مینشاند، سپس میفرمودند: به سوی مبارزه بروید به نام خدا و در راه خدا و بنا بر آیین و کیش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، خیانت و پیمانشکنی نکنید، افراط نکنید، کشتهها را قطعهقطعه نکنید، درختی را قطع نکنید مگر آنکه مجبور شوید و پیرمرد از کار افتاده و کودکان و زنان را نکشید. در جای دیگر آمده است که در غزوه "قرده" آنگاه که چندتن از مسلمانان برای کشتن ابورافع به خانه او وارد شدند همسر او جلو آمد که مانع آنها بشود. یکی از مسلمانان تصمیم گرفت که او را بکشد ولی به یاد آورد که پیامبر(ص) آنها را از قتل زنان و کودکان نهی نموده است. براساس همین تعالیم زمانی که حضرت امیرعلیهالسلام شنیدند که سربازان اسلام هنگام حمله به شهری، خلخال از پای زنی غیرمسلمان کشیده و او را هراسانده اند، فرمود:" اگر مرد مسلمانی چنان کلامی را بشنود و از غیرت و تأسف بمیرد جا دارد. همانطور که قبلاً گذشت حضرت رسول پس از جنگها میکوشیدند که اسباب استخلاص و آزادی زنانی را که از خاندانهای بزرگ و کریم بودند فراهم کنند. در موارد متعددی حرمت خود را برای مسلمانان گرو میگذاشتند تا از حق خود در مورد اسراء بگذرند و زنان و اموالشان را آزاد سازند. در اینجا یادآوری جریان ذیل را مغتمم میدانیم. در زمان خلافت خلیفه دوم که اسیران ایرانی به مدینه وارد شدند عمربن خطاب خواست که زنان را بفروشد . امیر مؤمنان از قول رسول خدا(ص) فرمود که «کریمان هر قومی را بزرگ بدارید...» به همین دلیل گروهی از قریش تصمیم گرفتند که به جای خرید و فروش زنان، با آنها ازدواج کنند. امیر مومنان فرمود: ازدواج با آنها اشکال ندارد ولی آنها مختارند هر که را خواستند به همسری انتخاب کنند. در میان اسراء شهربانو دختر یزگرد سوم شاه ایران نیز دیده میشد. از او پرسیده شد آیا میخواهی ازدواج کنی؟ چه کسی را انتخاب میکنی؟ و او سکوت کرد.امیرمؤمنان با مشاهده سکوت وی فرمود: اصل ازدواج را اراده کرده ولی باید دانست که چه کسی را انتخاب کرده است. خلیفه از حضرت علی(ع) سوال کرد: این را از کجا دانستی؟ حضرت باز از قول رسول خدا(ص) فرمودند: اگر دختر بزرگواری را که ولی ندارد نزدتان آوردند و از او خواستگاری شد باید از او پرسیده شود آیا به ازدواج رضایت میدهی؟ اگر حیا کرد و ساکت شد، سکوت او رضایت است... اما اگر بگوید نه، نباید بر آنچه اختیار کرده مجبورش کنیم. حضور زنان در پشتیبانی جنگها بدلیل حضور موثر زنان در پشت جبهه و نقشآفرینی بیبدیل آنان در امر پرستاری و مراقبت از مجروحان ،پیامبر(ص) برخی زنان را با خود به غزوه ها میبرد. حضرت در غزوه ها در میان زنان خود قرعه میانداخت که کدام را با خود برای کمک به پشت جبهه ببرد. امسلمه که زن آگاه و عاقل رسول خدا(ص) بود از زنانی بود که بارها با رسول خدا(ص) به غزوه ها میرفت. فاطمه زهرا سلامالله علیها نیز به کرات در غزوات رسول خدا حاضر بود و کارهای مربوط به مجروحین مخصوصاً پدر و همسرش را انجام میداد. از جمله این زنان زنی بود به نام ربیع دختر معوذ که میگوید "ما با رسول خدا(ص) به جنگها میرفتیم سربازان را آب داده و خدمت میکردیم و شهدا و مجروحین را به مدینه باز میگرداندیم". رفیده نیز زنی بود که رسول خدا(ص) سعد را پس از زخمی شدن، در خیمه او نهاد چرا که او پرستار بود و مجروحین را مداوا مینمود. البته در تاریخ جنگهای رسول خدا(ص) از شیرزنانی نظیر نسیبه هم سخن به میان آمده که در میدان حاضر میشد. در جنگ احد وقتی این بانوی بزرگ و شجاع دید که جان رسول خدا(ص) در خطر است در حالی که همسرش نیز پیش روی او به شهادت رسیده بود آنچنان شجاعانه از رسول خدا(ص) دفاع کرد که طبق نقل برخی متون تاریخی دوازده زخم برداشت. رسول خدا(ص) از شجاعت او مسرور و متبسم شد برای او دعا کرد و در عین حال از فرزند او خواست که وی را به پشت جبهه منتقل سازد. تسلی خاطر زنان و خانوادههای بازمانده از جنگ و رسیدگی به آنها یکی از موضوعات مورد توجه رسول خدا(ص) در جنگها رسیدگی به امور بازماندگان جنگ بود. برای مثال زمانی که خبر شهادت جعفر طیّار به رسول خدا(ص) رسید حضرت به خانه او رفت و فرزندانش را فراخواند. بدون آنکه از شهادت جعفر چیزی به زبان آورد فرزندان او را مورد لطف و تفقد خود قرار داد. اسماء بنت عمیس همسر جعفر متوجه مسئله شد و به رسول خدا(ص) عرض کرد که رفتار شما حاکی از شهادت جعفر و یتیمی فرزندان من است. رسول خدا(ص) از ذکاوت اسماء متعجب شد و برای تسلی خاطر او از عظمت مقام جعفر در آخرت و رشادتهای او در میدان نبرد و خصایص خوب دیگر او برای اسماء سخن گفت و همسر او را ستود. اسماء نیز از رسول خدا(ص) خواست که حضرت این سخنان را در جمع مسلمانان بگوید تا مردم یاد و خاطرهی جعفر (شهید) را فراموش نکنند. رسول خدا(ص) دیگر مرتبه از خردمندی اسماء متحیر شد. توجه در رسیدگی به همسران شهدا و دعا برای شوهران آنان شیوه رسول خدا(ص) و سیرهی او بود که و برای مردم آن روزگار بسیار تسلی بخش مینمود. این رفتار، از یک سو باعث آگاهی دستگاه حکومت از وضعیت زنان آسیبدیده می شد و از سوی دیگر شرایط روانی مناسبی را برای تحمل رنج، مدیریت عواطف و شروع یک زندگی نو برای زن و فرزندان داغدیده فراهم میکند. پیامبر اکرم (ص) نه تنها به همسران شهدای مسلمان توجه داشت بلکه به همسران و بازماندگان دشمن هم عنایت و توجه می نمود شاهد این قضیه واقعه ای است که به آن اشاره می کنم. رسول خدا(ص) خالد بن ولید را برای گرفتن زکات به سوی قبیله بنی مصطلق و بنی محزوم فرستاد. متأسفانه در حالی که طبق دستور قرآن، رسول خدا(ص) هرگاه از مردم زکات میگرفت بر آنان درود میفرستاد که درود او مایه آرامش دلهای مومنین بود، خالد و سربازانش پس از اقامه نماز برعکس به مردم حمله کرده و عدهای را کشته یا مجروح ساختند. بازماندگان به رسول خدا(ص) شکایت کردند و رسول خدا(ص) از رفتار خالد اظهار بیاطلاعی و تنفر نمود. سپس حضرت به علی علیهالسلام امر فرمودند: برو و مردم آن دیار را راضی ساز. حضرت رفت و بازگشت و به رسول خدا(ص) خبر داد که به خانوادههای مقتولین خونبهای کشتههایشان را پرداختم، به ازای هر جنین سقط شده مالی را به خانوادهها دادم، حتی مبلغی را جهت شکسته شدن ظروف آبخوریسگها و چهارپایانشان به آنها دادم و مابقی مالی که نزدم بود به زنان و کودکان بخشیدم زیرا آنان از این حمله ترسیده، فریاد زده و گریسته بودند. همچنین روایت شده که نبی اکرم دائماً به خانه امسلیم سر میزدند و در بیان علت این کار میفرمودند: برادران او در غزوه ها به همراه من و برای همیاری من جنگیدند و کشته شدند و من به این خاطر به او محبت میکنم. امان دهی یکی از عوارض و لوازم مربوط به منازعات در سیره نبوی، سازوکاری به نام «امان دهی» بود به این معنا که اگر کسی به هر دلیلی به مسلمانان امان آورده و پناه میجست هر مسلمانی حق داشت که او را امان دهد. در آیین جنگی اسلام اماندهی مسلمان به یکشخص دارای احترام بود. قابل ذکر است که در این حکم شرعی ،میان اماندهی مردان با زنان تفاوتی نبود. یعنی این رفتار به یک میزان، بین زنان و مردان دارای ارزش و اعتبار بود. از آن جمله میتوان به امان دهی ام هانی اشاره کرد. در جریان فتح مکه رسول خدا به همه مردم مکه بجز ده نفر امان داد. یکی از آن ده تن به خانه ام هانی دختر ابوطالب عموی رسول الله(ص) پناه آورد. علی بن ابیطالب(ع) در جستجوی او به خانه خواهرش رسید و خواست که دستور پیامبر را راجع به او اجرا نماید. ام هانی نزد رسول خدا(ص) آمد و عرضه داشت که من این مرد را امان دادم. رسول خدا(ص) نیز فرمود ما هم او را امان میدهیم. از سوی دیگر زنان مسلمان تحت هر شرایطی که از محیط کفر وشرک میگریختند و به دامان اسلام پناه میآوردند به گونهای متفاوت در امان اسلام قرار میگرفتند. یکی از این صفحات درخشان تاریخ اسلام مربوط است به اتفاقی که پس از صلح حدیبیه رخ داد. روزی ام کلثوم دختر عقبه بن ابی معیط از مکه و از میان مشرکان گریخت و پس از پشت سر نهادن مشکلاتی چند، خود را به رسول خدا(ص) رساند. او در حالی مسلمان شده بود که تمام خانوادهاش به خداوند کافر بودند. طبق قرارداد میبایست هر دو طرف پیمان، یعنی مشرکان مکه و مسلمانان مدینه هر فراری از یکدیگر را تحویل داده و او را در پناه خود نگیرند. وقتی خانواده ام کلثوم طبق قرارداد برای باز پسگیری او مراجعه کردند، رسول خدا(ص) براساس آیه دهم از سوره ممتحنه (که می فرماید : هرگاه زنان تازه مسلمان از سوی مشرکان گریخته و برای حفظ دین خود به مسلمانان پناه آوردند اگر رسول الله آنها را آزمود و از ایمان آنها مطمئن شد، برای حفظ دین و حفاظت از جان آنها،ایشان را نزد جامعه اسلامی نگه دارد.) او را باز نگرداند. این واقعه که در حقیقت با توجه به مفاد قرارداد، تبعیض مثبتی به نفع زنان به حساب میآمد به وضوح حمایت خاص اسلام و رسول خدا(ص) را از زنان ثابت میکند. گرچه پیامبر (ص) برای گریز از تهمت پیمانشکنی با فطانت فرمود "در آن قرارداد بحث در مورد مردان بود و از واژهی رجال استفاده شده است. پس قرارداد شامل حال زنان نمیشود!" چنانچه معلوم شد ملاحظه و توجه به زنان به عنوان یک استثناء در جنگها شیوه خاص رسول خدا(ص) بود که همواره در تاریخ مناقشات بین حضرت و دشمنانش مورد تأکید بود. شاید ذکر این خاطره اسلامی نیز خالی از لطف نباشد که روزی در خلال یکی از جنگها، دختر حاتم طایی،مرد سخاوتمند ادبیات و تاریخ جهانی، به اسارت نیروهای اسلام درآمد. دختر نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: پدرم کشته شد و برادرم به شام گریخت. بر من منتی بگذار و مرا به نزد مردمم بفرست. حضرت روز اول و دوم پاسخی به او نداد. روز سوم به اشاره حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام دختر دوباره خواستهاش را مطرح کرد. رسول خدا(ص) پاسخ داد منتظر قافلهای امانتدار هستم که تو را با آنها به نزد قبیلهات بازگردانم. این رفتار رسول خدا(ص) ضمن پاسداشت روحیه کرامت و بزرگی و سخاوتمندی پدر دختر یعنی حاتم طایی، توجه و الطاف وصف ناشدنی حضرتش را به زنان میرساند. فریبا علاسوند / استاد و محقق حوزه و دانشگاه

دسته ها : زن و دفاع مقدس
شنبه 1389/6/13 23:45

زنان جامعه ما در دوران دفاع مقدس همانند مردان در مناطق مسکونی منطقه جنگی و یا بطور غیر مستقیم قربانی سلاح شیمیایی شدند. تاریخچه و سیر تکاملی جنگ های شیمیایی در جهان اولین حمله با سلاحهای شیمیایی را نیروهای هندی علیه چینی ها در قرن دوازدهم میلادی انجام دادند. در سال 1456 عثمانی ها با همین سلاحها به شهر بلگراد حمله کردند. در سال 1894 انگلیسی ها از دود و بخارهای سمی علیه دشمنانشان بهره گرفتند. در سال 1914 (17 آوریل) با استفاده از گاز کلرین مایع به صف دشمنان تلفات عمده ای وارد ساختند و در سال 1915 آلمانها از گافسژن phosgene و در سال 1917 از گاز خردل در شهر (yperite) علیه بلژیکیها استفاده نمودند. در سال 1980 تا 1988 رژیم بعث عراق با حمایت تکنولوژیک و جنگ افزارهای آلمان و آمریکا از سلاحهای شیمیایی علیه مردم و رزمندگان اسلام استفاده وحشیانه نموده است تنوع: ترکیبات شیمیایی مرگبار انواع متفاوت و آثار بالینی کوتاه مدت و بلند مدت مختلفی می باشند. الف) ترکیبات خفه کنند فسژن ب) گازهای خون هیدروژن سیایند- سیانوژن کلراید پ) تاول زا گازموستارد (گاز خردل) ت) گازهای اعصاب سارین- ماده سمی VX ج) مواد شیمیایی متفرقه ماده ریسین- سموم بوتولینال آثار و تظاهرات عوامل شیمیایی 1- آثار کشنده- عواملی دارای آثار کشنده می باشند که در همان دقایق و ساعات اولیه باعث مرگ شوند مانند: سیانیدها و عوامل اعصاب و برخی گازهای خفه کننده 2- آثار آسیب رساننده- باعث بروز آسیب هایی در بافت های بدن شده و دخالت کادر پزشکی در درمان آنها ضروری می باشد: خردل و لویزایت 3- آثار ناتوان کننده- مواد شیمیایی که در دراز مدت آثار ناتوان کننده خواهند داشت: بسیاری از مواد شیمیایی عوامل شیمیایی بر محیط، گیاه، انسان و خاک تأثیر می گذارند. دراکو سیستم تأثیرات جدی بر روی ترکیبات خاک، پوشش گیاهی، نزول آسمانی، تغییرات برفتوسنتز، شیوع نوسانات حرارتی و نابودی حیوانات دارند. انسانها هدف اصلی و عمده جنگ های شیمیایی می باشند. زنان جامعه ما از چند طریق در معرض مواد شیمیایی قرار می گرفتند. متأسفانه مظلومیت زنان مسلمان جامعه ما در این وادی نیز قابل ملاحظه وجدی می باشد کمتر پروژه ای تحقیقی و پژوهشی بر روی زنان جانباز صورت گرفته است. 1- حضور بعنوان عناصر محلی و سکونت در منطقه بعلت تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم جریانات هوا و انتقالات آن. 2- زنان جامعه ما در بسیاری از موارد در بیمارستانهای صحرایی یا امداد و انتقال با آمبولانس و یا عناصر امدادگر در تماس با جریانات شیمیایی قرار گرفته اند. 3- زنانی که در پشت جبهه در بعد خدمات رسانی به شستن لباس و ملحفه و لوازم بهداشتی رزمندگان مشغول بوده اند. 4- زنانی که همسران جانباز در معرض شیمیایی قرار گرفته اند. که اغلب تأثیرات روانی این عوامل شیمیایی بعنوان یک عامل استرس را در زندگی آنها عمل نموده است. آثار و عوارض عوامل شیمیایی: علائم بالینی اولیه: علائم تنفسی: احساس غلظت مواد خفه کننده- تاکی پنه و سوزش مجاری هوایی علائم چشمی: میوزیس نقطه ای- کنژیکتویت- تاری ریه و التهاب علائم عصبی: کاهش سطح هوشیاری- ضعف عضلانی- تشنج- کوما علائم گوارشی: تهوع- استفراغ و اختلال سیستم G2 اما بطور جدی عوارض بعدی برای رزمندگان و عناصر حمایتی و پشتیبانی کننده بستگی به نوع عامل شیمیایی دارد. عمده ترین عاملی که در جنگ 8 ساله ایران از سوی استکبار جهانی از آن استفاده شده است عامل «خردل» می باشد. اثرات تو کیک و حاد و مزمن گاز خردل (سولفورموستارد) متنوع بوده ولی در دو بخش عمده خلاصه می شود. در صورت استفاده کوتاه مدت low Doso : ارتیم- ادم و تاولها وزیکولهای پوستی High Doso: اولسراسیون و ضایعات تنفسی دیسترس های شدید تنفسی اینک آزار دهنده ترین و مرگبارترین عامل علیه رزمندگان اسلام می باشد جانبازان شیمیایی در حال حاضر بیش از همه از عوارض تنفسی و بلند مدت این گاز خطرناک در رنج هستند کم نیستند زنانی که بعلت تماس های مداوم در منطقه یا البسه رزمندگان دچار آسب های عمده تنفسی شده اند و شاید به شهادت رسیده اند... علاوه بر ضایعات تنفسی تغییرات عمده ای در سیستم خونی- دستگاه ژنیتال و سیستم ژنتیکی افراد ایجاد می گردد. در این مختصر به عوارض ایجاد نقایص مادرزادی بر روی کودکان قربانیان گازهای شیمیایی اشاره می کنیم: گاز خردل موجب 1- تغیرات عمده ای در DNA سلولی می گردد جفت شدن گوائین با تایمین عدم تولید MRNA از بین رفتن گوانین و ... 2- آسیب در چرخه طبیعی پروتئین ها و آنزیم ها در سطوح مولکولی دانشمندان بر اساس قرابت و شباهت جدی ژنتیکی بر روی نسلی از موش سفید به نتایج جالبی پیرامون آثار معلولیت زای گاز خردل پی برده اند: Mr.Muscolss N.MERI هرچند می باست در مورد حمله آسیب و احتمال حاملگی همزمان را نیز مورد بحث جدی قرار داد. عمده عوارض و آنومالی ها: 1- مرگ 2- سقط 3- تظاهرات چشمی در جنین 4- شکاف کام و لب 5- آنومالی اندام ها 6- ناهنجاری قلب و عروق 7- عقب ماندگی های عقلی 8- آژنری دیافراگم 9- اکتویی کلیه ها 10- کلیه های نعل اسبی این مطالعه در 34 جنین از 77 جنین مورد مطالعه پاسخ داده است: - نقص رشد و عقب ماندگی رشد جسمانی - پاهای کوتاه - چسبندگی انگشتان دست و پا - شکاف لب و کام - ضایعات چشمی - ضایعات مغزی عوارض عمده یافته شده در مدل های آزمایشگاهی بوده اند. بنابراین گاز خردل که عامل شیمیایی مورد استفاده در دفاع مقدس بوده با توجه به آمارهای دقیق و تجربیات جهانی می تواند توجیه کننده تغیرات در سیستم تناسلی، شیوع بالای عقیمی ها و عقب افتادگی عقلی باشد هرچند اثبات آن کار جدی تر و پژوهشی فراگیر تر را می طلبد. براساس آمار دریافتی در سال 1377 از پرسنل نیروی زمینی سپاه شیوع عقب ماندگی عقلی و ناهنجاریهای اندام و بیماریهای صعب العلاج دیگر در پرسنل (رزمندگان) جانباز شیمیایی شیوع جدی تر و بالاتری داشته است. Reference: 1- Military medicine 98 2- long man embrihy 1997 embriology 3- Burnet F.M (1970) 4- wod.s.sand millin R.w (1968) Mustard gas…. 5- Nishimota y.and______1983-longterm obseve.fa 6- yanakido M._______1986 7- مقاله اثرات ترانوژنیک گاز خردل دکتر شجر موسوی 8- مقاله دکتر غلامحسین ریاضی تحت عنوان تجزیه بیولوژیکی گاز خردل 9- مقاله آثار حاد گاز خردل دکتر علی اکبر وثوق، دانشگاه اصفهان 10- مقاله تظاهرات دیرس خردل دکتر حسین الیاسی، دانشگاه شهید بهشتی دکتر ذبیح ا... حسن زاده

دسته ها : زن و دفاع مقدس
شنبه 1389/6/13 23:45

کردستان بعد از انقلاب اسلامی و مخصوصاً در هشت سال دفاع مقدس، منطقه فعالیت و درگیری گروهکهای ضد انقلاب کومله، دمکرات و دیگر گروهها بود. حمله بعثی ها و بمبارانهای هوایی، در کنار فعالیت نیروهای ضد انقلاب باعث ناامنی کردستان شده بود. برادران سپاه و ارتش و نیروهای انتظامی در کنار برادران و خواهران مسلمان کرد سعی در برقراری امنیت در کردستان را داشتند و در کنار عملیات نظامی، فعالیت فرهنگی را نیز انجام می دادند. در این دوران، هر کسی طرفدار انقلاب اسلامی بود و عشق امام و اسلام در قلبش بود، امنیت جانی نداشت. گروهکهای ضد انقلاب او را شناسایی می کردند و در فرصتی با حمله و اسارت او را ناجوانمردانه به شهادت می رساندند. و ناهید فاتحی کرجو از جمله این مظلومه ها به شمار می رفت. ناهید روز دوشنبه هشتم آذر 1361 به هنگام خروج از منزل توسط نیروهای ضد انقلاب ربوده و به روستای هشمیز به اسارت برده می شود. این دختر 18 ساله یازده ماه مورد سخت ترین و ناجوانمردانه ترین اذیت و آزار و شکنجه ها قرار می گیرد. گروهکهای ضد انقلاب، ضمانت آزادی او از زندان اسارت- خانه ای در روستای هشمیز- را توهین به امام و انقلاب قرار می دهند. روزهای اسارت همراه با سخت ترین شکنجه ها پشت سر هم می گذرد، اما ناهید، این دختر مسلمان کرد همچون آسیه حسرت حتی یک توهین و پشت کردن به موسی زمان را بر دل ضد انقلاب می گذارد. مردم روستای هشمیز بعدها تعریف کرده اند که گاهی می دیدند گروهک ضد انقلاب، ناهید را از محل اسارت بیرون می آورند تا دست و صورت خونین خود را بشوید، اما به خاطر تهدید و رعب و وحشتی که ضد انقلاب در دل مردم آن روستا انداخته، آنها هیچ کاری نمی توانند انجام بدهند. و سرانجام ناهید فاتحی تمام غرور ضد انقلاب را در هم می شکند. آنها جلو چشمانش گوری آماده کرده و این دختر مسلمان را پس از یازده ماه اسارت با تنی مجروح و خونین از شکنجه های وحشیانه زنده به گور می کنند. مراسم با اهداء لوح تقدیر به خانواده های شهدا به پایان رسید. دلمان نمی خواست از آن فضای معنوی و محفل الهی بیرون برویم. نگاهمان به نگاه مادران و پدران شهید گره می خورد و اندوه عمیق از سنگینی رسالتمان، ما را درهم می شکست. مردمی ساده و خونگرم، رنجدیده اما مقاوم و صبور که از شهرها و روستاهای اطراف برای شرکت در یادواره به سنندج آمده بودند. از سقز، دیواندره، بانه، مریوان، کامیاران و ... هرکدام لوح تقدیر از فرزند شهیدشان را همچون یادگار گرانبهایی در آغوش گرفته بودند و با چشمان مرطوب، اما تبسمی محزون و نگاهی پرسشگرانه تا بی انتها، آماده می شدند تا به شهر و روستایشان بروند. ظاهراً مراسم تمام شده بود. اما روایات حدیث این زنان شهید هنوز ادامه داشت. بعد از ظهر در محل استقرار، گفتگوی دوستانه با خواهران کردستانی آنقدر به درازا کشید که به شب خاطره تبدیل شد و البته فرصت خوب و گرانبهایی برای تجدید خاطرات بود. احمدپور- از خواهران نیروی مقاومت بسیج تهران- از شهادت همسرش می گفت. یعقوبی- همکار او- از سفرش به آذربایجان غربی و فعالیت مخلصانه خواهران بسیجی در دورافتاده ترین مناطق محروم با حداقل امکانات و هاشمی نسب و بشیریان و شکری از خواهران کردستانی، از ایام هشت سال دفاع مقدس و حضور زنان در سنگرهای مختلف پشتیبانی، امداد، فرهنگی، آموزش و حتی اسلحه بدست گرفتن و رویارویی با دشمن. منبع خاطرات بودند، اما لبریز از درد و حسرت و اندوه. حسرت باقی ماندن از قافله شهدا و درد فراموش شدن و اندوه و ارزشهای اسلامی توسط بعضی ها... گفتند و گفتند حتی از برادران شهید. از شهید عزیز کریمی که گروهکهای ضد انقلاب او را به اسارت می گیرند. دو کتف او را سوراخ می کنند و طنابی از آن عبور می دهند. دو زانویش را نعل می زنند و با طنابهای کتفش، او را دور تا دور روستا می چرخانند و بعد از شکنجه های بسیار او را در مقابل چشمان 2 فرزندش در تشت روغن سرخ می کنند و به شهادت می رسانند. از خوهر احمدی گفتند که به خاطر فعالیتش در ستادهای پشتیبانی جبهه ها به مادر احمدی معروف بود. مادر احمدی، پسرش را نیز در جبهه ها تقدیم اسلام کرده بود. از خواهرانی گفتند که به خاطر حضور در جبهه ها و فعالیت شدید در هشت سال دفاع مقدس ازدواج نکردند و عروس شدنشان را موکول به بعد از جنگ نمودند. و پس از پایان جنگ نیز، شرط ازدواج خود را، همسری جانباز قرار دادند. از خواهر تقوی، خواهر آقایی، خواهر بیات، خواهر قیصریان، خواهر قاضیان و صدها خواهر دیگر که پس از پایان جنگ هرکدام به شهرهایشان برگشتند و اکنون بسیاری از آنها به فراموشی سپرده شده اند. از شهدای گمنامی گفتند که در رویاهای صادقانه شناسایی می شدند. از رزمندگان مجروحی که توسط نفوذی های ضد انقلاب با آمپول هوا در بیمارستان به شهادت می رسیدند. و از جوی جلو استانداری کردستان که به جای آب، در آن خون شهدا جاری بوده است. شکری نیز از دوران کودکی و نوجوانی اش در دوران جنگ می گوید و این که چگونه چادر او را ضد انقلابیون یکبار پاره می کنند و یک بار دیگر به آتش می کشند تا دست از حجابش بردارد، از اهالی بیرجند است. در دوران جنگ به کردستان می آیند، خانوادگی بسیج اند و ... زمان اقامت به اتمام رسید و موقع برگشتن بود. خواهر بشیریان تا فرودگاه همراهی مان کرد و متواضعانه و صمیمی چند بار تکرار کرد، باز هم بیائید. ما را تنها نگذارید... خدایا همدلی چه شیرین است. همدردی چه لذتی دارد. گشتن و همدیگر را یافتن چه نعمتی است و اینها چه گرانبها گوهرهایی هستند که هنوز هم ساده، بی توقع، دور از هیاهو و جنجال فعالیت می کنند و برای استقرار درخت اسلام و انقلاب اسلامی زحمت می کشند و ما قدرشان را چه کم می دانیم... سینه شان گنجینه ای است از خاطرات حماسه ها، صندوقچه ای از حماسه های ناخوانده که هرکدام برگی از تاریخ مقاومت و ایثار زنان و مردان در هشت سال دفاع مقدسمان است که هنوز هم ایستاده اند. چه کسی حماسه های آنها را رویت خواهد کرد؟ چه زمانی تشنه شنیدن خواهیم شد؟ و این روح های خفته کی از خواب غفلت بیدار خواهند شد تا شرمنده خون شهدا نباشیم.... زهره یزدان پناه

دسته ها : زن و دفاع مقدس
شنبه 1389/6/13 23:44
X