معرفی وبلاگ
بیایید به سرزمین عشق و عرفان سفر کنیم ؛ سرزمینی که تجلی گاه شکوه ایثار است ؛ سرزمینی که همه یکرنگی و اتحاد است. این جا سرزمین عشق و ایثار و فداکاری است. ای قلم ها! بدون وضو در این حـریـم مـقـدس وارد نـشوید. ای هـمسـفران ! لازمـه ی ورود به این سـرزمیـن ، داشـتـن دل هایـی پـاک و بی آلایش است. حرمت و قداست این سرزمین بسیار زیاد است. این سرزمین متعلق به شیرزنان عارفی است که در هشت سال دفاع مقدس حماسه ها آفریدند.
دسته
پيوندهاي روزانه
زن ، دفاع مقدس و امنیت ملی
زنان و حضور در عرصه های نبرد
تنها زن حاضر در عملیات بیت المقدس
تأثیر عوامل معنوی در امنیت زنان ایثارگر
حماسه عاشورا نقطه عطف حضور زنان
ممکن ساختن غیرممکن‌ها
صلح بدون جنگ؟
هیچ وقت جنگ‌طلب نبودیم
ترحم بر پلنگ تیزدندان؟
راه قدس از کربلا می‌گذرد
خرمشهر چه شد؟
چرا حمله نمی‌کنید؟
زنان قهرمان در دوران جنگ
از قرآن سوزی تا تمدن سوزی
فرزند خاک، تصویر تازه زنان در دفاع مقدس
زنان قهرمان کشور ما
زنان آثار ارزشمندی درباره دفاع مقدس خلق کرده‌اند
فیلم مستند هشت سال دفاع مقدس
آلبوم تصاویرسرداران شهید
عملیات ثامن الائمه
بسیار مهم و خواندنی و عمل کردنی
مناجات شهدا با خدا
شهادت طلبی
ترور یا دفاع از کیان اسلام؟
شهید معصومه خاموشی
طلبه صفر کیلومتر!
زن نه شیرزن!!!
روزشمار دفاع مقدس
سجده باپیشانی سوراخ
دوکوهه
وصیت نامه شهید علیرضا موحد دانش
عراق
سُرفه ای کن تا بدانم هنوز نفس می کشی!
شهید احمد کشوری
نامه امام علی (ع) به مالک اشتر نخعی
ولایت فقیه ، تداوم امامت
گلزار زندگی
جسم نحیفان کجا و بار کجا...
چهل حدیث در مورد شهید و شهادت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 863926
تعداد نوشته ها : 1009
تعداد نظرات : 11
جشنواره وبلاگ نويسي دفاع مقدس
 مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان
 جشنواره وبلاگ نويسي دفاع مقدس استان يزد
  مسابقه وبلاگ نويسي معبر
نقش زنان در دفاع مقدس

Rss
طراح قالب
GraphistThem231

بازندگان تهاجم فرهنگی ؛ پیاده نظامان جنگ نرم !

ریشه پایداری نظام اسلامی و مقاومت دامنه دار آن ،در اعتقاد و باور مردم نهفته که تاکنون بعنوان پشتوانه جمهوری اسلامی ایران پاسداران صادق مشروعیت الهی آن بوده اند. که به فرموده امام راحل سابقه این وفاداری ملت خداجویمان حتی در  «عهد رسول الله و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما » پیشینه  نداشته است.

جنگ نرم

بنابراین واقعیت انکار ناپذیر که پس از گذشت سی سال هنوز از رونق آن کاسته نشده است دشمنان از همان آغاز پیروزی و تشکیل نظام اسلامی ، پابه پای جنگ سخت خود بی توجه به جنگ نرم و روانی نبوده و با نشانه گیری ایمان مردم  ، شایعه پراکنی  و تردید افکنی نسبت به مسئولان نظام اسلامی را سر لوحه خود قرار داده اند . ولی در برهه کنونی با توجه به بن بست رسیدن تمام راهکارهای جنگ سخت با توجه به شکستی که از منطق انقلاب اسلامی در نبرد سی و سه روزه با حزب الله لبنان و حماسه غزه متحمل شدند و متأسفانه با خیانتی که در اغتشاشات اخیر رخ داد و صف بندی های مورد نظر آنان در جریان کودتای مخملین شکل گرفت در پی یارگیری مجدد و بازسازی خود در میدان جنگ نرم هستند و این همان نکته مهمی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان اخیر خود در جمعی از بسیجیان به آن اشاره داشتند.

دشمنان که در این مرحله از براندازی با سوخته شدن طرح ها و برخی از مهره های خود نتوانستند بهره مطلوب را ببرند اکنون به دنبال سازماندهی تازه ای در این زمینه هستند  و به خیال خود در حال تکمیل پروژه جنگ نرم  هستند .

در این میان آنچه که از تأکیدات مکرر  رهبر عظیم الشان برای تجهیز در میدان جنگ نرم برداشت می شود توجه به چند نکته است :

1– زدودن تردید نسبت به شخصیت های  نظام و رفع بدبینی نسبت به  اقشار مختلف مردم که به فرموده ایشان :

« جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دل ها و ذهن های مردم ، جنگ نرم یعنی مردم را نسبت به یکدیگر و مسئولان بدبین کنند.» (4/9/88 دیدار با بسیجیان )

2 – ایجاد جو آرام در کشور و دامن نزدن به جنجال های بیهوده سیاسی :

« صحنه را شلوغ می کنند تا که  یک عنصر خائن و دست آموزی را نشون کرده پیدا بکنند و بر سر کار بیاورند. » ( 4/9/88 دیدار با برخی از بسیجیان )

و علاوه براین  باز ما  این تأکید معظم له را بر مراقبت دانشجویان  بر عدم گرفتار شدن در التهابات و جنجال های سیاسی سراغ داریم که به این بهانه دانشگاهها را از کار اصلیشان که تولید علم و پژوهش است باز ندارند و بدینوسیله « روند پیشرفت کشور » را کند نکنند.

3 –  مبارزه جدی با تهاجم فرهنگی و مصونیت بخشیدن جامعه در مقابل آن :

« تکیه نظام اسلامی به قدرت مردم است ؛ قدرت مردم هم با ایمان آنهاست . اگر مؤمن باشند ، آنگاه دفاع خواهند کرد ؛ امّا اگر پایه ایمان سست شد ، این پشتیبانی و این دفاع به مرور از بین خواهد رفت . بنابر این چیزی که ایمان و اعتقاد راسخ مردم را هدف گرفته است ، نباید دست کم گرفت .»‌( دیدار با خبرگان 15/6/80 – منشور دولت اسلامی ص165)

 

«‌نکته بعدی که می خواهم سفارش کنم ، این است که از بخش فرهنگ ، رفع مظلومیت کنید . بخش فرهنگ انصافا ً بخش مظلومی است . .. خیلی از مشکلات جامعه ما با فرهنگ سازی حل می شود . توجه بکنید که امروز ، عمده قوای دشمنان ما در جبهه فرهنگی دارد کار می کند . این جنگ های روانی ، این فعالیت های فرهنگی ، این بودجه های پنهان و آشکاری که برای منحرف کردن ذهنها می گذارند ؛ همه اش مربوط به مسئله فرهنگ است . فرهنگ مثل هواست ... اگر چنانچه یک جایی ، هوای مسمومی تزریق بشود ، نتیجه ای که در اندامها دیده خواهد شد تابع آن مسمومیتی است که در این هواست ... ( مسئولان ) به فرهنگ عمومی جامعه و ابزار ها و وسائل فرهنگی ، جهت ارزشی بدهند . چون تلاش زیادی شده تا جریان های فرهنگی و عاملهای فرهنگی در جهت غیر ارزشی حرکت کنند و راه بیفتند . شما باید کمک کنید و همه تلاشتان را بکنید که به تحرکات فرهنگی کشور در جهت ارزشی جهت بدهید.» ( دیدار با دولت نهم 4/6/86 )

 

« وقتی مدیران و مردمی فاسد شدند ، این می شود پایگاه دشمن خارجی ، دشمن خارجی از آدم های فاسد برای اهداف سیاسی خود در کشور خوب استفاده می کند.» ( دیدار مردمی 19/10/80 – منشور دولت اسلامی ص103)

به این ترتیب اساسی ترین راه مقابله با جنگ نرم دشمن تجهیز در مقابله با تهاجم فکری فرهنگی دشمن و ایجاد تحول شایسته در رسانه ملی و مراکز فرهنگی دانشگاهی و مسئولیت پذیری فرهنگی در تمام ارکان نظام اسلامی است که با حاکمیت فرهنگ بر همه بخش های اعم از اقتصادی و اجتماعی اصل را فرهنگ قرار دهند و با تکیه بر معارف عمیق دینیمان و تصریح قرآن حکیم  بدانیم که با اصلاح شدن فرهنگمان روزی و برکات نیز به کشور جاری می شود  که این امر نیز از عهده  کسانی که انگیزه « عمار گونه » دارند بر می آیند که وارد این صحنه جهادی شوند و وظیفه شایسته خویش را عمل کنند.

 

پایگاه جنگ نرم

دسته ها : جنگ نرم
جمعه 1389/6/26 11:26

 

     جنگ نرم در مقابل جنگ سخت عبارتست از هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی ، طرف مقابل را به شکست وا می دارد.

براندازی ، جنگ اینترنتی ، ایجاد شبکه های رادیوتلویزیونی و پخش شایعات اشکال مهم جنگ نرم هستند . جنگ نرم در صدد تضعیف اندیشه و تفکر جامعه مورد نظر می باشد و با تبلیغات رسانه ای ، موجب از بین رفتن نظم سیاسی ، اجتماعی است .

     جنگ نرم ، ابتدا توسط کمیته خطر و در زمان جنگ سرد در دهه 1970 و با همفکری مدیران سابقه‌دار و اساتید برجسته علوم سیاسی سازمان سیا و پنتاگون طراحی و تأسیس شد.

     به همراه اصلاحات گورباچف ، ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در قوانین اقتصادی شوروی سابق  (پروسترویکا) این کمیته با حذف جنگ سخت ، تنها راه شکست بلوک شرق را جنگ نرم و فروپاشی از درون می دانست. سیاستمداران پنتاگون و سیا با راهبردهای دکترین مهار و جنگ رسانه‌ای موجبات فروپاشی شوروی را فراهم آوردند.

     جمهوری اسلامی ایران ، به دلیل وسعت سرزمینی، ازدیاد جمعیت، برخورداری از امکانات نظامی، منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه به قدرتی بی ‌نظیر تبدیل شده است و به همین دلیل کارشناسان سیاسی کشورهای غربی معتقدند که دیگر نمی‌توان با حمله نظامی آن را نابود کرد بنابراین تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ، جنگ نرم و به کارگیری تکنیک‌های عملیات روانی است. درحال حاضر اجرای پروژه جنگ نرم علیه ایران ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان می باشد که به نظر سران کاخ سفید ، مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن ، کشور ایران است.

دسته ها : جنگ نرم
دوشنبه 1389/6/22 16:28

مقدمه :

جنگ نرم که در این ایام جزی از گفتمان سیاسی و فرهنگی جامعه شده است به چه معنا و مفهومی است ؟ ......

 

 

 

جنگ نرم مجموعه اقداماتی است که باعث دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی می گردد. به عبارتی دیگر " جنگ نرم نوعی سلطه در ابعاد سه گانه ؛ حکومت ، اقتصاد و فرهنگ است و از طریق استحاله الگوهای رفتاری در این حوزه ها ایجاد شده و نمادها و الگوهای نظام سلطه جایگزین آنها می گردد.

با این نگرش ، تمامی تحولاتی که اهداف و ارزش های حیاتی یک نظام سیاسی را به خطر اندازد و یا باعث ایجاد تغییر و دگرگونی اساسی در عوامل تعیین کننده هویت ملی و دینی یک کشور شود را جنگ نرم می نامند .

در جنگ نرم ، بدون منازعه و لشکرکشی فیزیکی ، کشور مهاجم اراده ی خود را بر یک ملت تحمیل و آن را در ابعاد گوناگون با روش های نرم افزاری اجرا می کند . تغییرات حاصل از جنگ نرم ، درونی ، آرام ، ذهنی و تدریجی است ،این تهدید همراه با آرامش و خالی از روش های فیزیکی و با استفاده از ابزارهای تبلیغات رسانه ها ، احزاب و تشکل ها ی صنعتی و قشری به شیوه القاء و اقناع انجام می پذیرد .

هدف از جنگ نرم

عمده ترین هدف در جنگ نرم ،؛ تأثیرگذاری بر انتخابات ها و کنترل فرآیند تصمیم گیری و شیوه اطلاع رسانی و تغییر در نظام ارزش هاست که منجر به استیلای سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی آنها می شود . بدین ترتیب مهاجم فرهنگی سعی می کند با استفاده از برتری اقتصادی ، سیاسی ، نظامی ، اجتماعی و فن آوری به مبانی اندیشه و رفتار یک ملت هجوم آورد و با تغییر الگوهای رفتاری حریف و تضعیف ، تحریف و احیانا نفی و طرد آنها ، زمینه حاکمیت اندیشه ، ارزش ها و رفتارهای مطلوب خویش را فراهم آورد .

ابعاد جنگ نرم

1- ابعاد جنگ نرم در حوزه فرهنگی :

فرهنگ بیانگر شخصیت و هویت ملی کشور و دستاوردهای معرفتی و فنی انسان و همه ی جوامع انسانی در سطح کلی است . بنابراین جنگ نرم در بعد فرهنگی شامل تقابل با باورها یا مفروضات اساسی کشور ، تقابل با ارزش های اساسی کشور و تقابل با الگوهای رفتاری هر کشور و جامعه ای خواهد بود . در حقیقت در این بعد دشمنان در صدد تقابل با فرهنگ ملی هر کشور برآمده و با آن به جنگ می پردازند .

2- ابعاد جنگ نرم در حوزه سیاسی :

دولت ها به مثابه واحد سیاسی در نظام بین الملل برای بقاء سیاسی خود به دنبال افزایش مشروعیت سیاسی نخبگان و رهبران خود است تا با برخورداری از این افزایش مشروعیت توان اقناع سازی افکار عمومی را بیشتر کسب نماید .اما در صورت عدم توان اقناع سازی می تواند این عامل به بحران های پنج گانه تبدیل شود.                                        برانگیختن شکاف های قومی ، نژادی ، مذهبی و .... نبود عامل پیوند دهنده هویت های فروملی در سطح ملی هر کشور می تواند به بحران هویت منجر گردد . ایجاد شکاف بین مردم و رهبران و نبود حمایت به تصمیم رهبران و شکل گیری نافرمانی های مدنی در جامعه ، بحران مشروعیت به وجود خواهد آورد . این عدم حضور در صحنه های سیاسی کشور از مصادیق بحران مشارکت است و به دنبال آن بحران توزیع و در نهایت با ورود دشمنان در حوزه تأثیرگذاری بر مردم ، بحران نفوذ شکل می گیرد که جنگ نرم بر حوزه سیاست در پایان به نفوذ سیاسی بیگانگان منجر می گردد.

3- ابغاد جنگ نرم در حوزه اقتصادی :

در بعد اقتصادی مهم ترین و غایت جنگ فرهنگی است ، چرا که در بعد فرهنگی اگر دشمن به دنبال استحاله فرهنگی و تغییر باورهای بنیادین و ارزش های مسلط جامعه است و در بعد سیاسی اگر به دنبال ایجاد بحران های پنج گانه هویت ، مشروعیت ، نفوذ ، توزیع و مشارکت است هم برای این است که بتواند بر اقتصاد کشورهای مورد نظر تسلط یابد . چرا که غایت و هدف اقتصادی متکی بر بازار آزاد این است تا بتواند تسلط اقتصادی بیشتری را برای خود کسب و در نهایت به لذت و رفاه بیشتر مادی برسد . بنابراین بعد اقتصادی که دبا تغییر ذائقه ها و هدایت طرز تلقی ها و جهان بینی ها و نگرش ها و در نهایت تولید مدل رفتاری مشترک جهانی ، آمریکایی ها به دنبال آن هستند برای تسلط هرچه بیشتر اندیشه لیبرال دموکراسی که آن هم برای دریافت منافع اقتصادی و چپاول ثروت کشورهای ضعیف برنامه ریزی می گردد.

 

نقش بسیج در مقابله با جنگ نرم

نقش بسیج در مقابله با جنگ نرم دشمنان انقلاب اسلامی بسیار حیاتی است ، می توانید :

١- در تبیین ابعاد مختلف این جنگ نرم برای نخبگان و توده های جامعه نقش فعالی را ایفا می نمایند چه در سطح دانشگاه و چه در سطح توده ی مردم .

٢- بسیج می تواند ابعاد مختلف این تهدید و جنگ را با اشراف کامل اطلاعاتی رصد و اقدامات پیشگیر انه ای را بر روی نوع تهدید و زمان وقوع آن تعبیر نماید .

٣- بسیج با همکاری هنرمندان متعهد می تواند با استفاده از ابزارهای هنری همچون بازی های رایانه ای و انیمیشن ، فیلم سازی و ادبیات به مقابله با این جنگ به پا خیزد .

۴- از آنجا که در جنگ نرم رسانه مهم ترین ابزار جنگی است بنابراین بسیج با همکاری کارشناسان رسانه ای می تواند به مبارزه با این جنگ نرم اقدام نماید .

۵- از آنجا که هدف نهایی دشمن در جنگ نرم استحاله فکری و فرهنگی و اعتقادی نخبگان و مردم است بنابراین هدف مبارزه در این جنگ نیز باید منجر به جلوگیری از یک استحاله فکری و فرهنگی و اعتقادی گشته و باید برنامه ریزی منسجم در بسیج این جایگاه اعتقادی افزایش یابد .

۶- بصیرت دهی برای مقابله با این جنگ نرم به اقشار مختلف جامعه نیز یکی از راهکارهای مبارزه با جنگ نرم در بسیج است که الحمدالله در این راه موفقیت های چشمگیری را نیز داشته است .

٧- یکی از اهداف دشمنان انقلاب اسلامی در جنگ نرم ایجاد فاصله بین رهبران انقلاب با مردم است . بسیج با تبیین به موقع فرمایشات رهبری معظم انقلاب می تواند برای مقابله با این توطئه وارد عمل شود ، چرا که تنها راه شکست بن بست ها ، توجه به فرمایشات ولایت فقیه به عنوان عامل وحدت بخش جامعه اسلامی است .

دسته ها : جنگ نرم
دوشنبه 1389/6/22 16:23

تبیین مفهومی

محمد قربانی


مفهوم جنگ نرم Soft Warfare که در مقابل جنگ سخت Hard Warfare مورد استفاده واقع می شود دارای تعریفی واحد که مورد پذیرش همگان باشد نیست و تا حدی تلقی و برداشت افراد، جریان ها و دولت های گوناگون از جنگ نرم متفاوت است.

جان کالینز، تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را عبارت از «استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن را برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود» . می داند. (1)

ارتش ایالات متحده در آیین رزمی خود آن را بدین صورت تعریف نموده است: «جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد».

با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه «قدرت نرم» نسبت می دهند.

وی در سال 1990 میلادی در مجله «سیاست خارجی» شماره 80 ، قدرت نرم را «توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران» تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی پروفسور حمید مولانا در سال 1986 در کتاب «اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل» به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای در سال 2004، تحت عنوان «قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی» منتشر نمود.

بنابراین جنگ نرم را می توان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسانه ای که جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شکست وا می دارد. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه ای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و... از اشکال جنگ نرم است.

پیشینه تاریخی

به نظر می رسد جنگ نرم و مفاهیم همسان از قبیل عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم، جنگ سفید و... قدمتی به اندازه حیات بشری دارد. نوع نگاه، زوایه دید، ارتباطات چهره به چهره و غیر کلامی ساده ترین والبته قدیمی ترین روش های عملیات روانی و جنگ نرم است. برخی، قدیمی ترین روایت پیرامون جنگ نرم را به نبرد کیدئون با ماد نسبت می دهند که در این جنگ، سپاهیان کیدئون با افزایش چندین برابری مشعل های لشکریان، باعث فریب و ترس مادها شدند و در نتیجه بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یافتند.

با این وجود «جنگ نرم» با مختصات تئوریک و پراتیک جدید خود بعد از شروع جنگ سرد Cold War و در اوج آن یعنی در دهه 1970 با مشارکت اساتید برجسته علوم سیاسی و علوم ارتباطات از جمله جوزف نای، هارولد لاسول، جان کالینز، اعضای برجسته آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) Central Intelligence Agency (CIA و فرماندهان ارشد پنتاگون با تاسیس مرکزی تحت عنوان «کمیته خطر جاری» طراحی ، تدوین وعملیاتی شد که مهمترین هدف آن بمباران تبلیغاتی علیه بلوک شرق و به ویژه شوروی بود که ظاهراً بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این کمیته به «کمیته صلح جاری» تغییر کرده و همچنان فعال است و کانون تهاجمات روانی آن جهان اسلام و به ویژه جمهوری اسلامی ایران و هواداران منطقه ای آن از جمله حزب اله، حماس و کشورهای دوست ایران می باشد.

کشور ما به دلیل برخورداری از فرهنگ و تمدن کهن ایرانی- اسلامی، اصالت نژادی، وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت جمعیت، امکانات نظامی، اقتدار سیاسی، نفوذ منطقه ای و بین المللی، منابع طبیعی، سرمایه اجتماعی، درایت وتوانمندی رهبران فرهنگی وسیاسی، یکپارچگی انسجام ملی و مهمتر از همه تمسک به فرهنگ و مکتب اهل بیت علیهم السلام و التزام به نظریه ولایت فقیه الگویی مترقی و متعالی برای کشورهای اسلامی و عامل مهمی در بیداری و خیزش ملت های اسلامی منطقه است. بنابراین غرب و در راس آن ایالات متحده کانون حملات نرم و براندازانه خود را متوجه ایران اسلامی کرده اند و در کنار تحمیل 8 سال جنگ تحمیلی، کودتاهای گوناگون، حمایت از گروه های ضد انقلابی و ایجاد اغتشاش در کشور، از انواع متدهای جنگ نرم در حوزه های گوناگونی از جمله سینما، تئاتر، رمان و ادبیات داستانی، شعر، رسانه های دیجیتالی، گروه های مجازی و حقیقی، معنویت های ساختگی و عرفان های دروغین و... بهره برده اند که در مجال خود به تفصیل به این عرصه ها خواهیم پرداخت.

تاکتیک های جنگ نرم

1) برچسب زدن

بر اساس این تاکتیک، رسانه ها، واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند. گاهی هدف از این عملکرد، آن است که ایده، فکر یا گروهی محکوم شوند، برای آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود.(4)

به عنوان مثال ، رسانه های کشورهای غربی با منفی سازی مفهوم «بنیادگرایی» Fundamentalism و اطلاق آن به کشورهای اسلامی ، سعی دارند چهره منفی ای از این کشورها در اذهان عمومی مخاطبین خود القاء و ایجاد کنند.

برچسب زنی یا اسم گذاری (برچسب به یک فکر و یا عقیده زدن) برای تحریک به رد فکری و اندیشه ای بدون بررسی شواهد مورد استفاده قرار گیرد.(5)

به عنوان مثال غربی ها به مقاومت مشروع مردم مظلوم فلسطین و لبنان، برچسب تروریسم می زنند و حملات ایران از این مبارزین را حمایت از تروریسم می نامند و با تبلیغات رسانه ای افکارعمومی را دستکاری می کنند.

2) تلطیف و تنویر

از تلطیف و تنویر (مرتبط ساختن چیزی با کلمه ای پر فضیلت) استفاده می شود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم.(6)

رسانه های ارتباط جمعی از سویی مفهوم «حقوق بشر و آزادی» را پر فضیلت جلوه داده و از سوی دیگر غرب را مهد‌ آزادی و مدافع حقوق بشر قلمداد می کنند در حالیکه بیشترین نقص حقوق بشر و آزادی در این کشورها صورت می گیرد.

3) انتقال

انتقال یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبول تر کردن آن منتقل شود.

استفاده از نمادهای مذهبی و یا ملی و انتساب به اشخاص و جریان هایی که مورد احترام توده های عمومی مردم هستند تاکتیک انتقال نامیده می شود.

در این تاکتیک از ابزارهای گوناگون از جمله طنز، کایکاتور، داستان کوتاه، شعر و موسیقی و... استفاده می شود.

4) تصدیق

تصدیق یعنی اینکه شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه یا محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. تصدیق فنی رایج در تبلیغ، مبارزات سیاسی و انتخاباتی است.(7)

حمایت اشخاص معروف (سیاستمداران، هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و...) و گروههای فرهنگی، سیاسی واجتماعی از فردی یا جریانی تصدیق نامیده می شود.

5) شایعه

شایعه در فضایی تولید می شود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذیر نباشد. به عبارتی شایعه در جایی ایجاد می شود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد. شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تاثیر در روحیه آنان ایجاد می شود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی باشد که مخاطب نسبت به آن حساسیت بالایی دارد.

هر شایعه در برگیرنده بخش قابل توجهی از واقعیت می تواند باشد (تاکتیک تسطیح در شایعه سازی) ولی ضریب نفوذ آن بستگی به درجه ابهام و اهمیت آن دارد. در واقع هرچقدر شایعه پیرامون مسائل «مبهم» و «مهم» باشد همان مقدار ضریب نفوذ آن افزایش می یابد.

با توجه به موضوع و جامعه هدف، شایعات گوناگونی تولید می شوند که عبارتند از شایعات تفرقه افکن، هراس آور، امید بخش، آتشین، خزنده، دلفینی یا غواصی(که به تناسب زمان تولید و بعد از تاثیر گذاری برای مدتی خاموش و دوباره با ایجاد زمینه های ذهنی لازم در جامعه، ایجاد می شود)

در شایعه سازی از تاکتیک های گوناگون از جمله تسطیح، همانند سازی، برجسته سازی (بزرگنمایی) و... نیز استفاده می شود.

6) کلی گویی

«محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانه های غربی مصادره و در جامعه منتشر می شود، مورد کنکاش قرار نمی گیرد. تولیدات رسانه های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از مفاهیمی مانند جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکار گرفته می شوند» (8)

در واقع کلی گویی عبارت است از ایجاد ارتباط نظر و عملی خاص با مفهومی ویژه تا مخاطب بدون بررسی دلایل، شواهد و قرائن، آن نظر و عمل را بپذیرد.

تاکتیک کلی گویی، تاکتیکی است که سعی می شود ذهن مخاطب متوجه حواشی و شاخ و برگ نشده و در رابطه با هسته مرکزی پیام، حساسیت نداشته و آن را بدون بررسی و کنکاش بپذیرد که به همین دلیل برخی این تاکتیک را «بی حس سازی مغزی» نیز می نامند.

در بیانیه هایی که توسط دستگاه دیپلماسی کشورهای غربی منتشر می شود از این تاکتیک استفاده می کنند که ضمن کلی گویی به مقاصد و اهداف خود نایل شوند.

7) دروغ بزرگ

این تاکتیک قدیمی که هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار می گیرد. بدین معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان می کنند و مدام بر «طبل تکرار» می کوبند تا ذهن مخاطب آن را جذب کند. معروفترین استفاده این تاکتیک در زمان آدولف هیتلر و توسط رئیس دستگاه تبلیغاتی نازی ها، گوبلز بوده است. گوبلز می گوید: «دروغ هرچه بزرگتر باشد، باور‌ آن برای مردم راحت تر است». (9)

در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اخیر شایع شد که مبلغی حدود 18 میلیارد دلار از کشور خارج و به شکلی(مضحک!) به یکی از کشورهای همسایه وارد شده است. این دروغ به قدری بزرگ بود که برخی آن را باور کردند(!) در حالیکه میزان درآمد سالیانه کشور از 90 میلیارد دلار کمتر است و این حجم مالی یعنی چیزی حدود 20 درصد درآمد کشور. این دروغ بزرگ که توسط رسانه ای ضد انقلاب ماساژ می شد عده ای را به تردید و در مواردی به پذیرش آن وادا شته بود.

8) پاره حقیقت گویی

گاهی خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد. این رویه رایج رسانه هاست که معمولاً متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی کنند. خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن، به شکل کلی مطرح شوند. اما چنانچه یکی از عناصر خبری شش گانه (که، کجا، کی، چرا، چه، چگونه) در خبر بیان نشود، خبر ناقص است.

در تاکتیک «پاره حقیقت گویی» حذف یکی از عناصر به عمد صورت می گیرد و بیشتر اوقات عنصر «چرا» حذف می شود.

نوع تیترها و محتوای روزنامه ها و رسانه ها در مواقع سخنرانی مقامات عالی نظام نشانگر بهره گیری از این تاکتیک است.

9) انسانیت زدایی و اهریمن سازی

یکی از موثرترین شیوه های توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و یا سخت)، «انسانیت زدایی» است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، می توان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد.

در این تاکتیک با استفاده از برچسب زنی صفات منفی به حریف از جمله دزد، قاتل، دروغگو و... به توجیه حملات و تهاجمات علیه رقیب می پردازند.

قبل از حمله آمریکا به افغانستان و عراق ، رسانه های ایالات متحده با استفاده از اخبار و القاب گوناگونی تصویری مملو از رفتارهای تروریستی ، وحشی گرانه و ضد انسانی از طالبان و صدام در ذهن مخاطبان خویش القا می کردند به گونه ای که تروریست و صدام مترادف قلمداد می شد.

10) ارائه پیشگویی های فاجعه آمیز

در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوه های جنگ روانی (از جمله کلی گویی، پاره حقیقت گویی، اهریمن سازی و...) به ارائه پیشگویی های مصیبت بار می پردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و بر اساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند.

از این تاکتیک در تبلیغات انتخاباتی استفاده می شود که نمونه های بسیاری از آن را می توان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری بر شمرد.

ارائه اخبار و آمارهای آلوده به دروغ از وضعیت سیاسی، اقتصادی کشور و فاجعه آمیز بودن آینده کشور در صورت تداوم وضع موجود، ذیل این تاکتیک تعریف می شود که شعار «تغییر» نیز در این رابطه از سوی یکی از نامزدها پیگیری می شد.

11) قطره چکانی

در تاکتیک قطره چکانی، اطلاعات و اخبار در زمان های گوناگون و به تعداد بسیار کم و به صورتی سریالی ولی نا منظم در اختیار مخاطب قرار می گیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یک بازه زمانی آن را پذیرا باشد.

12) حذف (سانسور)

در این تاکتیک سعی می شود فضایی مناسب برای سایر تاکتیک های جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینه نفوذ آن افزایش یابد. در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام می پردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات گوناگون خلق می شود.

13) جاذبه های جنسی

استفاده از نمادهای اروتیکال از تاکتیک های مهم مورد استفاده رسانه های غربی است به طوری که می توان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامه های رسانه های غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره می گیرند. به طوری که در شرایطی فعلی «مانکن ها» از جمله افراد پردرآمد در غرب محسوب می شوند که در تبلیغات و آگهی های تجاری از آن ها بهره می گیرند.

استفاده از گویندگان خبری با ظاهری اروتیکال از جمله مصادیق این تاکتیک تلقی می شود که ضمن جذب مخاطب، موجب ارتقاء سطح اثرپذیری پیام و غفلت از هسته مرکزی و ادبیات آن می شود.

14) ماساژ پیام

در ماساژ پیام، از انواع تاکتیک های گوناگون (حذف، کلی گویی، پاره حقیقت گویی، زمان بندی، قطره چکانی و...) جنگ نرم استفاده می شود تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این متد ، پیام با انواع تاکتیک ها ماساژ داده می شود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.

15) ایجاد تفرقه و تضاد

ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع می شود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعه حامیان خود می کند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده شود.

ایجاد تفرقه و تضاد موجب ایجاد «گسست» شده و در جامعه ای که به لحاظ طبیعی این گسست ها وجود داشته باشند ، تقویت می شوند؛ از قبیل گسست قومیت ، مذهب، دین، جنسیت، زبان، نژاد و... .

مهمترین هدف این تاکتیک، ایجاد گسست بین مردم و نظام سیاسی است که باعث تزلزل و تنزل اعتماد عمومی مردم و مقبولیت و پذیرش رژیم سیاسی می شود.

این تاکتیک به شدت مورد توجه بنگاه های خبرپراکنی و استکبار جهانی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است و در چند ماهه اخیر بر شدت بهره گیری از آن افزوده اند.

16) ترور شخصیت

در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمی توان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیک ها از جمله بزرگ نمایی، انسانیت زدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقت گویی و... وی را ترور شخصیت می کنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی می شوند.

دشمنان انقلاب و نظام اسلامی با استفاده از این تاکتیک و بهره گیری از ابزار طنز، کاریکاتور، شعر، کلیپ های کوتاه و... که عموماً از طریق اینترنت و تلفن همراه ، پخش می شود به ترور شخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجه و معتبر در نزد مردم می پردازند.

17) تکرار

برای زنده نگه داشتن اثر یک پیام با تکرار زمان بندی شده، سعی می کنند این موضوع تا زمانی که مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند.(11)

تکرار از لحاظ روان شناسی در تشکیل «عادت» بسیار مفید است به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت و تقویت دقیق تر، «عادت» میسر نخواهد شد. روش تکرار از قواعد خاصی پیروی می کند زیرا فاصله های تکرار، نباید چنان دراز باشد که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود.(12)

به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربه های پیاپی چکش است که سرانجام میخ را می کوبد و به داخل می راند. بنابراین فرستنده پیام امیدوار است که این شکلی از ضربه زدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام شود.

القاء «دروغ بزرگ» تقلب در انتخابات و تکرار آن ذیل این تاکتیک تعریف و توجیه می شود. هزاران سایت اینترنتی همزمان با دهها شبکه تلویزیونی غربی ، با «تکرار» «دروغ بزرگ، تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم ، سعی در مخدوش کردن ذهنیت عمومی جامعه ایرانیان و تضعیف اعتماد ملی داشتند.

18) توسل به ترس و ایجاد رعب

در این تاکتیک از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می شود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء می کنند که خطرات و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان ممکن کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با مشکلات و مصائب برای افراد ترسیم می کنند.(13)

در مواردی از تاکتیک توسل به ترس، برای انسجام و وحدت جبهه خودی در مقابل یک تهدید یا دشمن خارجی استفاده می شود.

پیش از حمله ایالات متحده به عراق در مارس 2003 رسانه های آمریکایی تلاش تبلیغاتی گسترده ای انجام دادند که عراق به تولید جنگ افزارهای هسته ای می پردازد و حامی تروریسم است و با این شیوه سعی کردند تا افکار عمومی از رژیم سیاسی عراق و صدام حسین- که انسانیت زدایی شده بود- احساس ترس کند و برای حمله آمریکا توجیه سازی شود.

از طرفی دیگر به شهروندان عراقی چنین القاء می شد که آمریکا دنبال تغییر رژیم سیاسی عراق - که حامی تروریسم است- بوده و به دنبال ایجاد فضای آزاد در جامعه عراق هست و خواهان تحقق دموکراسی برای آنان بوده و این جنگ مورد حمایت سایر کشورها و نیز سازمان ملل است.

از سوی دیگر دستگاه تبلیغات روانی آمریکا به نیروهای عراقی هشدار داده بود که با بزرگترین و مخربترین تسلیحات نظامی جهان مورد هجوم قرار خواهند گرفت ، بنابراین به سود آنها خواهد بود که تسلیم نیروهای متحد گشته و کشورشان از شر صدام حسین رها شود. در حالی که عراق بعد از چند سال از سقوط صدام، هنوز درگیر بحران اختلافات داخلی است و مرکز پرورش تروریسم در منطقه شده است.

19) مبالغه

مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده می کنند.

غربی ها همواره با انعکاس مبالغه آمیز دستاوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامی های کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.

20) مغالطه

مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه ، شخص یا محصول ارائه داد.

متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یکسان می دانند. این روش ، انتخاب استدلال ها یا شواهدی است که یک نظر را تایید می کند و چشم پوشی از استدلال ها یا شواهدی که آن نظر را تائید نمی کند.(14)


منابع:

1. جان. ام. کالینز، استراتژی بزرگ (اصول و رویه ها)، ترجمه کوروش بایندر، تهران : انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1370،ص 487 .

2. وی.ای .دی، جنگ روانی، ترجمه گروه علوم انسانی جهاد دانشگاهی، تهران : دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی، بی تا، ص 12.

3. بی نا، جنگ روانی ، تهران: معاونت سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، بی تا، ص 9 .

4. مریم کلانتری، سایت مرکز تحقیقات و مطالعات رسانه ای همشهری .

5. ورنر سورین- جیمز تانکارد، نظریه های محورهای ارتباطات، ترجمه دکتر علیرضا دهقان، تهران : انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1384، ص 152.

6. همان ، ص 158.

7. همان ، ص 165.

8. سیدحسین محمدی نجم، فصلنامه عملیات روانی، سال سوم، شماره 9، سال 1384.

9. محمد سلطانی و شهناز هاشمی، پوشش خبری، تهران: انتشارات سیمای شرق، 1382 ، ص25 .

10. همان، ص 47 .

11. همان .

12. محمد دادگران، افکار عمومی و معیارسنجی آن ، تهران: مروارید، 1382.

13. محمد شیرازی، جنگ روانی و تبلیغات، مفاهیم وکارکردها ، تهران: انتشارات نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1376.

14. ورنرسورین، جیمز تانکارد، نظریه های ارتباطات، ص 8-167.

دسته ها : جنگ نرم
دوشنبه 1389/6/22 7:7

کالبدشکافی روش‌ها؛ از فریب تا سبک زندگی

دکتر امیر محبیان

برای جنگ نرم اصطلاحات مختلفی وضع شده است. آنچه با عنوان "soft war" یا جنگ نرم مطرح می‌شود در ادبیات غرب بیشتر به قدرت نرم یا "soft power" شناخته شده است که زیربنای فکری آن اولین بار توسط جوزف نای به شکلی علمی مطرح شد. مهم‌ترین حوزه‌ی اعمال و تأثیرگذاری قدرت نرم بر طرف مقابل، حوزه‌ی رسانه است. بهره‌گیری از رسانه‌ها و امکاناتی که فرد را قادر می‌سازد تا برای تأثیرگذاری بر طرف مقابل، به اِعمال قدرت بپردازد.

نگاهی به گذشته‌ی جنگ نرم نشان می‌دهد که در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت می‌گرفته تا از شورش‌هایی که در مناطق تسخیر شده به‌وجود می‌آمده، جلوگیری شود. زمانی که چنگیزخان قصد حمله به منطقه‌ای را داشت، موجی از هراس در آن کشور پخش می‌شد. تجّاری که از مناطق تحت کنترل چنگیزخان می‌آمدند، برای دیگران تعریف می‌کردند که او چگونه با مردم برخورد می‌کند و کشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت کند، نابود می‌شود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیه‌ی مردم شکسته شده بود.
رومیان و یا اسکندر از مناطقی که در جنگ‌ها عبور می‌کردند، خودها و زره‌های بزرگی را که چند برابر انسان معمولی بود طراحی کرده و آن‌ها را عمداً در مسیر جا می‌گذاشتند تا لشکریان مقابل، تصور کنند سربازان آن‌ها غول پیکرند و عملاً روحیه‌ی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش می‌دادند. بنابراین هر حرکتی که روحیه‌ی یک ملت را هدف گیرد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.

اولین کسی که روی این مسأله کار کرده است، "سان تزو" است که در کتاب هنر جنگ نکته‌ای را مطرح می‌کند و می‌گوید: "می‌شود جنگید، اما مهم‌ترین کار این است که شما در یک نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست بیاورید!" چیزی که او مد نظر قرار داده، همان عملیات روانی و جنگ نرم است. باید به استراتژی‌های رقیب و روحیه‌ی او حمله کرد؛ به‌گونه‌ای که آن‌ها بپذیرند که شکست خواهند خورد. اگر کسی در ذهنش بپذیرد که شکست می‌خورد، حتماً در دنیای واقه نیز شکست خواهد خورد. زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق می‌کند، روحیه است.

از سوی دیگر، هزینه‌ی جنگ نرم بسیار کم‌تر از جنگ سخت است. به معاویه می‌گفتند: چرا این‌همه پول برای خرید افراد و تبلیغات خرج می‌کنی؟ یکی از پاسخ‌های معاویه این بود که هزینه‌ی جنگ، بسیار بیشتر از این است. بنابراین معاویه نیز به گونه‌ای عملیات نرم انجام می‌داد اما امروزه به شکل علمی به این قضیه پرداخته می‌شود.
بنابر آنچه گفته شد، اگر بخواهیم تعریفی از عملیات و جنگ نرم ارائه دهیم، می‌توان گفت: "هر حرکتی که احیاناً به عنوان مقدمه‌ی جنگ نظامی مطرح می‌شود و روحیه‌ی طرف مقابل را هدف گرفته است" بنابراین تمام برنامه‌ریزی‌هایی که در این چارچوب باشد، جنگ نرم تعریف می‌شود.

اعمال قدرت بر گروه‌های هدف
گروه‌های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده‌های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می‌دهند و می‌توانند به عنوان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه‌ی مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می‌توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه‌ی ملت را درهم بشکنند. بنابراین گروه‌های هدف مشخص هستند اما عملیات نرم طبیعتاً برای یک رهبر یا رهبران سیاسی متفاوت است با آنچه با توده‌ی مردم یا نخبگان انجام می‌شود.

نبرد اصلی در جنگ نرم یا "soft war" و جنگ سخت یا "Hard war" برای اعمال قدرت است. یعنی یک کشور، حزب یا گروه یا فرد می‌خواهد برطرف مقابل که ممکن است یک کشور یا حزب، یا فرد دیگری باشد، اعمال کنترل و اعمال قدرت کند.
بر اساس تعریف رابرت دال و دیگران، اعمال قدرت آن است که طرف مقابل شما کاری را انجام دهد که شما نمی‌خواهید اما او می‌خواهد. در عملیات نرم فرد این کار را با اختیار خود انجام می‌دهد، در حالی که در عملیات سخت شما او را با زور وادار می‌کنید تا مطابق خواسته‌ی شما تغییر رفتار دهد. در نبرد نرم این حرکت به گونه‌ای انجام می‌پذیرد که فرد با میل خود یا خلاف میل خود عملی را انجام می‌دهد که نهایتاً به نفع شماست ولی شما در مورد آن زور به کار نبرده‌اید. این‌جا روش‌های دیگری وجود دارد که یکی از آن‌ها "فریب" یا "بزرگ‌نمایی" است که باعث تضعیف روحیه‌ی طرف مقابل می‌شود و فرد، آمادگی لازم را برای پذیرفتن نظرات دیگران پیدا می‌کند. بنابراین در جنگ نرم، تأثیرگذاری از نوع غیرمستقیم است.

ماهیت زور در جنگ نرم
ماهیت زور یا اعمال اقتدار در جنگ نرم با ماهیت آن در جنگ سخت متفاوت است. زور یعنی ایجاد تغییر در رفتار دیگران، بر خلاف میل آن‌ها. در جنگ نرم همین اتفاق رخ می‌دهد و ممکن است خلاف میل فرد باشد اما فرد خودش آن را چندان احساس نمی‌کند. تصور کنید فردی را که کلاه‌برداری می‌کند؛ او به نوعی مبلغی پول را از دست شخصی درمی‌آورد اما با فریب و روش‌هایی که شخص را وادار می‌کند با دست خودش این کار را انجام دهد. حال تصور کنید دزدی با زور پول شخصی را در خیابان ‌بقاپد؛ هر دو به نحوی با استفاده از زور این کار را انجام داده‌اند اما ماهیت این زور، متفاوت است.

از لحاظ روان‌شناسی، انسان یک سیستم است که مجموعه‌ای درون‌داد (اطلاعاتی که به فرد داده می‌شود) و مجموعه‌ای برون‌داد دارد. اگر شما بتوانید درون‌داد و اطلاعاتی را که به ذهن او وارد می‌شود به نوعی کنترل کنید، تا حدودی می‌توانید رفتار برونی او را هم کنترل کنید. وقتی ورودی یک کارخانه کنترل شود، خروجی آن را نیز در کنترل است. در نبرد نرم، همین کار صورت می‌گیرد. اطلاعات مورد نیازی که ظاهراً مفید است، به فرد داده می‌شود اما این اطلاعات ممکن است "درست"، "گزینش شده" یا "اشتباه" باشد. نهایتاً رفتاری که از فرد منتج می‌شود، رفتاری است که شما مایلید صورت بپذیرد.
نخبگان هر خبری را که می‌شنوند، نمی‌پذیرند. ابتدا با شک و تردید برخورد می‌کنند؛ زیرا خود یک سیستم گزینشی دارند. برای این‌که اطلاعاتی را به نخبگان انتقال دهید، لازم است از فرایند دیگری استفاده کنید. اما بخش بزرگی از توده‌ی مردم هرچه را که می‌شنوند، می‌پذیرند؛ این در حالی است که نخبگان در بخش عمده‌ی آنچه می‌شنوند، شک می‌کنند. بنابراین در عملیات نرم روش‌های مختلفی دنبال می‌شود تا به نتیجه‌ی دلخواه حاصل شود.

روش‌ها:
1. فریب و دست‌کاری در منطق مخاطب: یکی از روش‌های مهم در جنگ نرم، گونه‌ای فریب است؛ یعنی مخاطب باید به این نتیجه برسد که باید این کار را انجام دهد و راهی جز این ندارد. این زمانی است که گزینه‌های مقابل او آنقدر محدود شود که هرچه را در دایره‌ی گزینشش انتخاب کند، برای طرف مقابل، بُرد محسوب شود. ظاهراً تنوع هست ولی راه گریزی نیست.
مهم‌ترین و بالاترین سطح فریب این است که فرد را به خودفریبی بکشانند. گاهی فرد فریب می‌خورد اما می‌داند که فریب خورده و چاره‌ای ندارد. گاهی نیز فرد فریب می‌خورد اما هرچه تلاش می‌کنند او را از دایره و تور فریب بیرون بیاورند، امکان‌پذیر نیست؛ چراکه نمی‌خواهد باور کند که فریب خورده است.
هر فرد، نوعی شناخت و معرفت نسبت به عالم، نسبت به خود و نسبت به روابط با دیگران دارد. وقتی بتوانید وارد حوزه‌ی شناختی فرد شوید و مقدمات را فراهم کنید، نتیجه‌ی دلخواهتان را هم می‌گیرید. این کار چندان پیچیده نیست؛ مثل این است که در شعر، وزن و قافیه تعریف ‌کنید و دیگران مقابل مکلف باشند که قسمت دوم را تکمیل کنند! آن‌ها مجبورند در وزن و قافیه‌ی مورد نظر شما بسرایند.
در روان‌شناسی جنگ، بر روی این مبحث مطالعه می‌کنند که باید فهمید سوژه‌ای که قرار است روی آن کار شود، چطور می‌اندیشد؟ باید منطق طرف مقابل را کشف کرد تا بر اساس آن، فرد را به نتایجی که می‌خواهیم، برسانیم یا در منطق و مدل فکری او دست‌کاری کنیم و نهایتاً نتیجه‌ی لازم را بگیریم.
از لحاظ روان‌شناسی در رسانه‌ها انسان‌ها عملاً به عروسک خیمه شب بازی تبدیل می‌شوند. اوج این مسأله در رسانه‌های غربی دیده می‌شود. اگر رسانه‌ها خاموش شوند، تا مدت‌ها یک "خلأ فکری" شدید در غرب رخ خواهد داد؛ زیرا مردم دیگر نمی‌دانند چطور بیاندیشند و از کدام سبک زندگی تبعیت کنند؛ به‌خصوص در ایالات متحده آمریکا.

2. تردیدافکنی و جایگزینی منابع: شاید اولین کاری که در جنگ نرم انجام می‌شود این است که شخص را نسبت به دیدگاه‌های خود دچار شک و تردید کنند. به ویژه تشکیک در کارآمدی‌ و نتیجه‌بخشی یک رفتار: آیا این کار نتیجه دارد؟ آیا منطقی هست؟ تشکیک، در واقع "نرم‌سازی ذهن" طرف مقابل برای عملیات بعدی است. شک، فرد را دچار خلأ فکری و منطقی می‌کند و او آماده می‌شود تا چیزهای دیگری را در ذهن بپذیرد.
بنابراین ابتدا فرد باید نسبت به منابع فکری خود شک کند. در مرحله‌ی دوم، مخاطب ‌باید منابعی که اطلاعات در آن ریخته می‌شود را بپذیرد. برای نمونه دشمن می‌گوید: رسانه‌های شما دروغ می‌گویند یا همه‌ی واقعیت را نمی‌گویند و بر اساس منافع خودشان این کار را می‌کنند... در نتیجه نسبت به صحت عمل رسانه‌های خودی شک پیدا می‌شود؛ ولی همچنان نیاز هست که منابع اطلاعاتی دیگری جایگزین آن شود. آن‌گاه سریعاً منابع رقیب از سوی دشمنان معرفی می‌شوند. تزریق اطلاعات این‌گونه صورت می‌پذیرد.

3. طراحی ادبیات مناسب: هر انسانی، ارزش‌ها و شاکله‌ی ذهنی‌ای دارد. اگر مطالبی که دیگران می‌گویند تفاوت زیادی با این شاکله‌ی‌ ذهنی داشته باشد، انسان آن ‌را پس می‌زند. اگر شخص مذهبی، پیامی کاملاً ضدمذهبی دریافت کند، طبیعی است که از همان اول آن‌ را نمی‌پذیرد. به همین دلیل دشمن تلاش می‌کند پیام مورد نظرش را با توجه به شاکله‌ی روانی مخاطبان، طراحی کند.
از این رو یکی از مسائل پراهمیت در نبرد روانی، طراحی ادبیات مناسب است. ادبیاتی که ظاهری ارزشمند داشته باشد. دشمنان، ادبیات و ارزش‌های ما را منفور و نامطلوب نشان می‌دهند؛- ذهن مردم هم طبیعتاً به چیزهای نازیبا گرایش ندارد- آن‌گاه یک ادبیات جایگزین مطرح می‌کنند و از این راه به مرور زمان بر تمایلات و رفتارهای ما تأثیر می‌گذارند. این‌گونه است که بعد از مدتی، فرد دچار عمیق‌ترین شکل فریب، یعنی خودفریبی می‌شود و هرگونه تلاش برای آزادسازی را تلاش برای نابودی می‌انگارد و در نتیجه مقابل آن می‌ایستد.
مهم‌ترین استراتژی در برابر جنگ روانی، "آگاهی‌بخشی" است؛ اما اگر فرد به خودفریبی رسیده باشد، آگاهی‌بخشی هم تأثیری ندارد. البته راه‌های دیگری هم وجود دارد؛ مانند تردیدآفرینی در باورهای جدید تا منطق آن متلاشی شود. همان کاری که حضرت ابراهیم با شکستن بت‌ها و قرار دادن تبر در دست بت بزرگ انجام داد و به منطق بت‌پرستان حمله کرد.

4. الگوسازی از سبک زندگی غربی: در طول تاریخ مصداق‌های گوناگونی از جنگ روانی و روش‌های آن وجود دارد که امروز علمی‌تر شده و به دلیل توانایی رسانه، با قدرت بیشتری از آن استفاده می‌شود. یکی از مواردی که در دنیای مجازی رسانه‌ای که امروزه در آن زندگی می‌کنیم اهمیت دارد، "الگوسازی" است. حتی شخصیت‌های کارتونی که می‌شناسیم- مانند سوپرمن و...- دارای قدرتی فوق بشری هستند و پیام و هدف خودشان را که مأموریتی جهانی است، نجات دنیا از دست اشرار (فضایی یا زمینی) مطرح می‌کنند. این ابرمردها اغلب در ایالات متحده امریکا هستند؛ یعنی هرکه دشمن آمریکاست و قصد حمله به آمریکا را دارد، شرور محسوب می‌شود.
قهرمانان جهان که الگوی فرزندان ما هستند، آمریکایی هستند. در همه‌ی انسان‌ها به‌خصوص در کودکان نوعی هم‌زادپنداری یا هم‌زادسازی با قهرمانان وجود دارد. همه تلاش می‌کنند خودشان را به قهرمانان نزدیک و شبیه کنند. وقتی که ملیت و هویت آن قهرمان آمریکایی است، مخاطب نیز تلاش می‌کند خود را به آن هویت نزدیک کند؛ همان چیزی که آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند به عنوان "سبک زندگی آمریکایی" در آسیا و اروپا رواج دهند.

آمریکایی‌ها در این مسیر از روش‌های مختلفی استفاده می‌کنند. در فیلم سینمایی ماتریکس این‌گونه القا می‌شود که دنیا، دنیایی مجازی و ماتریکسی است که تنها گروه اندکی در آن زنده و واقعی‌ و درصدد نجات یک شهر یا مرکز به نام زاین یا صهیون هستند. یعنی همه‌ی دنیا در مسیری اشتباه و خوابی ویژه‌اند و گروه زنده‌ای که می‌خواهند دنیا را نجات دهند، صهیون هستند. این القائات عجیب، با استفاده از اوج توانایی تکنولوژیک در حوزه‌ی رسانه صورت می‌گیرد.
یکی از کارهایی که آمریکایی‌ها انجام داده‌اند، ترکیب information و entertainment و تشکیل پدیده‌ای به نام infotainment است؛ ترکیبی از "تفریح و خبرگویی". آمریکا پیش از هر چیز، سعی دارد "امپراطوری ذهنی" خود را گسترش دهد و کنترل مغزها را به دست بگیرد تا در نتیجه کنترل فرهنگ، اقتصاد و سیاست شکل بگیرد.

گاهی اوقات عملیات روانی دیگران آنقدر جذاب است که فرد به سرعت دچار خودفریبی می‌شود و حاضر نیست توجه کند که مثلاً فیلم هری‌پاتر چه پیامی در خود دارد؟ چرا در این فیلم وقتی قرار است هری پاتر با زن چینی ازدواج کند، ناگهان در داستان، آن شخص حذف و فردی اروپایی جایگزینش می‌شود. زیرا از نظر آمریکایی‌ها زمانی که کشوری مانند چین از لحاظ اقتصادی به سرعت رو به رشد است، نباید به یک الگو تبدیل شود. این داستان‌ها و فیلم‌ها بدون پیام سیاسی نوشته و تولید نمی‌شوند. همه‌ی این نکات، ظرافت کار عملیات نرم را نشان می‌دهد. بنابراین زمانی که ما می‌خواهیم در مقابل جنگ نرم، پدافند کنیم باید بتوانیم این ظرافت‌ها را بشناسیم و در مقابل، الگوی مقاومت‌مان را به همان ظرافت طراحی کنیم.

چند گام‌ در برابر جنگ نرم
اولین کاری که در مقابله با هرگونه عملیات نرم رقیب می‌تواند صورت بگیرد، "آگاهی‌بخشی" است تا هم رقیب بفهمد که ما متوجه اعمال او هستیم و هم ملت خودمان این آمادگی را دریابند. وقتی که از طریق آگاهی‌دهی، "مصون‌سازی" ایجاد شود، گام بزرگی برداشته شده است. البته این کار پیچیده است و در یک مقطع کوتاه انجام شدنی نیست.
در واقع ما باید در یک فرایند ملت‌سازی شرکت کنیم. امام خمینی(ره) یک انقلاب را به پیروزی رساند اما پیش از آن فرایند ملت‌سازی را آغاز کرده بود. انقلاب در واقع ثمره‌ی کار بود، نه شروع آن. این ملت‌سازی از چه زمان آغاز می‌شود؟ از مهدها. کشوری که می‌خواهد برای دنیا الگو درست کند، باید از لحاظ حرکت، نمونه‌ی مطلوب و مورد پذیرش را در مرکز جهان اسلام ایجاد و نهادینه کند. بنابراین باید فرایند ملت‌سازی‌ای را که شروع کرده‌ایم، تکمیل کنیم؛ البته به عنوان یک فرایند مستمر؛ یعنی یک پروسه، نه پروژه.

نکته‌ی دیگر این‌که نمی‌توان برای کل جامعه یک پیام واحد طراحی کرد. با توجه به اجزاء مختلف جامعه، هر پیام باید متناسب با روحیات، تعلقات فکری، مبنای شناختی و منطقی خاصی طراحی شود. گرچه اجزاء جامعه هویت دینی و ملی واحدی دارند که طبق دین اسلام باید از پیش از تولد تا زمان مرگ برای آن‌ برنامه داشت. تلاش ما برای تمدن‌سازی و ملت‌سازی، عظمت کار ما و این‌که تلاش ما مکانیکی نیست را نشان می‌دهد.
همچنین هنگامی که نظام، پیامی را برای آحاد مردم طراحی می‌کند، نباید در ذات این پیام، تعارض و تناقضی وجود داشته باشد. بنابراین، نظام فرهنگی و نهادهای فرهنگی کشور باید درون یک استراتژی کلان عمل کنند.
دسته ها : جنگ نرم
دوشنبه 1389/6/22 7:3
X