معرفی وبلاگ
بیایید به سرزمین عشق و عرفان سفر کنیم ؛ سرزمینی که تجلی گاه شکوه ایثار است ؛ سرزمینی که همه یکرنگی و اتحاد است. این جا سرزمین عشق و ایثار و فداکاری است. ای قلم ها! بدون وضو در این حـریـم مـقـدس وارد نـشوید. ای هـمسـفران ! لازمـه ی ورود به این سـرزمیـن ، داشـتـن دل هایـی پـاک و بی آلایش است. حرمت و قداست این سرزمین بسیار زیاد است. این سرزمین متعلق به شیرزنان عارفی است که در هشت سال دفاع مقدس حماسه ها آفریدند.
دسته
پيوندهاي روزانه
زن ، دفاع مقدس و امنیت ملی
زنان و حضور در عرصه های نبرد
تنها زن حاضر در عملیات بیت المقدس
تأثیر عوامل معنوی در امنیت زنان ایثارگر
حماسه عاشورا نقطه عطف حضور زنان
ممکن ساختن غیرممکن‌ها
صلح بدون جنگ؟
هیچ وقت جنگ‌طلب نبودیم
ترحم بر پلنگ تیزدندان؟
راه قدس از کربلا می‌گذرد
خرمشهر چه شد؟
چرا حمله نمی‌کنید؟
زنان قهرمان در دوران جنگ
از قرآن سوزی تا تمدن سوزی
فرزند خاک، تصویر تازه زنان در دفاع مقدس
زنان قهرمان کشور ما
زنان آثار ارزشمندی درباره دفاع مقدس خلق کرده‌اند
فیلم مستند هشت سال دفاع مقدس
آلبوم تصاویرسرداران شهید
عملیات ثامن الائمه
بسیار مهم و خواندنی و عمل کردنی
مناجات شهدا با خدا
شهادت طلبی
ترور یا دفاع از کیان اسلام؟
شهید معصومه خاموشی
طلبه صفر کیلومتر!
زن نه شیرزن!!!
روزشمار دفاع مقدس
سجده باپیشانی سوراخ
دوکوهه
وصیت نامه شهید علیرضا موحد دانش
عراق
سُرفه ای کن تا بدانم هنوز نفس می کشی!
شهید احمد کشوری
نامه امام علی (ع) به مالک اشتر نخعی
ولایت فقیه ، تداوم امامت
گلزار زندگی
جسم نحیفان کجا و بار کجا...
چهل حدیث در مورد شهید و شهادت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 904930
تعداد نوشته ها : 1009
تعداد نظرات : 11
جشنواره وبلاگ نويسي دفاع مقدس
 مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان
 جشنواره وبلاگ نويسي دفاع مقدس استان يزد
  مسابقه وبلاگ نويسي معبر
نقش زنان در دفاع مقدس

Rss
طراح قالب
GraphistThem231
تسلیت صاحب شیعه که غمی دیگر شد
برگ مژگان ملائک ز سرشکش تر شد
بسکه بر ساقه‌ی گل ریخت عدو زهر جفا
پنجمین گل ز گلستان علی پرپر شد



__________________
دسته ها : مناسبت ها
شنبه 1389/8/22 19:53

شب قدر

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(‏3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4)

بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازه‏اى خاص دارد و هیچ چیزى بى‏حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.

استاد مطهرى در تعریف قدر مى‏فرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یک کلام، «قدر» به معناى ویژگى‏هاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیت‏هاى مکانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمى‏گیرد.

این معنا از روایات استفاده مى‏شود؛ چنان که در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7)

در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»

بنابراین، معناى تقدیر الهى این است که در جهان مادى، آفریده‏ها از حیث هستى و آثار و ویژگى‏هایشان محدوده‏اى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علت‏ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگى‏هاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالب‏هایى از داخل و خارج، اندازه‏گیرى و قالب‏گیرى مى‏شود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستى‏شان است که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالب‏گیرى شده‏اند. (8)

اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثه‏اى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است.

(9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى‏اش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10)

اما علل موجودات مادى ترکیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شکل مى‏دهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد که از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مى‏شود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مى‏شود.

شب قدر

با روشن شدن معناى قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مى‏شود. شب قدر شبى است که همه مقدرات تقدیر مى‏گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‏گیرى مى‏شود.

به عبارت روشن‏تر، شب قدر یکى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکى از شب‏هاى نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.(11) در این شب - که شب نزول قرآن به شمار مى‏آید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى که در طول سال واقع مى‏شود، تقدیر مى‏گردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تکرار مى‏شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»(14)

پس شب قدر شبى است که:

1. قرآن در آن نازل شده است.

2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.

3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به کارهایى مى‏گردد.

بنابراین، مى‏توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه‏گیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است.

این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مى‏باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه «بقره» مى‏فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان که در آن قرآن ‏نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مبارکه دخان مى‏فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعى‏] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است.

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است. «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.

پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مى‏شود:

1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

2. قرآن در شبى مبارک از شب‏هاى ماه مبارک رمضان نازل شده است.

3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

4. ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه دخان دو امر است:

الف. نزول قرآن.

ب. هر امر حکیمى در آن شب مبارک جدا مى‏گردد.

شب قدر

اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مى‏شمارد:

الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).

ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).

ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).

د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مى‏شوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.

ه. این نزول براى تحقق هر امرى است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - که مساوى با رحمت خاصه الهى ‏بر مومنان شب زنده‌دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).

و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏گیرى است؛ زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه‏گیرى در آن شب خاص است.

مرحوم کلینى در کافى از امام باقر علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مى‏شود. شبى که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امرى با حکمت، متعین و ممتاز مى‏گردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏اى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مى‏شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى که قرار است متولد شود یا اجلى که قرار است فرارسد یا رزقى که قرار است برسد و ... .»(15)

 

پى‏نوشت‌ها:

1- قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج ‏5، ص 246 و 247 .

2- همان، ص 248.

3- المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج‏12 ص 150 و 151.

4- همان، ج‏ 19، ص 101.

5- انسان و سرنوشت، شهید مطهرى، ص 52.

6- المحاسن البرقى، ج‏1، ص 244.

7- بحار الانوار، ج ‏5، ص 122.

8- المیزان، ج ‏19، ص 101 - 103

9- انسان و سرنوشت، ص 53

10- همان، ص 55 و 56

11- اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومى اصفهانى، ج‏1، ص 312 و 313 و 374 و 375 .

12- الکافى، کلینى، ج ‏4، ص 157 .

13- المراقبات، ملکى تبریزى، ص، 237 - 252

14- الکافى، ج‏1، ص 248

15- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص، 382/ بحث روایى ذیل سوره مبارکه قدر.

 

منبع:

ماهنامه پرسمان، 1382، سید سعید لواسانى .

دسته ها : مناسبت ها
سه شنبه 1389/6/9 11:10

چنان‌که از آیات سورة قدر بر می‌آید، در هر سال شبی است که ارزش و قدر و فضیلت آن از هزار ماه برتر است. در این شب فرشتگان به همراه بزرگ خویش ـ روح ـ فرود می‌آیند و هر امر، فرمان و تقدیری را که از سوی خدا معین شده است، به نزد ولی مطلق زمان می‌آورند و به او تسلیم می‌کنند. این واقعیت همواره بوده است و خواهد بود. این شب در روزگار پیامبر اکرم(ص) بوده است و پس از ایشان نیز این شب صاحبانی دارد.1

امام جواد(ع) در بیان حقایق شب قدر فرموده‌اند:

خداوند متعال شب قدر را در ابتدای آفرینش دنیا آفرید همچنین در آن شب نخستین پیامبر و نخستین وحی را آفرید. در قضای الهی چنان گذشت که در هر سال شبی باشد که در آن شب تفصیل امور و مقدرات یک سال فرود آید. بی‌شک پیامبران با شب قدر در ارتباط بوده‌اند و پس از ایشان نیز باید «حجت خدا» وجود داشته باشد؛ زیرا زمین از نخستین روز خلقت خود تا لحظة فنای آن بی‌حجت نخواهد بود. خداوند در شب قدر مقدرات را به نزد آن کس که بخواهد (وصی و حجت) ‌فرو می‌فرستد. به خدا سوگند روح و ملائکه در شب قدر بر آدم نازل شدند و مقدرات امور را نزد او آوردند، و حضرت آدم درنگذشت مگر این که برای خود وصی و جانشین تعیین کرد. بر هر یک از پیامبرانی که بعد از آدم آمدند نیز در شب قدر امر خداوند نازل می‌شد و هر پیامبری این مرتبت را به وصی خویش می‌سپرد.2

قرآن در شب قدر

قرآن یک بار در شب قدر بر قلب پیامبر(ص) نازل شد و بار دیگر در طول بیست و سه سال بر زبان او جاری شد. پس از گذشت سال‌ها از آن ایام در دوران ما نیز هر سال در شب قدر تفسیر آیات مربوط به یک سال بر حضرت صاحب‌الامر(ع) نازل می‌شود. یعنی در آن شب تفصیل مجملات قرآن و تأویل متشابهات آن و قیود اطلاقات و تمییز محکم از متشابه آن بر امام وقت نازل می‌گردد.

بنابراین می‌فرمایند:

اگر شب قدر را بردارند، قرآن را نیز برمی‌دارند.

پس اگر شب قدر نباشد، احکامی از قرآن که دربارة قضایای جدید است نازل نخواهد شد. این عدل نزول بی‌تردید معلولِ نبودن شخصی است که احکام بر او فرود آید. اگر چنین شخصی وجود نداشته باشد قرآنی نیز نخواهد بود؛ زیرا قرآن و صاحب‌الامر هم‌گام و همراهند و از هم جدا نمی‌شوند تا در حوض کوثر بر پیامبر اکرم(ص) وارد شوند.

امام جواد(ع) در تعلیمی گران‌قدر و معرفت‌آمیز می‌فرمایند:

ای پیروان تشیّع با مخالفان امامت به سورة «انّا انزلناه» استدلال کنید تا پیروز شوید. به خدا سوگند این سوره پس از درگذشت پیامبر(ص)، حجت خدای متعال بر خلق است. این سوره نقطة اوج دین شماست. این سوره نشانة ابعاد علم ماست.

شیعیان! همچنین به سورة «حم دخان»‌که در آن آیة «انّا انزلناه فی لیلة مبارکة» آمده، استدلال کنید! این سوره (و این مقام) پس از رسول‌الله(ص) مخصوص ولی امر (حجت خدا) در هر زمان است.4

بنابر این روایات، تا جهان هست شب قدر هست و تا شب قدر هم هست حجت خدا هست که صاحب شب قدر و حامل علم قرآن است.

در شب‌های قدر چقدر آن خیمه دیدنی است و آن مظهر جمال و جمیل زیارت کردنی، و آن محدوده و فضا که پیوسته جای آمد و شد فرشتگان است تماشایی.

به درستی که مردم در آن شب به نماز و دعا و سؤال اشتغال دارند ولی صاحب این امر(ع) در کار دیگری است. فرشتگان بر او نازل می‌شوند و امور سال را بر او عرضه می‌دارند، از غروب خورشید تا طلوع آن. پیوسته برای او در آن شب تا طلوع فجر سلام است. چه شود که مطلع الفجر سورة قدر که فرج آن بزرگوار است فرا رسد و چنین نویدی گوش دل را صفا بخشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. کلینی، اصول کافی، کتاب الحجة.

2. همان، ج1، ص366.

3. تفسیر نور الثقلین، ج5، ص62.

4. کلینی، همان.

پدیدآورنده:
دسته ها : مناسبت ها
سه شنبه 1389/6/9 11:8

شب قدر، بال گشودن فرشتگان و عرشیان، روی زمین دیدنی است. ستارگان با نورافشانی زیبایشان اشک

 های سوز و توبة بندگان گنه کار را در اوج نگاه هایشان و در آسمان عشق منعکس می کنند. آری، دست

 های نیاز سوی خداوند بلند شده است تا از عطر رحمت او سرشار شوند.  

اطرافم را می نگرم. همه جا پر شده است از بوی رحمت و مهربانی و عشق

 خداوندی. همه جا لبریز نالة

 سوزناک عاشقان الهی است. نواهای عاشقانه با آوایی عطشناک، تشنگی روح

 

های سرگردان در کویر دنیا

 را سر می دهند و با ناله های بک یا الله»، عاشقی و نیاز را به اوج می رسانند.

  امشب، مهتاب مثل همیشه

 نیست، او نیز نورانی تر شده تا با تابش رحمت الهی بر دل های تاریک و سیاه

  

چندین ساله، آن ها را روشن

 و الهی کند.

پروردگارا! در این شب، چشم به آسمان دوخته ام و سر بر آستان کبریایی تو.

 بارالها! تسبیح گوی توام و

 

چشم در چشم افق دوخته ام و در مدار نگاهم نظاره گر کهکشان مهربانی توام. یا

نور! هیچ یاریگری نیست

 جز مهربانی تو. پس دستم بگیر. هیچ تکیه گاهی نیست جز پناهگاه مودّت و

رحمت تو. مرا نزد خویش بپذیر

مهربانا! می دانم که شب قدر را فرصتی برای دل سوختگان و عاشقان راهت قرار

 داده ای و من باید این

 پلکان صعود رادراین شب نورانی بپیمایم.باید راهی به سوی آسمان بیابم باید خود

رابه ابدیت نزدیک کنم

 باید هم چون فرشتگان، گرداگرد امام هستی بگردم. باید بروم به سوی نورانیت.

باید وجودم را

 در اینة خوبی ها منعکس کنم. باید در این شب، خود را پیدا کنم که سال هاست گم

کرده راهم و اسیر

پندارهای خویش. باید در این جاده تنهایی گام بردارم، عاشقانه نالة بک یا الله» سر

دهم و بند بند یا غیاث

 المستغیثین» را بر لوح دلم حک کنم.

باید رنگ خدا گیرم که شب قدر، شب زیبایی هاست، شب آسمانی شدن است. شب

هم نشینی با فرشتگان

است. شب توبه و استغفار، شب وعده با خداست. و من آمده ام با چشمانی اشکبار

و دستانی تهی و کوله

 باری از گناه که بردوشم سنگینی میکند.

آمده ام تا همیشه نیازم را با بی نیازی وجودش یک رنگ کنم. آمده ام تا تسبیح

توبه و استغفار را دانه دانه

بشمارم. آمده ام تا وجودم را در اقیانوس بی کران رحمت الهی غرق کنم.

آمده ام ای خوب ترین! ای بهترین! ای مهربان ترین! تا در میهمانی بندگانت مرا

نیز بپذیری و بخشش

گناهان را بدرقه راهم کنی. آمده ام تا به چهارده نور پاک، قسَمت دهم و والاترین

کتاب را بر سر بگیرم و

بالاتر روم. مرا به خویش وامگذار و در این شب، با بهترین دوستانت هم نشین کن

و از خویش مران که بی

تو حیرانم و سرگردان.

 

التماس دعا...

 

دسته ها : مناسبت ها
دوشنبه 1389/6/8 8:37
X