معرفی وبلاگ
بیایید به سرزمین عشق و عرفان سفر کنیم ؛ سرزمینی که تجلی گاه شکوه ایثار است ؛ سرزمینی که همه یکرنگی و اتحاد است. این جا سرزمین عشق و ایثار و فداکاری است. ای قلم ها! بدون وضو در این حـریـم مـقـدس وارد نـشوید. ای هـمسـفران ! لازمـه ی ورود به این سـرزمیـن ، داشـتـن دل هایـی پـاک و بی آلایش است. حرمت و قداست این سرزمین بسیار زیاد است. این سرزمین متعلق به شیرزنان عارفی است که در هشت سال دفاع مقدس حماسه ها آفریدند.
دسته
پيوندهاي روزانه
زن ، دفاع مقدس و امنیت ملی
زنان و حضور در عرصه های نبرد
تنها زن حاضر در عملیات بیت المقدس
تأثیر عوامل معنوی در امنیت زنان ایثارگر
حماسه عاشورا نقطه عطف حضور زنان
ممکن ساختن غیرممکن‌ها
صلح بدون جنگ؟
هیچ وقت جنگ‌طلب نبودیم
ترحم بر پلنگ تیزدندان؟
راه قدس از کربلا می‌گذرد
خرمشهر چه شد؟
چرا حمله نمی‌کنید؟
زنان قهرمان در دوران جنگ
از قرآن سوزی تا تمدن سوزی
فرزند خاک، تصویر تازه زنان در دفاع مقدس
زنان قهرمان کشور ما
زنان آثار ارزشمندی درباره دفاع مقدس خلق کرده‌اند
فیلم مستند هشت سال دفاع مقدس
آلبوم تصاویرسرداران شهید
عملیات ثامن الائمه
بسیار مهم و خواندنی و عمل کردنی
مناجات شهدا با خدا
شهادت طلبی
ترور یا دفاع از کیان اسلام؟
شهید معصومه خاموشی
طلبه صفر کیلومتر!
زن نه شیرزن!!!
روزشمار دفاع مقدس
سجده باپیشانی سوراخ
دوکوهه
وصیت نامه شهید علیرضا موحد دانش
عراق
سُرفه ای کن تا بدانم هنوز نفس می کشی!
شهید احمد کشوری
نامه امام علی (ع) به مالک اشتر نخعی
ولایت فقیه ، تداوم امامت
گلزار زندگی
جسم نحیفان کجا و بار کجا...
چهل حدیث در مورد شهید و شهادت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 872239
تعداد نوشته ها : 1009
تعداد نظرات : 11
جشنواره وبلاگ نويسي دفاع مقدس
 مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان
 جشنواره وبلاگ نويسي دفاع مقدس استان يزد
  مسابقه وبلاگ نويسي معبر
نقش زنان در دفاع مقدس

Rss
طراح قالب
GraphistThem231

حتما به خاطر بسپارید

عصر روز 24 دی ما 1365، یکی از حماسه های ماندگار دفتر خاطرات دفاع مقدس استان قم است .

در این روز که مصادف با 13 جمادی الاول (روز شهادت حضرت فاطمه زهرا ( علیهاالسلام) بود، ده ها تن از زنان انقلابی قم; در مجلس عزاداری حضرت فاطمه ( علیهاالسلام)، شراب شهادت را از دست های آن بانو نوشیدند و سر مست از وصال شدند .

این بمباران، که به عنوان اولین بمباران موشکی قم ثبت شد، رازهای ناگفته ای را در خود نهفته است که بسا گشودن این رازها پرواز سبک بالانه اندیشه را در آسمان حق و حقیقت خلوص و ایثار طلب می کند .

خانم زهرا سادات مؤمنی (یکی از اساتید جامعة الزهرا ( علیهاالسلام)) که از نزدیک شاهد لحظه به لحظه این حوادث بوده اند و مراسم عزاداری - بر اساس رسم هر ساله شان - در منزل پدری ایشان برگزار می گردید، خاطرات زیبایی از آن روزها را برایمان نقل می کنند البته به دلیل طولانی بودن این خاطرات، بر آن شدیم که آن ها را موضوع بندی و در شماره های متمادی تقدیم حضورتان می شود .

فراموش نکنیم آن چه در ادامه می آید تنها گوشه هایی از مظلومیت زنان درس آموز مکتب فاطمه ( علیهاالسلام) است; مظلومیتی به رنگ «پرواز در فاطمیه ...» .

رؤیای خانم سادات

راس ساعتی که اعلام کرده بودیم، تمام اتاق ها پر شد! همه با ذوق و شوقی وصف نشدنی، وارد مجلس می شدند! هر چه چای می آوردم، زود تمام می شد! حتی یک نفر هم نمی گفت چایی نمی خورم . بعضی ها 6، 7 تا چای خوردند! اما باز هم اشاره می کردند; چای بیاور!

کیک ها را که تعارف کردم هر کس یکی، دو تا می خورد و چند تا هم می گذاشت در کیفش!

داشتم کلافه می شدم از تعجب، تا آن روز همسایه هایمان را این طوری ندیده بودم . رفتم داخل آشپزخانه و به خواهرم گفتم: شک ندارم یک اتفاقی افتاده . همه امروز عوض شده اند . او هم با من موافق بود و همین فکر را می کرد . اما هیچ کس نمی دانست چه خبر است جز یک نفر . بالاخره «خانم سادات » همه ما را از تعجب درآورد .

پیر زن 70 ساله ای بود . پاک، متدین و البته آماده مرگ! خودش بارها می گفت: هر شب موقع خوابیدن در را باز می گذارم تا مرگ راحت تر به سراغم بیاید! شب شهادت حضرت زهرا ( علیهاالسلام)، در عالم رؤیا دیده بود که حضرت ( علیهاالسلام)، در خانه ما مشغول نماز خواندن است و همه کسانی که در روضه هستند، به ایشان اقتدا کرده اند .

صبح زود به همه همسایه ها خبر داده بود که مجلس امروز نظر کرده حضرت زهراست و خلاصه همه با اشتیاق وافر به مجلس می آمدند . خوابش را که برایم تعریف کرد، علت اشتیاقشان را فهمیدم، اما اندکی پس از بمباران، تازه متوجه شدم چرا همه فرق کرده بودند ... .

بعد از بمباران، کیف هایشان را که باز می کردیم، هنوز کیک هایی که برداشته بودند در کیف ها بود . آن ها تبرک دنیایی می جستند و به تبرک اخروی رسیدند . بی آن که بدانند تا چند لحظه دیگر، میهمان سفره بی بی فاطمه اند ... .

توسل واصل

نگاهم را دور تا دور مجلس گرداندم . همه حال و هوای دیگری داشتند .

بندهای دعای توسل، گویی روضه ای بود که آتش به خرمن دل های شیفته شان می زد . خواندند و گریستند و ناله زدند، تا آن جا که لب ها مزین به توسل بی بی فاطمه ( علیها السلام) شد; یا فاطمة الزهراء یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا ...

هق هق گریه ها، تجلی شوریدگی سرها و سینه های متوسلان به اهل بیت ( علیهم السلام) بود و زینت جلوس عاشقانه شان . لحظه ای بعد، فضا عطر آگین نغمه «یا وجیهة عند الله اشفعی لنا عندالله ...» بود که ناگهان ...

ناگهانی ترین حادثه پیوند خورده با اعماق فاطمیه، رخ داد ... .

صدای انفجاری مهیب و دلخراش، در فضای خانه، که نه، در تمام شهرمان پیچید . زنان و دخترانی که تا دقایقی پیش نجواگر یا فاطمة الزهرا ... یا وجیهة عندالله بودند، پیکرهاشان در زیر خروارها خاک، از نگاه ها دور شد و آن ها که زنده بودند، صدای ملکوتی یا زهرا و یا فاطمه شان از لابه لای سنگ ها و خاک ها هنوز هم به گوش می رسید .

در زیر آوار هم لطف و احسان فاطمه ( علیهاالسلام) را می طلبیدند و از درد و ناله، اثری نبود!

... چه زیبا از «مادر» ، برات شهادت و جانبازی گرفتند! و او شفیعشان شد برای بهشتی شدن ... ! !

کاش ما هم یکبار این گونه توسل بخوانیم .

ادامه دارد ...

دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:46

یادکردى دوباره

یادکرى از موفقیت در دفاع مقدس و نقش چشمگیر بانوان

بانوان ایثارگر ایرانى با داشتن تجارب ارزشمند از حضور خود، در دوران پیش از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، پا به پاى مردان در فعالیت هاى مختلف کشور، در طول مدت هشت سال دفاع مقدس به افتخارآفرینى خویش ادامه داده، حتى در برخى از صحنه ها، جلودار مردها در امر پشتیبانى از دفاع مقدس و جنگ تحمیلى بوده اند. به تعبیر امام راحل:

«... خط اینها (بانوان) و زحمات اینها، بیشتر از مردها باید گفت بود. براى اینکه وقتى که بانوان مى آیند، در میدان؛ قوه مردها دوچندان مى شود و یا ده چندان مى شود ...».

خدمات و عملکرد بانوان ایرانى در طول دفاع مقدس، تداوم کارکرد درخشان آنها در طول نهضت و انقلاب اسلامى بوده است، یعنى از آغاز حرکت ها و اقدامات ایرانیان براى به پیروزى رساندن انقلاب تا لحظات حساس و سرنوشت ساز پیروزى آن.

حضرت امام با یادآورى خدمات شایسته بانوان، ضمن تقدیر از فعالیت هاى آنان، خطاب به آنها فرمود:

«... امیدوارم که همان طورى که شما خانم ها در همه امورى که مربوط به پیشرفت اسلام در قبل از این انقلاب و در زمان انقلاب و بعد از انقلاب داشتید، به همین نحو خداوند توفیق دهد به شما که با تعهد باقى باشید و خدمت کنید به این کشورى که در زیر ستم ستمکاران پایمال شده بود ...».

تعمق در فرمایش امام، مشخص مى کند هدف جامعه اسلامى از فراهم ساختن زمینه شرکت زنان در فعالیت ها و از جمله دفاع مقدس، اقدام مسئولانه آنها و انجام عملکردهایى جهت پیشرفت اسلام و پیشبرد انقلاب و صدور ارزش ها است؛ ضمن آنکه شرط اصلى و وجودى بانوان در رسیدن به این توفیق، تعهد داشتن و متعهد بودن آنها به انجام اقدامات جهت پیشرفت اسلام، انقلاب و دفاع مقدس است.

حماسه هاى شیرزنان در جنگ و نقش آنان در خط مقدم

اصلى ترین حماسه ها و عملکردهاى درخشان بانوان ایرانى در خط مقدم جنگ، به امداد و کمک رسانى به موقع آنها به زخمى هاى جنگ، نیز خدمات رسانى در امور تغذیه و فراهم ساختن خوراک و پوشاک براى رزمندگان، در اوج جنگ و در زمان عملیات ها و امور جنگ خلاصه نمى شد؛ مهم تر از همه، دلاورى ها و شجاعت هایى بوده است که برخى از بانوان ایرانى در خط اوّل جنگ، به نمایش گذاردند. بخصوص در ابتداى شروع جنگ و زمانى که خاک مقدس جمهورى اسلامى ایران، از چندین نقطه مرزى مورد تجاوز قرار گرفته بود. اگر اقدامات، تشویق ها، حمایت ها و شرکت مؤثر و مستقیم بانوان در جنگ علیه دشمنان نظام و در رویارویى با

اگر گفته شود یکى از اصلى ترین عوامل زمینگیر شدن ارتش بعث عراق

در استان هاى مرزى کشور، در پرتو عملکرد و اقدامات مؤثر بانوان ایرانىِ

مستقر در آبادى ها و شهرهاى مرزنشین و جانفشانى آنها به دست آمده،

سخنى به گزاف گفته نشده است.

عناصر فریب خورده داخلى نبود، چه بسا دشمنان در همان ابتداى جنگ، به اهداف شوم خود ـ یعنى تصرف و اشغال مناطق مرزى ـ توفیق مى یافتند؛ اما روحیه شهادت طلبى و بى باکى بانوان غیور ایرانى در داخل شهرها و آبادى هاى خالى از مردان، نیز تشویق ها و روحیه بخشى آنها به مردان و فرزندان جنگجوى خود، مبنى بر مقاومت ورزیدن و دفاع کردن از خاک و سرزمین خود، دشمن را با دژى مستحکم روبه رو ساخت که هرگز تصور آن را نکرده بود.

دشمن پیش از هجوم به خاک مقدس ایران، در این خیال خام بود که پس از هجوم همه جانبه به مرزها، شهرها و آبادى هاى ایران، نیز با جنگ روانى و انداختن رعب و وحشت در دل ساکنان ـ بخصوص بانوان و کودکان ـ آنها را وادار خواهد ساخت به اجبار یا با عجز و لابه، از شوهران مبارز خود بخواهند با ترک کردن جبهه جنگ و دفاع، خانواده خویش را به شهرهاى امن برسانند، بدین وسیله، هم جلوى مقاومت شوهران و فرزندان خود را در برابر دشمن بگیرند، هم خود بانوان با ترک گفتن منطقه و خالى کردن شهرها، باعث تضعیف روحیه رزمندگان خط مقدم گردیده، از حجم نیروهاى مؤثر جبهه مقاومت مى کاستند؛ به علاوه با ترک کردن منطقه، موقعیت پشت جبهه را خالى کرده و این فرصت را به دشمن مى دادند که با دور زدن سپاه مقاومت کننده و داخل شدن به شهر بى دفاع و خالى از سکنه، مناطق را به اشغال و تصرف خود در آورند و مقاومت افراد خط مقدم را شکسته و بسیارى از مدافعان را به اسارت در آورند.

اما این خیال ناکام ماند. با جانفشانى و شجاعت شیرزنان ایرانى و روحیه بالاى آنها براى مقاومت کردن، همچنین تشویق بى امان همسران و فرزندان خود به مقاومت و عدم ترک صحنه و باقى ماندن در منطقه ـ على رغم وحشت و ناامنى ـ درست در زمانى که شهرها، آماج حملات زمینى و هوایى قرار داشت، فرصت آماده شدن، بسیج مردمى و انسجام را به نیروهاى نظامى و دفاعى کشور داد. در پرتو حرکت شجاعانه بانوان، دشمن نه تنها به اشغال مناطق مرزى کشور توفیق نیافت، بلکه پس از اندک زمانى زد و خورد با ساکنان محلى ـ که على رغم فشارها و وحشت هاى فراوان ـ حاضر به تخلیه منطقه خود نشده بودند و همچنین مقاومت و هجوم رزمندگان اسلام، مجبور شدند از خاک ایران عقب نشینند.

بنابراین اگر گفته شود یکى از اصلى ترین عوامل زمینگیر شدن ارتش بعث عراق در استان هاى مرزى کشور، در پرتو عملکرد و اقدامات مؤثر بانوان ایرانىِ مستقر در آبادى ها و شهرهاى مرزنشین و جانفشانى آنها به دست آمده، سخنى به گزاف گفته نشده است.

شور و شوق بانوان ایرانى، جهت حضور مؤثر ـ حتى درون جبهه و در خط مقدم ـ تا پایان دفاع مقدس باقى ماند تا آنجا که حضرت امام(ره) در سخنرانى خویش، به شور و اشتیاق بانوان اشاره دارند.

بانوان ایرانى، «ام وهب»هاى عرصه دفاع مقدس

زنان فداکار ایرانى در طول هشت سال دفاع مقدس، بارها چونان «ام وهب» معرکه کربلا حماسه آفریدند. تشویق ها و ترغیب هاى شیرزنان در پشت جبهه، عامل اصلى در گرما بخشیدن به حال و هواى جبهه هاى حق علیه باطل بود، که در برخى از وصیت نامه شهداى گرانقدر در هنگام وصیت به مادران خویش نمودار شده است.

هیجان و تشویق هاى زایدالوصفى که بانوان در هنگام پوشیدن لباس رزم بر اندام رشید فرزندان و همسران فداکار خویش داشتند، در هیچ جاى دنیا و انقلابات دیگر کشورها مثل و مانند نداشته و نخواهد داشت.

حرکت شجاعانه آنها، در روحیه بخشیدن به مبارزان اسلام مؤثر واقع مى شده، اوج روحیه بخشى (مادران و همسران رزمندگان و شهدا) در قبل از عملیات و بخصوص هنگام نوشتن وصیت نامه، تبلور و درخشندگى یافته است.

در قسمتى از وصیت نامه شهید على عسکرشاهى اعزامى از استان یزد، این مطلب به زیبایى هر چه تمام تر و در قالب عباراتى دلنشین به تصویر کشیده شده. این اقدامات، توان واقعى و اصلى دفاع مقدس بوده که توسط بانوان ایرانى صورت گرفته، بیانگر نقش و تأثیر مؤثر حرکت هاى آنها در طول دوران دفاع مقدس بوده است:

«... مادرم! چه خوب مرا داماد کردى. آن لحظه اى که تصمیم به ازدواج گرفتم، شما با دست خود، لباس دامادى را ـ که همان لباس سپاه بود ـ به تنم کردى و عاقبت تبدیل به کفنم شد. مادرم! برایم خوب عروسى پیدا کردى! این مراسم ازدواج در کنار کارون انجام گرفته. مادر! شما مرا به طرف حجله گاه سنگرم فرستادى و من هم عاشقانه عروس شهادت را در آغوش گرفتم. پس بنابراین نباید جامه سیاه بر تن کنى ...».

همین شور و اشتیاق در بانوان ایرانى است که در کلام امام(ره) از آن به عنوان نیروى مضاعفى، یاد شده که باعث تقویت روحیه مردان در عرصه دفاع مقدس مى گردیده است. عاملى که نقش آن باعث موفقیت هاى بسیار بزرگى در طول جنگ شده است. بسیارى از پیروزى هاى رزمندگان اسلام در جبهه ها، مرهون اقدام ارزنده ـ یعنى آفرینش روحیه مقاومت توسط فرزندان و همسران بوده ـ که باعث بى باکى، جسارت و شجاعت آنها در جبهه جنگ مى شده است.

وظیفه نشر فرهنگ و ارزش هاى دفاع مقدس

لزوم باقى ماندن بانوان ایثارگر در صحنه، حتى پس از اتمام جنگ فیزیکى، امرى روشن است. حضور در صحنه توسط بانوان، پیامدها و نتایج مثبت در زمینه هاى مختلف به همراه خواهد داشت که در اینجا به یک بُعد آن ـ یعنى نقش زنان در گسترش فرهنگ دفاع مقدس ـ اشاره مى شود:

بانوان ایثارگر و حافظ ارزش هاى دفاع مقدس

به کار گرفتن بانوان ایثارگر و دست اندرکار در امور جبهه در دوران دفاع مقدس که در طول جنگ، ارزش ها و لیاقت هاى خود را نشان داده اند، در رأس امور اجرایى و برنامه ها و پست هاى مربوط به بانوان از یک طرف، و تداوم همکارى آنها جهت حفظ و تلاش براى گستردگى و نشر هر چه مؤثرتر فرهنگ دفاع مقدس، رغبت و علاقه بانوان نسل جدید را که دوران حماسه دفاع مقدس را درک

نکرده اند، به آشنا شدن با حال و هواى آن روزها و درک ملموس تر نقش خویش، فراهم خواهد آورد؛ زیرا اینان به عنوان خواهرانى باید باشند که در دوران کنونى، حافظ خون شهدا و پاسدار ارزش هاى انسانى، اسلامى و مکتبى گردند. آنچه که امروزه بیش از هر چیز در قشر جوان ایرانى تأثیرگذار خواهد بود، عمل و اجرا و صورت عملى و اجرایى کارها، نیز تبلور ارزش ها خواهد بود.

بهره گیرى مناسب از هنر و خلاقیت بانوان

در زمینه به کارگیرى و استفاده از نیروهاى خلاق و صاحب ذوق و استعداد، همیشه باید به سخن ارزشمند مولایمان على(ع) عنایت داشته باشیم که فرموده: هر کس را دوستان و نزدیکانش وا گذارند، بیگانگان پذیرایش خواهند بود.

لازم است با برنامه ریزى اصولى و به دور از سلیقه گرایى، همچنین مشورت با کارشناسان خبره و متعهد، در کنار سود جستن از مربیان و آموزگاران متعهد، طرح ها و برنامه هاى خود در زمینه نهادینه ساختن ارزش هاى دفاع مقدس را عملى کنیم، یعنى در چارچوب برنامه هاى اصولى و اقناع کننده، از سطوح پایین مدارس، حتى از مهد کودک ها، با استفاده از ابزار پیشرفته، نوباوگان دختر را ـ که در آینده مادران جامعه خواهند بود ـ با ارزش هاى اسلامى و اندیشه هاى ارزشى دفاع مقدس آشنا کنیم.

البته در این زمینه باید به هوش باشیم و باور داشته باشیم دختران خردسال امروز، با توجه به رشد و پیشرفت سریع علمى، بخش بزرگى از نیروهاى اجتماعى، خانوادگى، فرهنگى و حتى سیاسى و ادارى را تشکیل خواهند داد؛ بنابراین تأثیرات مستقیم آنها ـ چه در نهادهاى خصوصى و خانوادگى و چه در نهادهاى کلان ادارى و رسمى ـ بر کودکان نسل هاى بعدى، به بالاترین حد افزایش خواهد یافت. به همین دلیل ارزشى ساختن نوباوگان و دختران خردسال امروز و آشنا ساختن آنها با مفهوم ارزش هاى دفاع مقدس لازم است؛ همچنین زنده نگه داشتن خاطرات و اقدامات سلحشورانه رزمندگان در جبهه، نیز توجیه آینده سازان نسبت به سؤالات و نکات مبهمى که ممکن است براى آنها در آینده پیشامد کند، در همان سنین پایین. برآیند این اقدامات، نسل سوم و نسل هاى بعدى جامعه اسلامى را با ارزش هاى دفاع مقدس همراه و همگام خواهد ساخت.

«درود بى پایان بر زنان متعهدى که اکنون در سراسر کشور به تربیت نوباوگان ... اشتغال دارند.».

نتیجه

حضور مؤثر و متعهدانه بانوان ایرانى در عرصه هاى مختلف نظام در طول دفاع مقدس، به نحو چشمگیر ـ حتى در برخى زمینه ها، مؤثرتر از مردان ـ انجام گرفته است و فرمایش امام راحل، گویاى صدق این ادعاست:

«... ما بسیارى از موفقیت ها را مرهون خدمت هاى شما بانوان مى دانیم. شما هستید که علاوه بر آنکه خودتان فعالیت مى کنید، فعالیت را در مردها مضاعف مى کنید ... و شما ـ بحمداللّه ـ زحمت کشیدید، رنج بردید و در همه مراحل پایدارى کردید و بانوان ایران در همه جا فعالیت کردند. چه فعالیت هاى فرهنگى و چه فعالیت هاى اقتصادى ... و قشر کثیرى در فرهنگ و ادب و علم و هنر ... بانوان ایران، جان شان را، جوانان شان را، وقت شان را وقف اسلام کردند و اسلام را به اینجا رساندند ...».

در حال حاضر بانوان نباید از این نکته غافل شوند که حیاتى بودن حضور مؤثر و متعهدانه آنها، تنها در طول دفاع مقدس خلاصه نشده؛ جامعه اسلامى ما که اکنون از جهات مختلف، مورد هجمه دشمنان خارجى و داخلى قرار گرفته، بیش از همه زمان هاى دیگر و حتى بیش از دوران انقلاب و دفاع مقدس، به حضور مؤثر و متعهد آنها در جامعه نیازمند است.

بانوان ما باید آگاه باشند که هنر متعهدانه، ذوق و خلاقیت توأم با ارزش، گام عملى با نیتى الهى در وجود آنها مورد نیاز است تا در پرتو آن، فرهنگ ارزشمند دفاع مقدس در دل و جان کودکان، نوجوانان، جوانان و حتى مردان و همسران آنها باقى بماند. آنان مى بایست نصیحت امام را جهت حضورى همیشگى در صحنه مد نظر داشته باشند:

«مطمئن باشید که تا شماها (بانوان) در صحنه هستید و جوان تربیت مى کنید، این اسلام به پیش مى رود.».

دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:45

نسل زنان صبور و هدفمند . . .

هشت سال دفاع مقدس، اگر چه روایت مردان عاشقی است که دلیرانه جنگیدند . تا پرچم پیروزی برافرازند، لکن حدیث ایثار و استقامت زنان نیز هست . بانوانی که اگر صبور نبودند و رنج ها را به جان نمی خریدند، بی شک هرگز زمینه ساز سربلندی این مرز و بوم نبودند .

تقویت روحیه رزمندگان برای حضوری هر چه پرشورتر در جبهه ها و تشویق مداوم آنان، یکی از مهمترین و بارزترین فعالیت های زنان در ایام جنگ تحمیلی بود . حضور چشمگیر خواهران و همسران و مادران رزمندگان در هنگام بدرقه آنان، دلیلی است بر این مدعا .

این ترغیب و تشویق تا جایی ادامه داشت که حتی گاهی این زنان نمونه، خود، پیشانی بندهای این مسافران را محکم کرده، کوله بار سفرشان را می بستند و آنان را مهیای اعزام به جبهه می نمودند، و گاه برای احیای این هدف متعالی، از احساسات، گذشته و آمال و آرزوهای جوانی شان را برای دفاع از آرمان های اسلام و رسیدن به پیروزی لگدمال می کردند .

گواه این مطلب آن که هیچ مادری حاضر نمی شود جگر گوشه اش را که با خون دل و اشک دیده پرورش داده است، به سوی دشمن راهی کند، لیک این مادران غیور، خود زمینه ساز حضور فرزندانشان در جبهه ها بودند .

گواه دیگر آن که هر زنی، طالب آن است که مرد زندگیش در کنار او باشد، تا هرگز احساس ترس و وحشت و دلهره بر او غلبه ننماید، اما در آن سال های آتش و خون، زنانی بودند که حتی چند ماه یک بار نیز قادر به دیدن همسرانشان نبودند و تنها دلخوشی شان نامه هایی بود که هر از چند گاهی به دستشان می رسید .

حال آن که گاه دیر رسیدن یا نرسیدن آن نامه ها نیز، شور و غوغای دیگری در دلهایشان بر پا می کرد و هزاران فکر و تصور به ذهنشان خطور می نمود . گاه گذشت چندین ماه از تولد فرزندانشان، بهانه ای بود برای یک ملاقات کوتاه و مختصر . . . اما این زنان صبور و هدفمند، حتی در شهر غربت و در آوارگی ها و جابه جایی های متوالی، لب به شکوه نگشوده و مشتاقانه به استقبال تمامی این سختی ها می رفتند . حتی گاهی خود به همسرانشان اصرار می نمودند که کمتر به خانه بیایند و معتقد بودند، حضور آنان در جبهه ها ضروری تر و مفیدتر است; چرا که حضور در جبهه، تکلیفی الهی و مهر تاییدی بر فرمان ولایت بود .

گاه دلتنگی های فرزندانشان را می شنیدند و دلداری شان می دادند، حال آن که در پشت پرده اشک آلود چشمانشان غربت و دلتنگی عمیقی نهفته بود که تنها به امید رسیدن به هدف، آن را مخفی می نمودند . بانوان خستگی ناپذیر، با وجود تمامی درد و رنج ها، لحظه ای آرام ننشسته و همواره در تب و تاب جبهه ها و سختی های گریبانگیر رزمندگان بودند . لذا با یاری اطرافیان، به جمع آوری کمک های مردمی، پختن نان و مربا، تهیه و بافت لوازم گرم کننده و . . . می پرداختند تا رزمندگان اسلام در جبهه ها ذره ای احساس سختی ننموده و به راحتی مقابله و مبارزه با دشمنان را ادامه دهند . در امور امداد رسانی به مجروحین جنگی نیز، این زنان قهرمان نقش به سزا و مؤثری را ایفا می نمودند . در بیمارستان ها و اورژانس های صحرایی و شهری، حضور چشمگیر آنان در جهت مداوای مجروحین شاهدی بود بر اشتیاق وافر آنان، برای حضور در جبهه ها و ادای دین نسبت به اسلام، انقلاب و امام راحل (ره) .

اما در میان زنانی که به عنوان رزمنده در جبهه ها حضور داشتند و یا آن هایی که در پشت جبهه شب و روز خود را وقف پرستاری مجروحین می نمودند، گاه خواهرانی به فیض عظیم شهادت نائل می شدند و حتی در مسیر وصال الهی نیز، گامی از مردان عقب تر نبودند .

گاه با اصابت ترکش یا خمپاره ای عضوی از اعضای بدنشان را تقدیم بارگاه ربوبی نموده و یا دچار موج گرفتگی و . . . می شدند که نمونه های آن در سراسر کشور حضور دارند .

برخی نیز همپای عده ای از برادران رزمنده، به اسارت بعثیان درآمده و حتی گاهی در سلول های انفرادی محبوس می شدند و تحت مراقبت ها و آزار و شکنجه های زجرآوری قرار می گرفتند .

چه بسا زنانی که همسرانشان از معبر شهادت گذشتند و آن ها را با کودکانشان تنها نهادند و رسالت پدر بودن را نیز همپای وظیفه خطیر مادری بر دوش نحیفشان نهادند . چه بسا مادرانی که هنوز پیمانه چشمانشان، لبریز اشک فراق فرزندانی است که هنوز خاطره تلخ آخرین وداعشان را از یاد نبرده اند . و چه بسا زنانی که همسرانشان تا نیمه راه شهادت پیش رفتند، اما تقدیر بر این بود که بمانند، با کوله باری از ترکش و جراحت . . . .

اگر همسران شهدا یک بار، جان سپردن مردانشان را دیدند - که البته بسی تلخ و جانکاه است - اما همسران جانبازان، هر روز همسفرانشان را تا مرز وصال بدرقه می کنند و جان دادن دردآلودشان را با چشم خویش می نگرند و گویا هر بار تقدیر الهی این است که باز هم به جمع خانواده خویش بازگردند .

این بانوان فرهیخته، نه تنها خسته و ناامید نمی شوند، بلکه همواره پیشانی به خاک می سایند که خداوند لیاقت این مقام والا را به ایشان عطا نموده است . هم از این روست که راهشان طریقی پر رهروست . دخترانی که با تمسک به ایثار و از خود گذشتگی، آمال جوانی شان را پایمال و ازدواج با یک جانباز (قطع نخاعی و یا شیمیایی) را برتر از هر ازدواج دیگری می دانند . و اما زنان فرهیخته، شاعره، نویسنده و هنرمند رسالت کتابت و ترسیم جوانمردی های آن دوران را از یاد نبرده اند . اینان نیز از نسل زنان دفاع مقدسند و نمونه هایی هستند از هزاران زنی که سالها پس از پایان جنگ تحمیلی به قافله زنان حماسه ساز دفاع مقدس پیوسته اند . پاینده باد نسل زنان زهرا صفت و زینب سیرت که تمام وجودشان را وقف پایندگی و جاودانگی اسلام، انقلاب و ولایت نموده و می نمایند .

دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:44

هفته بزرگداشت دفاع مقدس، امسال نیز می گذرد و خاطره فداکاری های زنان و مردان مجاهد این سرزمین و نیز نقشی که زنان مسلمان در این عرصه ایفا کردند زنده می شود، اما در این میان در ارزیابی نقش و جایگاه زنان در این دفاع نکته ای بس مهم مانده است که به نوع نگاه به نقش آفرینی زنان، در تولیدات ادبی هنری برمی گردد؛ امری که باید ما را برای کارها و دستاوردهای ادبی هنری آینده مان به اندیشه وا دارد. این نگاشته، نقدی و نقبی به گذشته دارد تا راهی برای آینده را نشان دهد.

* *

تاریخ را چه کس می سازد؟

آیا تاریخ را قهرمانان می سازند یا ملت ها؟ جنگ را فرماندهان به پیش می برند یا سربازان؟ مردان حاضر در جبهه های جنگ مقاومت می کنند یا زنان غایب؟ شاید پاسخی فقط به قهرمانان و فرماندهان و مردان حاضر توجه کند. با این پاسخ سؤال بعدی مطرح می شود که ملت ها، سربازان و زنان غایب چه نقش هایی را در ساختن تاریخ، مقاومت و پیروزی در جنگ ها ایفا می کنند؟ قهرمان بدون ملت، فرمانده بدون سرباز و مردان بدون هویت و بدون عشق چه معنا دارند؟

حضور و نقش زنان در دفاع مقدس چه بوده است؟

دو حضور را می توان به عنوان حضور شاخص برشمرد. در اولین نگاه حضور مستقیم زنان در جبهه ها مطرح می شود. برشمردن حضور زنان در دفاع مقدس به دنبال این پاسخ است که چه تعداد از زنان اسلحه به دوش گرفتند؟ چه تعداد برای پرستاری و امدادرسانی و خدمت به جبهه ها و پشت جبهه ها رفتند؟ چه تعداد در بیمارستان ها انجام وظیفه کردند؟ چه تعداد خبرنگار، عکاس، نقاش، شاعر ... نقش آفرینی کردند؟ بعد هم حضور در شهرها به جهت امدادرسانی پشت جبهه هاست که همه حکایت از نقش زنان در دفاع و مقاومت دارد. اما آیا حضور گسترده، فراگیر و ملی زنان در دفاع مقدس در این نوع حضور است یا چیزی ورای این نقش ها؟

چه بسیار از زنانی که در خانه های خود بودند که حدود و حقوق شان مورد تجاوز دشمن قرار گرفت. این زنان به همراه مردان مقاومت و ایستادگی کردند تا خانه را به بیگانه نسپرند. داستان این مقاومت ها در سینه های بازماندگان ثبت است. چه بسیار از این داستان ها که با قهرمانان خود در آتش کینه دشمن سوخت یا درون خاک دفن شد.

می دانیم، زنانی که خود در صحنه های نبرد حاضر شدند تا از قافله خودسازی عقب نمانند کم نیستند. نکته این است که چرا تا از حضور زنان در دفاع مقدس سخن به میان می آید، این حضور است که در ذهن می ماند؟ پزشکان، پرستاران، مددکاران، خدمت کنندگان از یک طرف با حضور مستقیم، و از طرف دیگر عکاسان، نقاشان، شعرا، نویسندگان و داستان پردازان، روزنامه نگاران، فیلمسازان و در یک کلام هنرمندان زن با به تصویر

کشیدن ارزش ها و داستان مقاومت ها در زمره مدافعان حقیقت ثبت شدند و با خلق و ثبت صحنه های شجاعت و شهامت و ایثار، زندگی خود را معنا کردند.

این نقش ها که برشمرده شد، زنان خودساخته و شاخصی را معرفی می کند که خود نماد زن ایرانی است. زنی که بنا دارد تا سرنوشت خود را خود به دست بگیرد و در راندن دشمن متجاوز مقاومت خود را به نمایش بگذارد. در ارتباط با حضور زنان در دفاع مقدس حضوری را باید شناخت و تقدیر کرد و پاس داشت که از شمار بیرون است. حضوری که چون رود جاری است و تشنگان را سیراب می کند. حضوری مثل هوا که با نفس کشیدن درک می شود و ترجمان و معرف هویت این ملت است. حضوری که بر حضورهای دیگر زنان در داستان مقاومت و دفاع مقدس فایق آمد و همان است که حماسه را آفرید. حضوری که اگر نبود سخنی از مقاومت و حماسه آفرینی مرد و زن این ملت هم نبود. این حضور همان حضوری است که انقلاب را هم به پا داشت، و آن حضوری در سطح ملی است و نه انفرادی.

حضور گسترده و فراگیر ملی زنان در دفاع مقدس

در این وادی حضور زنان را در دو بعد می توان بر شمرد:

بعد اول، خانواده:

خانه ایرانی با حضور و بر عاطفه جاری زن ایرانی رونق می گیرد. ظریفی می گفت بدون زن در خانه شاید بتوان جای روغن را پیدا کرد ولی رونق را هرگز. خانواده با زن برپاست و عاطفه با زن در خانه جاری. همین عاطفه است که شخصیت فرزندان این ملت را شکل می دهد. همین عاطفه جاری است که توان رفع و جبران نواقص شخصی فردی را در فرد می آفریند. هر ملتی تا بنیان خانواده را برپا دارد می تواند امیدوار باشد که جامعه ای دارد که از آسیب های جدی در امان است. خانواده محل جاری شدن عاطفه در روح است و عاطفه همان است که زندگی انسانی را در مسیر رشد و کمال انسانی حفظ می کند.

خانواده جایی است که هویت انسان در آن شکل می گیرد و به نیازهای فردی و اجتماعی او پاسخ گفته می شود. خانواده ایرانی همان گنجینه ای است که ملت ایران در آن شکل می گیرد. این ملت هویت خود را با انقلاب تعریف کرد و در جریان دفاع مقدس خود را به ثبت تاریخ رساند. بار این حضور و این جریان عاطفه بر دوش زنان است. هم مرد خانه و هم فرزندان از این چشمه لایزال که قطره ای از لطف و مهر خدا در میان بندگان است آب حیات می نوشند و جان می گیرند. فرزندان این مرز و بوم از سینه های عاطفه شیر می نوشند و آرامش را به جان می خرند. این آرامش به جان نشسته از دامان مادران است و بس. این حضور همان اکسیری است که در جبهه ها جاری شد اگر چه مستور بود. حضور زنانی غایب که در وجود مردان حاضرش به نمایش در آمد و در دل آنان زنده و جاری به نمایش گذاشته شد.

وقتی بر این بعد، روح مذهبی و ایمان زنان مؤمن و عشق به امام حسین(ع) هم اضافه می شود حماسه می آفریند. عشقی که

فرزندان در خانه از مادران و پدران می گیرند گنجینه ای است گرانبها که بزرگ ترین هنرها را خلق می کند که همان هنر انسان بودن و مبارزه با ظلم است. این حضور جاری دعای مادران بر سر سجاده عشق می شود که همیشه همراه پسران است و در فریادهای آنان در جبهه طنین می اندازد. اسم رمز «یا زهرا» و «یا زینب» می شود که شاه کلید عملیات است.

بعد دوم، دل های عاشق همسران و آرامش خانه ها:

مردان و زنان با هم عشق را تجربه می کنند، با هم خانه را می سازند و مسئولیت های خانه را تقسیم می کنند. با هم آرامش را در خانه پاس می دارند تا فرزندان شان به بار بنشینند. کیست که نداند عدم حضور پدر یا مادر چه مسئولیت سنگین و طاقت فرسایی بر دوش آنکه هست می گذارد؟ از همه سخت تر اینکه شانه ای نباشد تا سر بر آن بگذارد و سختی بار و ناملایمات زندگی را در یک نفس خالی کند. بی حضور یار سختی های هر روز است که بر سنگینی روز قبل انباشته و افزون می شود. خصوصا برای زنان که چون گل نازکند و چون شیشه شکننده. روح های لطیفی که تاب تندباد را ندارند.

وقتی خانواده تشکیل می شود مردان و زنان هر یک مسئولیت های خاص خود را به عهده می گیرند. مردانی که به جبهه ها رفتند چه کسی مسئولیت خانه آنها را پذیرفت؟ زنان بودند که هر دو بار خانه را به اضافه بار غربت و جدایی به عهده گرفتند. هم خود ایستادند و هم خانه را برای فرزندان سر پا داشتند. هم مادر شدند و هم پدر. رزمندگان به پشتوانه عشق و ایثار زنان خود اطمینان و آرامش خاطر یافتند که می توانند فارغ از مسئولیت خانه در جبهه های دفاع حق باشند و هر گونه هم که بازگردند زنان شان شکرگزارند و صبورانه پای دفاع از حق ایستاده اند. تاریخ نشان داد که همین گونه بود و هنوز همین گونه هست. گواه آن هم زنانی هستند که فرزندان شهیدان را با قبول همه مسئولیت هایش بزرگ کردند. همین طور زنانی که بار غم جانبازان را به دل می کشند و مسئولیت ها را بر دوش. رزمنده ای که می رود تا شهید، اسیر و یا جانباز برگردد بار زندگی اش بر دوش که خواهد بود و یار و تیماردارش چه کس؟ زنانی که با چهره ای باز و دلی امیدوار همه رنج ها را پذیرفتند و در نبرد حق و باطل این اطمینان را به همسران خود دادند که همه جا یار و یاور آنها هستند و پای خانواده و عشق ایستاده اند. این حضور همان حضور در پرده مانده زن ایرانی است.

زنان این مرز و بوم بار سنگین خانه را بر دوش های ظریف خود هموار کردند و صبورانه آرامش را بر دل رزمنده ای که خانه و فرزند را می گذاشت و می رفت جاری ساختند. همه بار و کار خانه ماند برای زنان به اضافه بار غم دوری یار بر دل. این عاطفه همان عاطفه جاری است در جبهه ها. همان پیدای ناپیدا است این عاطفه، که مبدأ و منشأ و خالقش زن است.

«این خانه خانه من است، خانه را پاس خواهم داشت تا بازگردی.» نشان زن ایرانی است. همین زن نازکدل با روحی شکننده، حساس و لطیف همسر رزمنده خویش را آرام کرد با این اطمینان که «تو برو و غم ما و خانه را به دل راه نده.» این کار نه کاری ساده بلکه هنری بزرگ، پیچیده و مردافکن است. این کار نه باری سبک، بلکه خارج از محاسبه است که توانی برتر از توان عادی می طلبد و زنان نمایش دهندگان این هنر برتر بودند. تصویری که با مقاومت و پایداری از زنان بر این بوم نقاشی نشست سرنوشت تاریخ را رقم زد.

در این وادی به طور قطع باید گفت هر یک رزمنده که در جبهه های دفاع مقدس حضور دارد بیانگر حضور دو زن به ظاهر غایب در صحنه است. از یک طرف زنی که به عنوان مادر هویت او را شکل داده و از طرف دیگر، زنی به عنوان همسر که او را حمایت کرده و برای او آرامش خاطر آورده. به گونه ای که اگر نبود عشق و حمایت آن دو زن این حضور مردان هم با این اوصاف نبود. مادر در وجود فرزند متبلور است و همسر است که دل مرد از عشق او گرم است و شانه از بار خانه خالی. زنی که بار خانه را از دوش هر رزمنده برگرفت و با حمایت های خود دل او را به عشق زنده نگاه داشت.

حضور و نقش زنان در آثار ادبی هنری در ارتباط با دفاع مقدس

جنگ مقوله جانکاهی است بخصوص برای زنان که یک عمر می گذارند تا یک جوان به جامعه تحویل دهند. زنان آمده اند تا بزایند و پرورش دهند، از این رو کشتار با فطرت و وجودشان سازگاری ندارد. زنان این مرز و بوم آنچه را در عمل به نمایش گذاشتند همان هویت شان بود. نشان دادند آنجا که پای دفاع از حق و ارزش ها است با صلابت، زاده و پرورده خود را هم می دهند که زادن و پروردن هم با حقیقت است که ارزش است و معنا می یابد. بعد از زنان وظیفه هنر و ادبیات بوده تا این فداکاری و وفاداری و استقامت را به تصویر بکشد و ثبت کند. سؤال این است که آیا هنر و ادبیات این وظیفه را به درستی انجام داده است.

آنچه از حضور گسترده زنان در دفاع مقدس از دو بعد مادران و همسران رزمندگان برشمرده شد در قدم اول به همان وسعت حضور باید شناخته شود تا در مرحله دوم با خلق آثاری هنری به قلم و به تصویر در آید.

حضور زنان در هر دو بعد برشمرده شده پررنگ ترین و گسترده ترین حضور زنان در دفاع مقدس بوده است، ولی با کمال تأسف در آثار ادبی ـ هنری دفاع مقدس کمرنگ ترین بوده که با تأسف بیشتر، گاه حتی در آثاری وارونه دیده شده اند.

بیشتر آثاری که به مقوله دفاع مقدس پرداخته اند از عدم درک، شناخت و تحلیل صحیح در ارتباط با حضور زن در دفاع مقدس رنج می برند، به همین دلیل است که در این ارتباط فاجعه آفریده اند. این آثار نشان می دهند که در حد و محدوده درک و تجربه های شخصی و بدتر از آن به طرز فکر و نگاههای غیر واقع بینانه و بسته، محدود شده اند. واقعیت حضور فراگیر زنان، نه تنها در آثار ادبی ـ هنری نشان داده نشده بلکه خود قربانی است.

ادبیات را مادر هنرها می دانند و همین گونه هم هست. در ارتباط با هشت سال دفاع مقدس ادبیات مقاومت هم خلق شده که جای خالی زنان در آنها به عنوان تأثیرگذاران گسترده و فراگیر بر مقاومت و پیروزی خالی است. اینجا نه فقط جای زنان خالی است که زنان یا با حضوری سطحی در آثار وارد شده اند و یا با حضوری از سرِ عدم شناخت. زنان در جریان دفاع مقدس مویه کنندگان ذلیلی نبودند که از سرِ ناچاری به اجبار تحمل می کنند، بلکه با آن توضیحی که گفته شد خود حامیان، صحنه سازان و صحنه گردانان دفاع و مقاومت بوده اند. با یک نگاه گذرا به هنر و ادبیاتی که به موضوع دفاع مقدس پرداخته شده می توان دید آنچه در آثار ادبی هنری گنجانده شده با آنچه در واقعیت بوده در ارتباط با نقش و جایگاه زنان اصل حضور زنان درک نشده تا چه رسد به اینکه به تصویر در آید.

زنان در این دفاع مقدس نه منفعلانِ خوارِ ناتوان ِاسیر نفس، بلکه فعالان عزیز پرتوان مسلط بر خواسته دل بوده اند. چرا که نشان دادند اگر چه در مقابل جنگی ناخواسته قرار گرفته اند ولی در مقابل جنگ هر چه کردند آگاهانه و با شجاعت بوده است نه تسلیمی از سرِ ذلت. در مقابل ناحق زانو نزدند بلکه در دفاع پایداری کردند. سند افتخار زنان هم تاریخ است و پیروزی. اگر نبود آن حضور زنان این استقامت و پیروزی هم نبود. این واقعیتی بوده که باید در ادبیات خودنمایی می کرده و نکرده است. ادبیات در ارتباط با حضور زنان در دفاع مقدس یا ننگ سکوت بر پیشانی خود دارد و یا خود را آلوده کرده به چهره ای وارونه از زنان این مرز و بوم در جریان آن واقعیت تاریخی. این وارونگی نشان از عدم توجه و عدم شناخت از چهره و حضور واقعی زنان به طور گسترده در دفاع مقدس دارد.

تأسف بارتر آنکه زنان آنچه بوده اند به تصویر کشیده نشده اند و آثار ادبی ـ هنری آنان را آنچه نبوده اند ثبت کرده است. آنچه تا کنون در تولیدات ادبی و هنری به تصویر در آمده درخور چهره و شأن واقعی زنان در دفاع مقدس نبوده. نکته این است که این قدرت و عزت و منزلت باید به درستی و وضوح شناخته شود تا بتواند در هنر و ادبیات به تصویر در آید.

وقتی ادبیات بار امانت را به دوش نکشید این خلأ در دیگر آثار هنری تصویری هم پررنگ تر خودنمایی خواهد کرد که کرده و هنوز همچنان ادامه دارد. این مطلب گویای این است که هم دشمن بر زنان ستم روا می دارد و هم دوست. با نگاهی به آثار هنری که در این سال ها به موضوع دفاع مقدس پرداخته می توان دریافت که در ارتباط با حضور زنان آنچنان که حق مطلب و شأن زنان بوده به آن پرداخته نشده؛ چند اثر ادبی این قدرت زنان را به تصویر کشیده است تا این تصویر در تولیدات هنری تصویری هم حضور پیدا کند؟ جفایی که در ارتباط با تصویر زنان در تولیدات ادبی هنری شده و هنوز همچنان ادامه دارد فاجعه ای است که آتش آن دامان هویت و اقتدار ملی را می گیرد.

از تولیدات ادبی ـ هنری (اعم از داستان، تولیدات رسانه ای، نمایش و تولیدات سینمایی) هستند آثاری که زاویه نگاهشان به زنان در این ارتباط صحیح است و هم اینکه تا حدودی در این راستا قدم برداشته و کمی هم نزدیک شده اند. نکته این است که تعداد اندک و انگشت شمار این تولیدات در مقابل حجم وسیعی از تولیدات که نگاه سطحی و غیر واقعی به زنان در دفاع مقدس دارند جایی برای آنها باز نمی کند. از طرف دیگر، اگر چه این تولیدات این امتیاز را دارند که زاویه نگاهشان به زن در دفاع مقدس صحیح است ولی باز از زنان در آثار خود به حضوری سطحی، کمرنگ، تک بُعدی و در حد حاشیه، بسنده کرده اند. آیا می توان از یک اثر نام برد که هم زاویه نگاهش به حضور زنان در دفاع مقدس به گونه ای است که حضور وسیع و فراگیر زنان را در برمی گیرد، هم شخصیت چندبُعدی است و هم هویت زن ایرانی را آن گونه که در دفاع مقدس بوده است، بیان می کند؟ آیا ما هنرمندان، استعدادها و امکاناتی نداشته ایم که این واجب را ادا کنیم؟

نویسندگان و هنرمندان از یک طرف و سیاستگذاران و مدیران و برنامه ریزان فرهنگی از طرف دیگر وظیفه دارند تا آنچه را که بوده بشناسند، بشناسانند و در حفظ آن کوشا باشند. هنرمندانی که بخواهند با استفاده از هر ابزار و در هر قالب، اثری خلق کنند و همچنین مدیران و برنامه ریزانی که تولیدات هنری در سطح ملی و تولیدات رسانه ملی را رقم می زنند بالاترین وظیفه را در حفظ و ثبت حضور گسترده، فراگیر و واقعی زنان و ارزش هایی که این دفاع مقدس را آفرید، دارند. ضرورت این کار نه فقط از باب ثبت تاریخ، بلکه از این رو است که هویت ملی و درس زندگی حال و آینده را رقم می زند. این واقعیت، همان هویت ملی است که تاریخ و افتخارات ما را شکل داده و رقم زده است. از این رو بر همه لازم است تا آن را زنده بدارند چرا که رمز موفقیت ما بوده است.

یکی از ابعادی که امام خمینی را یگانه کرد توجه به اهمیت همه نقش ها بود، هم پیشتازان و پیشگامان به عنوان قهرمانان و هم مردم، هم فرماندهان و مدیران و هم سربازان، هم مردان و هم زنان. او تاریخ را با ملت ساخت در عین حال که خودش قهرمان یگانه این ملت و قهرمان قهرمانان بود. فرماندهان را از سربازان جدا ندید و زنان را دوشادوش مردان سرنوشت ساز و سازندگان تاریخ معرفی کرد. او بر همین اساس هم انقلاب را هدایت کرد و هم استقامت و مقاومت را در دفاع مقدس معنا داد. روشن است ما هم اگر این رمز را بشناسیم و در همین مسیر بمانیم پیروزیم.

حضور واقعی زنان در دفاع مقدس نعمتی بوده است که هم نیازمند قدرشناسی است، هم حق شناسی و هم حفظ. خداوند نعمتی را که قدردانی و شکرگزاری نشود می گیرد و کوتاهی تغییر این نعمت به نقمت به عهده خود انسان ها است. حرمت عشق، پاسداری کرامت و حرمت زنان است. مباد آنکه حرمت شکن عشق باشیم.

هر ملتی تا بنیان خانواده را برپا دارد می تواند امیدوار باشد که جامعه ای دارد که از آسیب های جدی در امان است. خانواده محل جاری شدن عاطفه در روح است و عاطفه همان است که زندگی انسانی را در مسیر رشد و کمال انسانی حفظ می کند.

بیشتر آثاری که به مقوله دفاع مقدس پرداخته اند از عدم درک، شناخت و تحلیل صحیح در ارتباط با حضور زن در دفاع مقدس رنج می برند. زنان در جریان دفاع مقدس مویه کنندگان ذلیلی نبودند که از سرِ ناچاری به اجبار تحمل می کنند، بلکه با آن توضیحی که گفته شد خود حامیان، صحنه سازان و صحنه گردانان دفاع و مقاومت بوده اند.

دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:42

آوردیم که با تابش خورشید اسلام، بانوان جلوه هایی از ایثار و حماسه را به نمایش گذاشتند و در پرتو انقلاب اسلامی بار دیگر ما ناظر فداکاری زنان بودیم که رهبری این حماسه پرشکوه در بیانات و پیامهای خویش این وارستگیها را مورد توجه و تحسین قرار داده اند. از عوامل زمینه ساز مشارکت بانوان در دفاع مقدس، پیروزی انقلاب اسلامی، تأکید موازین شرعی به دفاع بانوان از ارزشهای الهی، تأثیرپذیری از اسوه های ایثار صدر اسلام و تربیت در مکتب عاشورا می باشد. در این بخش تجلیهای این ایثارها و شهامتها را

از نظر خوانندگان می گذرانیم:

در خونین شهر

در سی و یکم شهریور ماه سال 1359 در شرایطی که جمهوری اسلامی نوپای، پس از گذشت نزدیک یک سال و اندی استقرار، سرآغاز حاکمیت قانونی و نهادهای انقلابی در ارکان دولت اسلامی به حساب می آمد به ناگاه همسایه غربی بر اساس فرصت طلبی و خصلت دست نشاندگی خود بر آن شد که مطامع و خواستهای جاه طلبانه خود را از طریق جنگی ظالمانه و تجاوزی ناخواسته بر کشور ایران و مردم آن تحمیل کند. ارتش عراق که بر اساس محاسبات دقیق وضعیت و شرایط داخلی و بیرونی جمهوری اسلامی فتح یک هفته ای تهران را تعقیب می نمود در روزهای نخست تجاوز بی آنکه با مانعی جدی در مرزها برخورد کند گستاخانه به قلمرو جمهوری اسلامی ایران هجوم آورد و همچنان به پیش می راند تا آنجا که خود را در پشت اهواز و خرمشهر دیده و با مشاهده این اوضاع به تداوم تجاوز راغب تر گردیده بود. از آن پس بود که خلق حماسه ها آغاز شد و سراسر جبهه ها آوردگاه تن و تانک بود. حضور شکوهمند امت اسلامی در مقابل یورش متجاوزان از برگهای زرین انقلاب اسلامی است که هیچ گاه از یادها فراموش نخواهد شد. زنان گرچه از حضور در صحنه و خط مقدم معاف بودند ولی با شروع جنگ، این شیردلان شهرهای مرزی در جنوب و غرب کشور بودند که در هجوم ناجوانمردانه خصم در کنار مردان خود قدم به قدم با بعثیها درگیر شدند و در راه دفع شرارت دشمن از وطن، خانواده و جان خویش هم مایه نهادند. یکی از مظلومانه ترین جلوه های جنگ نقشی است که زنان قهرمان در شهرهای جنگی به دوش گرفتند، مناظر دردناکی آفریده شد، مادران جوانی که فرزند در آغوش، پذیرای بمب و موشک شدند و در ملکوتی ترین حالات به سوی پروردگار خویش شتافتند در حالی که مردانشان در دفاع از حریم میهن اسلامی در جبهه ها حضور داشتند، در آن روزهایی که دشمن پشت دیوار خرمشهر منتظر ورود بود و شهر به تدریج از ساکنان خود خالی می شد، خواهران بسیج و سپاه خرمشهر از جمله بانوانی بودند که ضمن جلوگیری از مهاجرت خانواده هایشان خود به محافظت از انبار مهمات و رساندن آنها به رزمندگان اسلام پرداختند، محل استقرار عده ای دیگر از این زنان شجاع، مسجد جامع خرمشهر بود که از آنجا برای حفر سنگر به نقاط حساس شهر اعزام می شدند. با اینکه تعداد آنها اغلب زیاد نبود ولی دلهایشان چون دریا وسیع و چون کوه محکم و استوار بود و این شجاعت و رشادت به رزمندگان دلگرمی می داد. برخی زنان تا آخرین روز در خرمشهر باقی ماندند تا جایی که برادران با اصرار فراوان آنان را از شهر خارج کردند. آنان نه تنها با حفر سنگر و تهیه غذا برای رزمندگان و حفاظت از مهمات، ایشان را یاری می دادند بلکه گاهی با اینکه تعلیمات نظامی را در سطح ابتدایی گذرانده بودند ساعتها در خط مقدم جبهه در برابر دشمن بعثی می جنگیدند.(1)

در خرمشهر خواهری بود به نام زهره حسینی که در هفته اول جنگ پدر شهیدش را با دستان خویش دفن کرد و روز یازدهم مهر ماه هم بدن قطعه قطعه شده برادرش علی را که در مدرسه کشته شد به خاک سپرد. خداوند به این خواهر چنان تحملی داده بود که کارش در گلزار شهیدان دفن شهدا و نگهبانی جنازه ها شده بود.(2)

خواهر بلقیس ملکیان می گوید: برخی از بانوان که در خرمشهر نمی توانستند خود را از فرزندان جوان دلیرشان، پاسداران و نیروهای مردمی جدا ببینند و آنها را زیر رگبارهای مسلسلها و توپخانه های دشمن رها کنند همچنان در شهر ایستادگی می کردند و غذای رزمندگان را تهیه کرده و برایشان می فرستادند. من و برخی از خواهران در مقر باقی مانده و به کار امداد مجروحین پرداخته بودیم اما بقیه خواهران همدوش با برادرانمان با مزدوران

رژیم بعث می جنگیدند. وی می افزاید: مقر ما نزدیک مسجد جامع بود که در آن مقداری از وسایل و مهمات برادران قرار داشت. روی همین اصل دشمن که توسط ستون پنجم متوجه شده بود اطراف مسجد را می زد، لحظات مرگ و زندگی فرا رسیده بود. هر آن امکان داشت خمپاره ای به سنگر ما اصابت کند اما ما همچنان مقاوم و پا بر جا ایستادگی می کردیم، اسلحه هایمان را مسلح کردیم و هر کدام یک نارنجک دستی در جیب خود نهادیم. سرانجام زنانی که در شهر مانده بودند به خارج آن انتقال داده شدند. تنها گروهی که باقی ماندند امدادرسانها بودند که من در میان آنها بودم و کارهای اورژانس را انجام می دادیم، تکه های خمپاره ها و خمسه خمسه های دشمن در اطرافمان با صداهای ناهنجار بر زمین می خورد و ناله ها و گریه ها و دعاهایمان با صداهای انفجار پی در پی در هم آمیخته بود. عده ای از خواهران بدنهای پاک شهدا را جمع آوری کرده و به گورستان جنت آباد بردند که این کار هر روز آنان بود. خرمشهر که پس از قریب یک ماه مقاومت با کمترین امکانات دیگر با خون دلاوران قهرمان رنگین شده بود از این جهت امام خمینی در پیام خویش آن را خونین شهر نامید.(3)

فاطمه ناهیدی در روزهای آغازین جنگ تحمیلی به همراه چند پزشک راهی سرپل ذهاب گردید و از آنجا به گیلان غرب رفت، چند روزی در آنجا اقامت نمود و به مداوای مجروحین پرداخت، پس از آنکه شدت نبرد در جنوب را به وی گزارش می نمایند به همراه اکیپ پزشکی روانه دزفول گردید و از آنجا به خرمشهر رفت تا در میدان درگیری به کمک رزمندگان بشتابد. فاطمه به اتفاق همراهان درمانگاهی را در خرمشهر مرتب می کند تا کار مداوای سلحشوران تسریع یابد و در همان جا با سخنانش به دلاوران روحیه می بخشد. در خرمشهر به او خبر می دهند که در خط مقدم شلمچه درگیری شدیدی واقع شده است و در آنجا به نیروهای امدادگر نیاز دارند. او به این ناحیه می رود اما قبل از رسیدن به محل مأموریت، خط مقدم به دست عراقیها می افتد و سلحشوران در دام عراقیها گرفتار می شوند. پزشک همراه فاطمه نیز تیر می خورد و فاطمه در همان جا به مداوای او می پردازد و سپس در کانالی مخفی می شود. عراقیها او را دستگیر کرده و چشمهایش را بسته و با یک نفربر او و دیگر همرزمانش را به عقب می برند. فاطمه در شرایط اسارت هرگز روحیه خود را نباخت. صورت و بدنش بر اثر شکنجه های دژخیمان بعثی مجروح شد و از دستانش خون می چکید اما خود را با زحمت به در سلول انفرادی رسانید و با سختی، قامت راست کرد و با انگشتان خون آلود خود بر شکاف دریچه کوچک زندان نوشت: «اللّه اکبر». او دوران چهار ساله اسارت خویش را با اراده ای پولادین و شهامت به عنوان اولین بانوی آزاده به پایان رساند.(4)

بانویی فداکار می گوید: در آغاز جنگ تحمیلی در چند کیلومتری جاده خرمشهر آبادان توسط نیروهای بعثی به اسارت درآمدم، ما از اینکه منطقه به دست دشمن افتاده بی اطلاع بودیم و چون با آمبولانس به ناحیه مورد نظر اعزام شدیم از دور دشمنان را مشاهده کردیم که لباسهایشان شبیه لباس نیروهای خودی بود. گمان کردیم نیروهای ایرانی هستند ولی چون به آنان نزدیک شدیم متوجه گردیدیم عراقی هستند. آنها از این ترفند استفاده کرده بودند که از لباسهایی که شباهت به لباسهای رزمندگان ایران داشت استفاده کرده و با چنین حیله ای ما را غافلگیر نمایند. بدین گونه 23 روز بعد از آغاز جنگ تحمیلی من که به عنوان امدادگر به جبهه آمده بودم اسیر شدم. از بدو اسارت وقتی بعثیها متوجه شدند در بین اکیپی که اسیر کرده اند دو زن هست مات و مبهوت مانده بودند و به دیگر عراقیها می گفتند ما ژنرالهای زن ایرانی را دستگیر کردیم! با وجود اینکه در بازجوییها از راه رعب و وحشت و خشونت وارد گردیدند این خواهر هیچ گونه اطلاعاتی از نیروهای خودی به دست دشمن نداد.(5)

در سنگر سوسنگرد و هویزه

خدیجه میرشکار همسر حبیب شریف (آزاده) و اهل بستان بود. پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران چند روزی در بستان به رزمندگان کمک کرد آن گاه که این شهر تهدید گردید همراه والدین به سوسنگرد آمد. چند روز در انتظار همسرش که پاسدار کشور است می سوخت. جنگ به سوسنگرد هم کشیده شد و سرانجام شوهرش از محاصره این دیار خبر داد و به خدیجه گفت: امشب شهر را ترک می کنیم تو هم با ما می آیی. قبل از طلوع آفتاب با ماشینی راه می افتند. حبیب اسلحه ای به خدیجه می دهد تا در برابر تهاجم احتمالی از خود دفاع کند، در این هنگام نفربری را ملاحظه می کنند که تیرباری روی آن نصب شده است و تا خدیجه از شوهر می پرسد که این نفربر از کجا می آید تیربار ماشین حامل زن و شوهر را به رگبار می بندد. آن دو مجروح می شوند و در پی آن اسیرانی هستند که اشغالگران بعثی آنها را تشنه و نیمه جان در کنار جاده بر روی خاک انداخته اند. پس از ساعاتی آمبولانس عراقی از راه می رسد و آن دو مجروح سوار می شوند ولی خبری از مداوا نمی باشد. یک شب به همان حال باقی می مانند تا به بیمارستان می رسند. در آنجا به خدیجه خون وصل می کنند اما او که تحمل ندارد خون دشمن به بدنش وارد شود تلاش می کند قطع شود ولی فریاد وحشیانه افسر عراقی مانعی برای کار اوست، افسر بعثی با عصبانیت به وی می گوید: چه می کنی؟ او که چشمان خود را بسته تا آن مزدور را نبیند می گوید خون عراقی نمی خواهم. افسر بعثی می گوید تو را با همین خون تا این لحظه زنده نگه داشته ایم. چهارده روز به همین منوال می گذرد. خدیجه را با مداوایی سطحی و بدون عملِ جراحتش به همان حال به سلول انفرادی بغداد می برند. پس از سه ماه او وارد اردوگاه موصل می گردد، هشت ماه میهمان اردوگاه است. شکنجه های شدید عراقیها توشه پذیرایی از این بانوی شجاع است و صبرش در برابر این همه رنج و فشار دژخیمان را عصبانی می کند. خدیجه میرشکار بعد از سپری شدن دوران اسارت در اردوگاه موصل چهار ماه در زندان رمادیه به سر می برد تا اینکه لطف خداوند زمینه های رهایی او را فراهم می کند.(6)

پیرزنی عرب در سوسنگرد زندگی می کرد و با وجود آنکه شوهری نابینا داشت از شهر دفاع کرد. مشهور است که او با چوب دستی خود چند سرباز عراقی را از پای در آورد.(7) زنی رزمنده که مادر شهید نیز بود هنگامی که عراقیها به شهر سوسنگرد آمدند آنها را به خانه خود دعوت کرد و برایشان غذا تدارک دید، موقعی که آنها مشغول استراحت بودند درب اتاق را از پشت بر رویشان قفل کرد و نیروهای بسیجی را خبر نمود، آنان نیز آمدند و قوای متجاوز را به اسارت گرفتند.(8)

در روزهای هفتم و هشتم مهر ماه 1359 مزدوران و ستون پنجمی های عراق وارد هویزه شدند و شروع به ارعاب و تهدید مردم نمودند و به مرور سربازان بعثی نیز وارد شدند ولی با شور و حالی که مردم تا آن زمان از خود بروز داده بودند جرأت ورود به مرکز شهر را نداشتند و در کنار پل و ساحل کرخه نور چادر زده و از طریق ایادی خائن خود مردم را ترغیب به حمایت از رژیم عراق می نمودند و مردم غیور هویزه اعم از زن و مرد به طرق گوناگون خشم و انزجار خویش را از آنان نشان دادند تا اینکه در تاریخ دهم مهر ماه سال 1359 زنان با فریاد و شعار مردان را تهییج و جوانان را تشجیع حمله به عراقیهای مستقر در حاشیه شهر و مزدوران داخلی آنها نمودند که بسیار مؤثر واقع شد به نحوی که با هجوم همگانی مواجه و به رغم کشتار و مجروح نمودن تعدادی از مردم بی گناه و زنان و کودکان بی پناه سرانجام در اثر هجوم عمومی و غیرت زنان پا به فرار گذاشته و تا مدتها جرأت ورود به شهر را نداشتند.(9)

یکی از موارد جالب، مهم و گویای مشارکت بانوان فداکار، زنی است که با آغاز تهاجم دشمن به مرزهای دشت آزادگان به انحاء مختلف و در عرصه های گوناگون حضوری فعال و مؤثر در کنار همسرش داشت تا اینکه سرانجام در محاصره دوم سوسنگرد در 22 آبان 1359 در حالی که با خودرویی به رانندگی شوهرش اسناد و مدارک نظامی سپاه این شهر را برای آنکه به دست دشمن نیفتد به اهواز انتقال می داد مواجه با قطع جاده سوسنگرد ـ اهواز در حد فاصل روستای ابوحمیزه و سوسنگرد توسط دشمن شد که به دست نیروهای متجاوز اسیر گردید و چند سالی در اسارت دژخیمان بود.(10)

خواهر جانباز خانم آمنه وهاب زاده که از بانوان مبارز می باشد و در جهت پیروزی انقلاب اسلامی تلاشهای مؤثری نموده است، در نماز جمعه مسؤول انتظامات بود که منافقین با ترفندی حمله کردند و پایش را شکستند. وی در روز نهم مهر ماه سال 1359 همراه با 250 نفر بانوی امدادگر که او سرپرستی آنان را عهده دار بود و روی چادر سیاهشان کفن به بر داشتند عازم جبهه نور علیه ظلمت گردید. اعزام اول او حدود سه ماه طول کشید و بار دوم راهی خرمشهر گردید. او می گوید در سوسنگرد به دلیل شرایط محیطی، خانه و سنگر یکی بود. به فاصله دو یا سه کیلومتری خط مقدم بودیم که خبر آوردند خانه یکی از پاسداران بومی مورد حمله چند نفر عراقی قرار گرفته است. همراه برادران به آنجا رفتم. همسرش تا توانسته بود از خود مقاومت نشان داده و در جایی که به او حمله کرده بودند قصد داشته از پنجره فرار کند که عراقیها به او حمله کرده و موهایش را گرفته و او را از ناحیه گیسوان آویزان کرده بودند. برادران موفق شدند عراقی را هلاک کنند، پیکر نیمه جان این زن مقاوم را که پایین آوردیم، پوست سرش کنده شده بود. تمام بدنش را با دندان یا وسیله دیگر زخمی نموده بودند. پیکر خونین او را به اهواز انتقال دادیم که خیلی تأثربرانگیز بود. آن زن مظلوم و مقاوم، سند افتخارآفرینی بانوان در صحنه های ایثار می باشد. خانم آمنه وهاب زاده، تا سال 1362 در جبهه بود و تنها برای تعویض نیرو، انتقال مجروحین بدحال به تهران و شهرهای دیگر جبهه را ترک می نمود و در این مدت هفت بار مجروح گردید. او 36 ماه در جبهه های جنوب و نه ماه در مناطق غرب بود. در شهرستان سردشت موج گرفتگی موجب مجروح شدن وی گردید و در جبهه غرب دچار جراحت شیمیایی گشت. او جانباز 70% شیمیایی شده و از ناحیه دستگاه گوارش، ریه ها، چشمها و گوش دچار صدمات و لطمات جدی گردیده است.(11)

شهامت بانوان در آبادان

حماسه آفرینی های زنان دلاور جمهوری اسلامی ایران در طول هشت سال دفاع مقدس افزون تر از آن است که بخواهیم در قید نگارش آوریم، همانها که دوشادوش دلیرمردان عرصه های پیکار حماسه آفریدند و به دنیا نشان دادند که وقتی موضوع دفاع از سرزمین و اسلام در میان باشد سر از پا نمی شناسند. اینان گرچه دریایی از عاطفه اند اما در برابر تجاوز دشمن بعثی از عواطف خود گذشتند و پرتلاش و کوشا خویش را در تاریخ دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران ماندگار کردند. زنان گرچه پیشتر وظیفه پشتیبانی و حضور در پشت جبهه را بر عهده داشتند اما کم نیستند بانوانی که رو در رو با دشمن دست و پنجه نرم کردند و حتی آنان را به خاک سیاه نشاندند، چنانچه به نمونه هایی اشاره کردیم.

با شروع نائره جنگ و تهاجم و بمبارانهای هوایی و شلیک توپها و خمپاره های دشمن به شهر مقاوم آبادان و اعلام وضع اضطراری و حالت جنگی در آبادان و بسیج عمومی به منظور مقابله و دفاع از این دیار و دفع تجاوز دشمن از همان ابتدا خواهران متعهد و شجاع داوطلبانه به یاری سپاهیان و نیروهای مردمی و نظامی و انتظامی شتافته و در اموری چون احداث سنگر و تهیه مواد آتش زا و کوکتل مولوتوف و تدارک وسایل و مایحتاج رزمندگان و امداد و درمان و معالجه مجروحین، ترغیب و تشویق عمومی به مقاومت و ایستادگی و ایجاد جو مناسب و مثبت روحی رزمندگان و نیز به دست گرفتن سلاح، حفاظت از مقرها و پایگاهها، مساجد و مقابله با توطئه ها و رفع جو رعب و وحشت که توسط گروههای الحادی و نفاق ایجاد شده بود، مستقیما حضوری فعال و مؤثر داشته اند و اوج حضور حماسی و شجاعانه بانوان آبادانی پس از محاصره شهر و در تنگنا قرار دادن مردم باقی مانده در شهر نمایان چشمگیرتری دارد به نحوی که اکثریت قریب به اتفاق همسران و خواهران، مادران و دختران سپاهیان و نیروهای مردمی و رزمنده، حاضر به ترک خانه و کاشانه خود و تنها گذاشتن همسر، برادران و مبارزان شهر نشده و با تقبل رنج و مشقات زندگی طاقت فرسا در شهری جنگ زده تحمل همه نوع مصایب را نموده و تا پای مجروح شدن و به شهادت رسیدن خود، فرزندان، مردان و وابستگان دلاورانه مقاومت کردند و هر روز شاهد به خون خفتن عزیزانی شده که زینب گونه آنان را تشییع و دفن نموده و به درمان و معالجه مجروحان در بیمارستانها همت گمارده بودند، در امر تدارک، تهیه خوراک و غذای رزمندگان فعال و در کنار همه امور و پشتیبانیهای محورهای خطوط دفاعی در نمازهای پرصلابت و دشمن شکن شهر که تحت هیچ شرایط سخت و حاد ترک نگردید شرکت کردند و با حضور شکوهمند خویش روحیه سلحشوران را تقویت کردند که آمار بالای جانبازان و شهدای زن آبادان خود مؤیدی روشن بر این ادعاست. این حضور و مشارکت تا پایان جنگ ـ مگر در مواردی که به دستور فرماندهان نظامی بنا به برخی ملاحظات دستور تخلیه شهر داده می شد ـ به طور مستمر ادامه داشت. اسارت تعدادی از زنان خود حکایتی گویا و روشن از حضور زنان متعهد در سنگرهای پشتیبانی، امداد و درمان است که حتی حاضر به رها نمودن مجروحین به بهای اسارت نشده و مسؤولیت و مشارکت خویش را تا انتها به پایان رسانیدند.

شهر اهواز به دلیل مرکزیت تصمیم گیری های نظامی، سیاسی و اجرایی استان خوزستان و نیز به عنوان اولین و مهمترین شهر مقدم جبهه ها اهمیت ویژه ای را دارا بود و مراکز عمده و عقبه های اصلی نیروها و یگانها و واحدها در این شهر متمرکز و اکثر مراکز آموزشی، صنعتی و اداری در اختیار و در خدمت جبهه های حق قرار گرفته و عمده امور امداد، درمان و تدارکات پشتیبانیها، آموزشها، اعزام و بسیج و تجهیز رزمندگان اسلام از این شهر تدارک دیده می شد و علاوه بر نقش حیاتی رزمندگان در مقابله با تهاجم دشمن در کنار آنان زنان و خواهران مؤمن و حزب اللهی نیز زینب گونه به پا خاسته و به یاری منادیان نور و سعادت شتافته و با حضور گسترده و فعالیتهای همه جانبه، عزم و اراده بانوان صدر اسلام را مجسم و تداعی کردند.(12)

معصومه آبادی که از اهالی آبادان بود در آغاز جنگ تحمیلی به عنوان نماینده فرمانداری این شهر در پرورشگاه و بیمارستانهای آبادان مسؤولیت خروج کودکان از منطقه را عهده دار گردید و در راستای همان مأموریت و به منظور امدادرسانی به رزمندگان در تاریخ 23 مهر 1359 از سر بندر، عازم آبادان گشت اما به همراه تنی چند از پزشکان و پزشکیاران در حوالی آبادان به دست نیروهای بعثی که خود را با لباس سپاه مخفی کرده بودند اسیر گردید. او پس از تحمل چهل ماه اسارت و استقامت در برابر شکنجه ها و فشارهای قوای عراق در دهم بهمن ماه سال 1362 از اسارت رهایی یافت و از طریق فرودگاه ترکیه به ایران بازگشت.(13)

تدارکات و پشتیبانی رزمندگان

در این صحنه نیز زنان فداکار نهایت تلاش و کوشش خود را جهت یاری رساندن به رزمندگان اسلام انجام دادند. امام خمینی در این مورد فرموده اند: «شما در تاریخ نگاه کنید از صدر تاریخ تا آخر. اگر پیدا کردید یک جایی را که زنها و زنهای جوانی که حالا باید فرض کنید که بروند سراغ جوانی اشان، و پیرزنش، پیرمردش، این طور کوشش کند در اینکه پشتیبانی از ارتشش بکند، پشتیبانی از پاسدارهایش بکند.»(14)

خواهران بسیجی علاوه بر آنکه در ستادهای پشتیبانی و تدارکات، حضور فعال داشتند در بیمارستانها به عنوان امدادگر نقش ارزنده ای در بهبود مجروحین ایفا نمودند. بانوان در خصوص پتوشویی، لباسشویی رزمندگان، رفوی لباس و ملحفه و تعمیر پوتین در مناطق جنگی حضور دلگرم کننده ای برای حماسه آفرینان داشتند، کم نیستند زنانی که در هنگام مهاجرت با تمام سختیهایی که آوارگی در بر دارد آنان به تنهایی و در غیاب مردان مدافع شهرها بوده و مسؤولیت سرپرستی خانواده را به عهده گرفته و دم بر نیاورده اند.

بانوان در کانونهایی چون انجمن اسلامی سنگرنشینان را حمایت کردند، همچنین حداقل معیشت و دارایی زینتی خویش را به رزمندگان اختصاص دادند و با برپایی جلسات روضه خوانی، برگزاری دعا و نیایش از حمایت معنوی نیز دریغ نورزیدند. مادران در هنگام شهادت فرزندان برومندشان زیباترین رجزها و شعارها و مرثیه های مبارزه طلبانه را بر زبان جاری می ساختند و هر بار با رویی گشاده تر آمادگی بیشتر خود را برای تقدیم دیگر فرزندانشان به پیشگاه اسلام اعلام می کردند. در پشت جبهه سنگین ترین وظیفه در بیمارستانهای صحرایی و در شهرها به مجروحین و مصدومین جنگ تعلق داشت که این مسؤولیت بر عهده زنان فداکار بهیار و پرستار و پزشک بود. در شهر ایلام به هنگام بمباران هوایی بانوی پزشکی در حالی که همه به پناهگاه رفته بودند و شهر زیر حملات زمینی و هوایی دشمن می لرزید و قهرمانانه ایستادگی می کرد، به کار جراحی و درمان زنی پرداخت و پس از اطمینان از رفع حالت اضطراری مصدوم خود به پناهگاه رفت.(15)

با تشکل انصار المجاهدین، خواهران ایثارگر به خانواده رزمندگان سرکشی کرده، و ضمن تفقد از زنان و فرزندان این عزیزان، نیازهای احتمالی آنان را برطرف می ساختند. کمکهای مردمی و سپاه به وسیله این خواهران به خانواده سلحشوران انتقال و مشکلات و مسایل آنان به مقامات و مسؤولین ذی ربط منتقل می شد. بدین سان با استمالت و رسیدگی به وضیعت خانواده های رزمندگان نقش تربیتی و عاطفی خود را ایفا کردند.(16)

از طریق تشکلهای مردمی، بومی و محلی به تهیه مواد غذایی، پوشاک رزمی و غیره خواهران اقدام کرده و خود در قالب کاروانهای دیدار از جبهه های نور در میان برادران مبارز و خواهران ایمانی خویش حضور یافته و نسبت به توزیع مواد و لوازم تهیه شده در خطوط نبرد علیه باطل انجام وظیفه می کردند. در یکی از محورهای جبهه چنگوله کاروان بزرگی از زنان مسلمان متشکل از چند اتوبوس توقف نمود و از سلحشوران تقاضا کرد تا سنگرهای خود را ترک کرده تا آنها پتوها و وسایل زندگیشان را مرتب کنند و چنین شد.

حضور فعال خواهران بسیجی در بخش تولید لباسهای ضد شیمیایی رزمندگان از دیگر جلوه های ایثار این فداکاران است. این خواهران در مراکزی که مواد خنثی کننده مواد شیمیایی بسته بندی می شد و نیز در مراکزی که لباسهای ضد شیمیایی رزمندگان چسب زنی می گردید و خود این چسبها از ترکیبهای شیمیایی عارضه دار بود مشغول خدمت به اسلام بودند. بسیج خواهران برای مقابله با فعالیتهای ضد انقلاب و منافقین در خصوص اطلاعات و عملیات حضور پرتحرک و چشمگیری داشتند. خواهران دانش آموز علاوه بر کمکهای به ظاهر اندک اما ارزشمند با نامه های تکان دهنده و لبریز از احساسات مذهبی و علایق درونی به مبارزان از راه دور رزمندگان اسلام را تهییج و برای پیروزی آنان علیه کفر و ستم دعا می کردند.

نقشهای تربیتی و عاطفی

بانوان ضمن محدود نگاه داشتن سطح توقعات خود در غیاب مردان تمامی مسؤولیتهای پرورشی و اقتصادی خانواده را عهده دار شدند و واقع بینی ناشی از مشکلات جنگ از جمله خاموشیهای بی وقفه، کم آبی، کمبود مواد غذایی و گرانی را تحمل کردند و با آگاهی از شرایط، ساده زیستی و قناعت را بیش از پیش نصب العین خود قرار داده و حال و هوای روحانی و ملکوتی جبهه ها را به زیباترین شکل در خانه ها به نمایش گذاشتند. به فرمایش امام خمینی(قدس سره): «زنان نیز انسان سازند» و این مادران بودند که بر اساس نقش تربیتی خویش مردان مبارز، رزمنده و بسیجی برای فداکاری در راه اعتلای حق و نصرت دین و دفع تجاوز پرورش دادند. نوع پرورشهای اخلاقی و تربیتهای صحیح و الهی بانوان بود که بر اثر آن شیرمردان میدانهای نبرد و زاهدان شب پدید آمدند. به راستی که فرمایش امام در این خصوص به تحقق پیوست که خاطرنشان ساخته اند: «از دامان زن مرد به معراج می رود» شهدا، آزادگان، جانبازان و سایر فداکاران و سنگرسازان بی سنگر نشان دادند که بر اثر تلاشهای تربیتی مادر می توان به سوی حق عروج کرد و آشنای عرشیان گردید و به وجه اللّه نظر افکند.

مادران، خواهران و حتی دختران در جامعه اسلامی ایران تلاش کردند که فضای خانواده را برای به جبهه رفتن مردان مهیا کنند و از سوی دیگر مشوق آنان گشتند. از زبان همسر و مادر شهیدی از شیراز نقل می کنند که با اعلام حضور در جبهه شوهر و فرزندش ثبت نام کردند اما در خانه پدر پسر را مورد خطاب قرار داده می گوید تو جوانی و حالا باید درس بخوانی و آینده به تو نیاز دارد. پسر می گوید تو جوانی و حالا باید بمانی و از مادر و بچه های کوچکت مراقبت و مواظبت نمایی و من هم اکنون می توانم به جبهه بروم چون بین آنان تفاهم پدید نیامد داوری را به خانم واگذار کردند. او نقل می کند: به آنان گفتم: هر دو نفر بروید. و پدر و پسر به عرصه های ایثار رفتند و به شهادت رسیدند.(17) بانوان در غیاب بزرگتر خانواده با فداکاری، تلاش و بلندهمتی جای خالی پدر خانواده را ترمیم کرده تا هم خانواده را از لحاظ عاطفی و رفتاری تغذیه کرده و به گونه ای عمل کنند که آنان احساس کمبود ننمایند. چنین نقشی از نظر روانشناسی و آرام سازی اجتماعی و جلوگیری از آسیب پذیری روان بسیار اثربخش بود. به رغم فضای تبلیغاتی مسموم بوقهای وابسته به استکبار و نفاق، زنان به جهانیان نشان دادند که ملت ایران قوی و دارای عزمی والا و روحیه ای بالاست. این استقامت و اراده پولادین آنگاه بیشتر تجلی می کرد که زنی چند نفر از عزیزانش را از دست می داد چنانچه هفت پسر، دو برادر، شوهر و داماد بانویی به شهادت رسید اما او همچنان مقاوم و استوار بود و بی تابی نمی کرد. بدین جهت است که مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه خامنه ای فرموده اند: استقامت و ثباتی که مادران، همسران و خواهران شهدا از خود نشان داده اند انسان را حیرت زده می کند.(18)

در راه خدا تن به خطر باید داد
در مقدم انقلاب سر باید داد

آن شیرزنی که شوهرش گشت شهید
می گفت: در این راه پسر باید داد

مادری وقتی فرزندش شهید شد گفت می خواهم جنازه اش را ببینم و چون چشمش بر بدن بی سر و دست پسرش افتاد دست خود را بالا برد و گفت: یا فاطمه زهرا(س) شادمانم از اینکه می توانم صدایت بزنم، او در سردخانه پیکر فرزند را عطر و گلاب زد و با دقت داخل پارچه پیچید و در تشییع جنازه اش حتی یک قطره اشک نریخت.(19)

مادر دو شهید (حمید و مجید علیرضایی) می گوید وقتی فرزندانم به شهادت رسیدند خداوند صبر شگفتی به ما داد که خود و آشنایانم تعجب کردیم. اطرفیان می پرسیدند صبر شما واقعیت دارد یا اینکه شبها گریه می کنید؟! در جوابشان گفتم دینی را نسبت به نظام و اسلام ادا کردم و قبلاً احساس شرمندگی می کردم که شهیدی نداده ام، هدیه ناقابلی بود که به پیشگاه پروردگار تقدیم کردم.(20)

مسلما در ورای هر صحنه از فداکاری که

در جبهه ها آفریده شده سیمای یک مادر یا همسر و یا خواهر شهید حضوری نورانی دارد. مادری که حاصل عمر خویش و جوان رشیدش را با رویی باز راهی جبهه نمود و به هنگام شهادتش خون در دل و آفتاب در جبین، مقاوم ایستاد، همسری که آرزوهای جوانی خود را در کوله پشتی شوهرش بست و او را به سوی جبهه ها اعزام کرد و آن خواهری که تمام محبتش را دعای خیری نمود و برادرش را مهیای دفاع از اسلام نمود، نقش مؤثر زنان را در بعد عاطفی و تربیتی جنگ ترسیم می کند. نمونه دیگر از صحنه های شکوهمند ایثار بانوان، ازدواج آنان با جانبازان است. خواهر رؤوفی فرد می گوید از وقتی با جانبازی ازدواج کرده ام احساس سعادت و خوشبختی می کنم!(21) خواهر فاطمه جم نیز انگیزه ازدواج با یک جانباز را جلب رضایت خدا دانسته و می افزاید که همین موضوع خود یک نوع فداکاری است ولی نیاز به ایمان دارد و با توجه به حق، مشکلات نادیده انگاشته شده و حتی احساس خوشبختی می نمایم.(22)

آن زن پاکدامنی که ازدواج با یک جانبازی را که از ناحیه چشم صدمه دیده و پاهایش قطع شده افتخار می داند واقعا به مقام والای انسانی رسیده و هر انسان آزاده ای از این ایثار، درس اخلاص و دیانت و ولایت را فرا می گیرد و در احادیث آمده که اگر انسان بر هوای نفس غلبه کند مقامش از ملائکه برتر است و آیا به راستی بهشت زیر پای چنین زنانی نیست؟ و گویا آنان از ملکوت تحفه ای آورده اند، جانبازان شاهد در همین دنیا در جوار چنین همسرانی احساس انس و بقا را درک می کنند و از شمیم دوستی، روحشان به پرواز در می آید و رنجهای بزرگ خود را در پرتو چنین فداکاریهای بانوان از یاد می برند و در صفای چشمه مودّت جاری شده توسط همسران خود جز درک دیار دوست و وفای ازلی چیزی نمی یابند.

امام خمینی می فرماید: «... اینجانب در طول این جنگ صحنه هایی از مادران، خواهران و همسران عزیز از دست داده دیده ام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است با اینکه تمام صحنه ها چنین است ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود. روح بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت: حال که نتوانستم به جبهه بروم بگذار با این ازدواج دِین خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم ...».(23)

 


1 ـ نک: نقش رزمی زنان در دفاع، زهرا رحمانیان، تهران، معاونت تبلیغات و انتشارات نیروی مقاومت (1376).

2 ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 27 بهمن 1375.

3 ـ لحظات مرگ و زندگی، مجله پیام انقلاب، شماره 31، ص64.

4 ـ این شرح بی نهایت، فرزاد جمشیدی، ص43؛ چشم در چشم آنان، مریم شانکی، ص9.

5 ـ ماهنامه آزادگان، شماره 6، شهریور 1371، ص36 ـ 40.

6 ـ این شرح بی نهایت، ص18؛ اسیر شماره 339، رضا رئیسی، ص10 و 17.

7 ـ روزنامه کیهان، شماره 16922، ص9.

8 ـ مجله زن روز، 12 شهریور 1376.

9 ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهای اولین سمینار زن و دفاع مقدس، ص185.

10 ـ مأخذ قبل، ص184.

11 ـ برای آشنایی افزون تر با فداکاریهای این بانوی سلحشور و جانباز نگاه کنید به مجله پیام زن، سال سوم، شماره 34، ص22 ـ 29.

12 ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهای ...، ص181 ـ 182.

13 ـ روزنه ای به آسمان، مریم شانکی، ص9، 20، 27 و 47.

14 ـ نشریه ریحانه، مهر 1378، ص20.

15 ـ مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت سرداران و بیست و سه هزار شهید استان اصفهان، اصفهان لشکر 14 امام حسین(ع)، تابستان 1375، مقاله احمد لطفی، ص289.

16 ـ همان، ص290.

17 ـ همان، ص260.

18 ـ چشمه نور، ص260.

19 ـ در کوچه های خرمشهر، مریم شانکی، ص153؛ زنان نمونه، علی شیرازی، ص226، 227.

20 ـ مجله پیام انقلاب، شماره 67، ص82.

21 ـ پیام انقلاب، شماره 54، ص33.

22 ـ پیام انقلاب، شماره 67، ص78.

23 ـ جایگاه زن در اندیشه امام خمینی، ص209.

دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:41

تاریخ تابناک

رویدادهای تاریخی با عوامل و انگیزه های گوناگون در ارتباط هستند و وقتی مقاصد دنیاطلبی و فزون خواهی باشد جهات اخلاقی و کرامتهای انسانی بر زیر مرکب تاریخ سازان له می گردد اما نمی توان از این واقعیت گذشت که در همین تواریخ آغشته به ستم و خون آلود، و در زیر دیوارهای خراب شهرهای غارت شده و در گرد و غبار نزاعهای مرارت بار باز هم هدفهای عالی و بزرگ بشری نهفته است، کم نیستند حوادث و وقایعی که در ماورای قانون جنگل سیر می کنند، نقطه های روشن و تابناکی نیز می توان در تاریخ یافت که از فداکاری، رشد فکری و توجه به اصول انسان دوستی حکایت می کند.

در طول تاریخ، زنان تحت سیطره و ستمهای گوناگون جسمی، عاطفی و روانی قرار گرفتند و در دوران تیره جاهلیت بیشترین فشار را تحمل کردند تا آنکه خورشید پرفروغ اسلام طلوع کرد و در پرتو پرتابش آن، زنان زمینه مستعدی برای شکوفایی فکری و فرهنگی و شرکت در فعالیتهای سیاسی و رزمی به دست آوردند. بانوان در صدر اسلام با تأثیرپذیری از مکتب پرورشی رسول اکرم(ص) و خاندان عترت و از برکت تعلیمات جاوید قرآن توانستند شخصیت واقعی خود را بروز دهند و عظمت و موقعیت ارزنده ای به دست آورند و میزان معارف و کمالات خود را تا فرازین قله رستگاری توسعه و گسترش دهند تا آنجا که برای دفاع از ارزشهای الهی و دفع شرارت مشرکان و منافقان، همپای سلحشوران نبوی و رزم آوران علوی در میادین رزم با دشمنان حضور یافتند و در انجام امدادهای پزشکی، پرستاری مجروحین، تقویت توان روحی مجاهدان، ترغیب فرزندان، برادران و همسران و سایر مسلمانان به جهاد و شهادت در راه خدا و افشای ماهیت معاندان و جباران در سخنان کوبنده خویش نقش مهمی و تعیین کننده ای را ایفا کردند.

زنان پرورش یافته در مکتب قرآن و عترت در مقابل جهل و جور مقاومت نمودند و در حمایت از آیین پاک اسلام تا سر حد ایثار جان و غلطیدن در خون خویش پیش رفتند. آری این اسوه های فضیلت و نخبه های انسانیت بودند که توانستند از مظاهر فریبنده دنیا چشم بپوشند و حیات توأم با شرافت و آزادگی و سعادت جاویدان را به خود اختصاص دهند و فرازهایی درخشان در تاریخ اسلام ترسیم نمایند.

زن در یک سطح عالی شخصیت درخشان و پرفروغ خود را متبلور نمود و همچنان که قهرمانی و شخصیت مرد مسلمان در دو مرحله فداکاری و رسالت فکری تبلور و تحقق یافت زن نیز این دو مسؤولیت دینی را لباس عمل پوشانید و برای صعود به این مقام والا مسیر فضیلت را پیمود. تاریخ زن مسلمان از قهرمانیهای چشمگیر و دلاوریهای سترگ او در بحرانها و کورانها بدون سستی و کوتاهی سخن بسیار دارد و نمونه های فراوانی را به ما عرضه می کند که اینک به نمونه های نادری اشاره می کنیم:

نمونه های ناب

«ام سلیم» از بانوانی است که زودتر از همه به اسلام گروید و مردم را به سوی آیین حق فرا خواند. قبل از اسلام همسر مالک بن نضر بود و انس بن مالک از وی متولد گردید. همان که سالهای سال افتخار خدمت به رسول اکرم(ص) را داشته است. وقتی ام سلیم به اسلام روی آورد شوهر خود را دعوت کرد که مسلمان شود ولی او که گرفتار افکار جاهلی بود زیر بار نرفت و از این جهت ام سلیم او را ترک کرد. مالک نیز عصبانی گردید و به شام رفت و در حال کفر از دنیا رفت. پس از مرگ وی ابوطلحه انصاری به خواستگاری این بانو آمد اما چون مشرک بود ام سلیم به وی گفت: من وقتی با تو وصلت می کنم که مسلمان شوی، او قبول کرد. مهریه ام سلیم همین مسلمان گردیدن او بود. این زن از راویان نور به شمار می رود که از رسول اکرم(ص) روایت نقل می نمود. او در غزوات با رسول خدا شرکت می کرد و در جنگ احد خنجری برای پاره کردن شکم مشرکینی که به او نزدیک بشوند برداشته بود و این افتخار را داشت که برادر و پدرش در راه حق کشته شوند و غیر از ام سلیم زن دیگری را نمی شناسیم که حضرت محمد(ص) به دیدنش برود و برایش تحفه بیاورد. آری این بانو در کرامتهای انسانی و فداکاری و حمایت از ارزشهای دینی اسوه زنان به شمار می آید.(1)

«ام کثیر» زوجه همام بن الحارث، بانوی مردپروری است که با صلابت، رخش خود را زین کرده و باره شهامت نشسته، تیغ گذار و کمندافکن و تیرانداز به میمنه و میسره سپاهیان اهریمنان دون مایه تاخته و با دشمن خدا و رسولش به ستیز برخاسته است. این شیرزن حماسه آفرین کوپال به دست در زمان خویش به لحاظ علم و معرفت چراغ روشنگر فرا راه بسی ره جویان حقیقت طلب بوده و صاحب کمالات و فضایل معنوی به علاوه در جنگ قادسیه با عمودی به میدان کارزار شتافته و از میان انبوه کشتگان می گذشته، و هر گاه مجروحی از مسلمانان را درمی یافت دُرج دیده باز می گشود و دُر سفته از سر مژگان بر چهره مردانه آن مجروح به خون غلطان نثار می کرد و آن زخمدیده رنجدیده را نخست از میدان کارزار به کناری آورده آن گاه با آب گوارا بدان مضروب نوید حیات می داد، پس به مداوای جراحتش پرداخته و تسلی خاطر آزرده اش می گردید و هر گاه که از کنار پیکار خون عفن گندآلود نیمه جان زخم خورده سربازی از طایفه ظلمت و شقاوت می گذشت اگر درمی یافت که هنوز او را رمقی در کالبد منحوس باقی است آن چنان با گرز آهنین خویش بر سر آن مغضوب می نواخت که واپسین نفس خود را می کشید و راهی دوزخ می گردید.(2)

از زنانی که در اسلام مقام عظیمی دارد «ام ورقه» دختر عبداللّه بن حارث می باشد. وی تنها زنی از انصار بود که جامع قرآن و معلم این کتاب آسمانی به شمار می رفت. فضل بن دگین از ولید بن عبداللّه بن جمیع از جده اش از ام ورقه آورده است که رسول خدا(ص) او را ملاقات می کرد و او را شهیده می نامید. در هنگامی که پیامبر عازم غزوه بدر بود ام ورقه به آن حضرت عرض کرد: آیا شما به من اجازه می دهید از مدینه بیرون آیم. مجروحین شما را مداوا کنم و مریضان شما را پرستاری نمایم، به امید آنکه خداوند شهادت را نصیبم کند. رسول خدا(ص) به وی فرمود: خداوند شهادت را نصیب تو می نماید.(3)

«سمیرا» یکی از بانوان طایفه بنی دینار است که با رسول اکرم(ص) بیعت کرده بود و در جنگ احد دو فرزند برومند خود (نعمان بن عبدعمرو و سلیم بن حارث) را روانه جنگ نمود و خود به سوی میدان نبرد حرکت کرد تا اینکه اطلاعاتی از جنگ به دست بیاورد. وقتی وارد میدان احد گردید دو جوان عزیز خویش را در حال احتضار مشاهده کرد. دیگران او را تسلیت گفتند اما خودش پرسید کار رسول خدا(ص) به کجا انجامید. گفتند: به خیر گذشت و بحمداللّه آن حضرت سالمند. گفت مرا به سوی ایشان راهنمایی کنید. چنین کردند. پس عرض نمود: ای فرستاده الهی! تمام مصایب در مقابل سلامتی شما گواراست. سپس جنازه پسران خود را بار شتر کرد و روانه مدینه گشت، در بین راه زنی از خانواده حضرت با او مصادف گشت و از اوضاع جنگ پرسید. گفت: شکر خدا که پیامبر در سلامتند. خداوند صلاح دید که عده ای از مؤمنین را به عنوان شهید فرا خواند و دست رد بر سینه دشمنان زد و خوارشان کرد و مؤمنین را یاری نمود. دوباره پرسید: آنها کیست که با خود همراه داری؟ گفت دو فرزند عزیزم هستند.(4)

«عمّه» رسول خدا(ص) دختر عبدالمطلب علاوه بر اینکه همچون برادرش حمزه به پیامبر ایمان آورد فرزند خود را در نصرت و یاری دین خدا تشویق نمود.(5)

«ام ایمن» از مسلمانان نخستین بود که در دوران مشقت اسلام را پذیرفت و از مدافعان حق گشت و شوهرش در معرکه حنین به فیض شهادت نایل گشت. پس از آن پیامبر اکرم(ص) او را به همسری زید بن حارثه در آورد که ثمره این پیوند پاک اسامه بود که از فرماندهان و سروران شایسته و لایق صدر اسلام به شمار می رود. ام ایمن نزد رسول خدا(ص) مکانت ویژه ای داشت. پیامبر اکرم(ص) پس از شهادت شوهرش فرمود: هر کس خرسند می شود از اینکه با بانویی از اهل بهشت ازدواج نماید پس با ام ایمن زندگی مشترک تشکیل دهد. ام ایمن شیرزن فداکاری بود که در میدانهای نبرد اسلام با کفر هم حضور یافت و در نبرد احد به کار آبرسانی به رزمندگان و مداوای مجروحان جنگ می پرداخت. همسرش در جنگ حنین شهید شد.(6)

«امیمه» دختر قیس ابن ابی الصلت الغفاری روایات زیادی از رسول اکرم(ص) نقل کرده و تعدادی از تابعین شاگردان او بودند که به وساطت این بانو از خاتم رسولان حدیث می شنیدند. وی نسبت به رزمندگان کمال شفقت را داشت و در جنگها حاضر می شد و برای مداوای مجروحین و انتقال شهدا، سهم مؤثر و به سزایی از خود نشان داد، از سوی دیگر وظایف تبلیغاتی و ترغیب و ایجاد شور و شوق در سلحشوران از راه ایراد خطابه و شعر بود.(7)

«خنساء» دختر عمر بن شرید، دو برادر خود را در زمان جاهلیت از دست داد و چون خورشید اسلام درخشید تأسف می خورد که چرا باید آنان در دوزخ به سر برند، چون جنگ قادسیه پیش آمد چهار پسر خویش را تشویق کرد تا به میدان نبرد بشتابند و به آنان گوشزد کرد: به سوی دشمنان اسلام یورش برید و آنگاه که جنگ گسترش یافت خویشتن را در گرماگرم پیکار افکنید و در مرحله اول سپاه دشمن را در هم کوبید تا پیروزی به دست آید و یا اینکه با شهادت خویش رهسپار خانه جاوید گردید، سپس اشعاری حماسی سرود و مشغول جنگ شد:

ای فرزندانم، زن سالخورده ای شما را نصیحت می کند، اکنون سفارش می کند اگر دیشب این کار را نکرد.

چهار فرزندش یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و او از اینکه چنین شرافتی نصیبش شده خدا را شکر گفت.(8)

شکوفایی شکوهمند

چنانچه ملاحظه شد پس از بعثت حضرت رسول اکرم(ص) زنان موقعیتهای شایسته ای را به دست آوردند و توانستند در شرایط پیش آمده لیاقتها و تواناییهای خود را بروز دهند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز بار دیگر ارزش زن و اهمیت او در عرصه های سیاسی اجتماع مطرح گشت، زنان متدین و متعهد در این دوران نقش ماندگار و بی نظیری در جامعه خود به یادگار نهادند و قابلیت شگفت خود را به نمایش گذاشتند، استقامت و شجاعت خیل عظیم بانوان این مرز و بوم از عوامل عمده و مهم پیروزی امت اسلامی بر استبداد و استکبار به شمار می رود. تأکید مکرر و مصرانه امام خمینی بر نقش بانوان در این نهضت مقدس نه جنبه اتفاقی دارد و نه آنکه تاکتیکی برای پیروزی به شمار می رود بلکه در درون این تأکیدها اهداف مقدسی نهفته که بر ارزشهای دینی مبتنی است و اینکه امام از شجاعت زنان احساس غرور می کند و حتی می فرماید مردان در این قیام از بانوان الهام گرفتند یک واقعیت انکارناپذیر و حقیقتی

محتوم است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی حضور زنان در صحنه های سیاسی اجتماعی حفظ گردید. آنان همه روزه با هیجان و احساسات خاصی به اقامتگاه امام خمینی در تهران و یا قم می رفتند و با رهبری دردآشنا، بیعت می کردند و از عمق وجود مطیع فرمانش بودند. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که توطئه مشترکی برای شکست انقلاب از سوی همه کسانی بود که سرعت حیرت آور این موهبت الهی امکان هر گونه اقدام و چاره ای را از ایشان سلب کرد، فرصت تازه ای بود برای حضور افزون تر و گسترده تر زنان در صحنه های مهم و تعیین کننده. در واقع چگونه بودن واقعیت زن در دفاع مقدس تبلور یافت و نمودار گردید. به راستی اگر این رویداد مهم اتفاق نمی افتاد ما باید برای ذکر شواهد ایثار و فداکاری بانوان به همان زنان صدر اسلام قناعت و اکتفا می کردیم ولی دفاع مقدس عرصه مهمی بود که شایستگی زن را عینیت بخشید و نشان داد که او چگونه می تواند هم خود حماسه آفرینی کند و هم زمینه های فکری و پرورشی را چنان فراهم کند که دیگران در جبهه های نبرد از خود رشادت و شهامت نشان دهند و افتخارآفرینی کنند.

در هنگامه بحران و یورش وحشیانه دشمنان دین و تهاجم وسیع فکری و تبلیغی و در آن زمانه ای که دلها خزان و جانها محزون و روحها در تلاطم بود و دیوارهای روانها بر اثر فشارهای فکری در هم می شکست و سقف قلبها از تهاجم توفان زای ایادی استکبار شکاف برمی داشت و رسانه های وابسته به زورمداران، بی رحمانه با لبه تیغ و تیز هراس و دلهره و شلاق تردید و یأس بر جانها سایه می افکندند زنان مسلمان و مؤمن و رهروان مکتب استقامت، زینب گونه در مصایب پایداری کردند و قد علم نمودند و چون شیرزنان غزوات صدر اسلام و راست قامتان دشت نینوا سپر بلایا و حوادث گردیدند و حضور فعال خود را در موقع مناسب بروز دادند و در جهت حفظ ارزشها و آنچه که به آن اعتقاد قلبی داشتند بدون هیچ گونه بیم و هراسی مقاومت کردند و با حضور شرافتمندانه خویش و با عزمی راسخ در حراست از مرزهای ایمان همسر، فرزند و برادران خود را در همه زمان مهیای دفاع از آرمانهای اصیل کردند و خود نیز با حضور پرشور و انقلابی در جبهه ها بر قلوب دشمنان رعب افکندند و رزمندگان را قوت دادند. زنان مسلمان ایرانی توانستند نقش آفرین صحنه هایی باشند که به تعبیر امام خمینی همدوش مردان یا بهتر از آنها در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم گام برداشتند. کسی نمی تواند حضور پررنگ، مؤثر و جلوتر از مردان این بانوان را انکار کند و یا آنکه اوج شکوه بدرقه مادران رزمندگان اسلام را تا میادین نبرد نادیده انگارد. نقش زنان تنها در اعزام فرزندانشان خلاصه نمی گردد. تشویق و تشجیع پسران و همسران و برادران و حفظ کیان خانواده در غیاب آنان و حراست از بنیاد خانواده امر بسیار مهمی می باشد که مسؤولیت آن به دوش بانوان بود. زنان عشایر قهرمان و سلحشور در مناطق مرزی در ایلام، کردستان و خوزستان در نبردهای تن به تن و مبارزات رزمی با متجاوزان حماسه آفریدند، آنان که در زندانها و اسارتگاه های رژیم بعثی مقاومت کردند.

واقعیت دیگر این است که نمی توان نقش زنان در دفاع مقدس را به هشت سال منحصر کرد. بذر ایثار و از جان گذشتگی از سالها قبل در وجود زنان ایران کاشته شد و پسرانشان در دوران جنینی از مایه های فداکاری نوشیدند و در زمان شیرخوارگی شیره شهامت را مکیدند و در دوران خردسالی تا نوجوانی با حماسه آفرینی ها انس پیدا کردند و همراه با داستان دلاوریهای آزادمردان بالیدند تا توانستند در جوانی حماسه را به نمایش بگذارند، بانوان به هنگام شیردهی فرزندان خود در مصایب افتخارآفرینان کربلا و مجالس روضه و ماتم برای سالار شهیدان حضور یافتند و گریستند و دانه های اشک آنان از دیدگان بر گونه ها و از آنجا بر سینه ها فرو غلطید و با شیرشان امتزاج یافت و کودکان از این ترکیب روح افزا نوشیدند و نمک خوار سفره اباعبداللّه شدند و در واقع جویبار حماسه آفرینی در زوایای روح و قلبشان جاری گردید و آنچه بانوان را در طول جنگ تحمیلی از بوته آزمون سرافراز برآورد انعکاس پرورشهای اخلاقی و تربیتهای پرمایه آنان بود.

مایه مباهات

آن زمانی که جنگ تحمیلی آغاز گردید تمامی مردان و زنان سلحشور ایران اسلامی با حضور در صحنه های جنگ حماسه هایی فراموش نشدنی را ترسیم کردند. در این میان حضور دلیرانه و خستگی ناپذیر زنان در عرصه های ایثار به عنوان یکی از عناصر بارز رقم خورد و اینان به حق در ادای دین خود نسبت به اسلام و انقلاب از هیچ گونه یاری و مدد مادی و معنوی استنکاف نورزیدند. امام خمینی آن فرمانده کل قوا که حضور نیروهای رزمنده در جبهه های حق علیه باطل مرهون نفس مسیحیایی ایشان بود در وصف ایثار جان و شهادت طلبی زنان فرموده اند:

«... پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامی زنان معظم ایران، افتخار بر این قشر عظیمی که با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع از میهن اسلامی و قرآن کریم، انقلاب را به پیروزی رسانده و اکنون در جبهه در حال فعالیت و آماده فداکاری هستند ...».(9)

و در جای دیگر خاطرنشان نموده اند:

«مقاومت و فداکاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آن قدر اعجاب آمیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز بلکه شرمسار است. اینجانب در طول این جنگ صحنه هایی از مادران و خواهران و همسران عزیز از دست داده، دیده ام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد.»(10)

علاوه بر نقش حیاتی و اصلی سلحشوران در عقب راندن دشمن زنان و خواهران مؤمن زینب گونه به پا خاسته و به یاری منادیان نور و سعادت شتافتند و با حضور گسترده و فعالیتهای همه جانبه عزم و اراده زنان صدر اسلام را در اذهان تداعی کردند به نحوی که مقتدا و پیر حق طلبان و بسیجیان مخلص و باایمان یعنی امام خمینی این چنین لب به تحسین آنان گشودند.

«... من وقتی در تلویزیون می بینم این بانوان محترم را که اشتغال دارند به همراهی کردن و پشتیبانی کردن از لشکر و قوای مسلح ارزشی برای آنها در دلم احساس می کنم که برای کسی دیگر نمی توانم آن طور ارزشی قایل بشوم. آنها کارهایی که می کنند یک کارهایی است که دنبالش توقع اینکه مقامی داشته باشند یا یک پستی را اشغال کنند یا یک چیزی را از مردم خواهش کنند هیچ این مسایل نیست بلکه سربازان گمنامی هستند که در جبهه ها باید گفت مشغول به جهاد هستند.»(11)

هر انسان آزاده ای از فداکاری این زنان درس ایثار و ارادت به ولایت را می آموزد، چنین بانوانی بر هوای نفس غلبه پیدا کرده اند و به دلیل دست یافتن به کمالات انسانی، گویی از ملکوت تحفه ای آورده اند که به هر کس اهدا کنند او را حیاتی تازه داده اند. در دوران دفاع مقدس زنانی که نور قرآن و اسلام بر اعماق قلوبشان جلوه کرده بود بارها از رهبرشان خواستند در حق آنان دعا کند تا شهادت نصیبشان شود چنانچه امام در یکی از بیانات خویش به این واقعیت اشاره دارند(12) و در سخنان دیگری می فرمایند:

«... زنان و مردان و کودکان نمونه ای که در زیر بمباران و از بستر بیمارستانها سرود شهادت سر می دهند و با دست و پای قطع شده بازگشت به جبهه های انسان ساز را آرزو می کنند، فوق آنچه ما تصور می کنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر در می آورند و هنرمندان و نقاشان عرضه می کنند، می باشند، آنچه آنان به قدمهای علمی و استدلالی و عرفانی یافته اند، اینان با قدم غیبی به آن رسیده اند و آنچه آنان در لابه لای کتابها و صحیفه ها جستجو کرده اند اینان در میدان خون و شهادت راه حق یافته اند.»(13)

امام بر این نکته تأکید دارند که:

«... زنان حق بیشتری از مردان دارند، زنان مردان شجاع را در دامان خود بزرگ می کنند اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملتها گرفته شوند ملت به شکست و انحطاط کشیده می شود.»(14)

دلاوریها و پیروزیهای غرورآفرین رزمندگان از حضور فعال زنان سلحشور حکایت دارد که گام به گام در لحظه لحظه جنگ، مجدانه شرکت کرده و موجبات برکت و فتح رزمندگان را در عملیاتهای گوناگون فراهم ساختند و چه زیبا امام خمینی فداکاری و مقاومت بانوان را ترسیم کرده است:

«... به اعتقاد من، بخش مهم محیط گرم و پرشور جنگ مربوط به جهت فکری خواهران است و اگر زنان ما در این حال و هوای فکری نبودند، نیمی از این شور وجود نداشت.»(15)

در وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی مقدساتی چون قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، مبارزات ائمه، مذهب جعفری و ... به عنوان افتخارات شیعه معرفی شده اند، امام در دهمین مورد از مفاخر فرموده اند:

«ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان خرد و کلان در صحنه های فرهنگی ـ اقتصادی، سیاسی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند.»

بعد اضافه می نمایند:

«آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشورهای اسلامی از واجبات است شرکت و از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمین تحمیل نمودند شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند خارج نمودند. آنان که توان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه در می آورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می لرزاند اشتغال دارند. ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری، زینب گونه فریاد می زنند که فرزند خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنت است چه رسد به متاع ناچیز دنیا.»(16)

تجربه جنگ تحمیلی خیل عظیمی از زنان را به صحنه های سیاسی اجتماعی آورد و با نظام جمهوری اسلامی مرتبط ساخت، بانوانی که در نظام ستمشاهی در کنج منزل و در تنهایی و در انزوا به سر می بردند به چنین عرصه هایی گام نهادند و با شرکت در دفاع مقدس بر اقتدار خویش افزودند.(17)

انقلاب اسلامی زمینه ساز

فداکاری بانوان

عواملی زمینه ساز مشارکت زنان در صحنه های مختلف دفاع مقدس گردید و به آنان اجازه داد خود را در این عرصه شکوفا کرده و نیز نهالهایی را که سالها به پرورش آنها مبادرت ورزیده بودند بار دهد، می توان امور ذیل را در این حرکت مقدس دخیل دانست:

1ـ انقلاب اسلامی:

انقلاب اسلامی با تکیه بر فرهنگ قرآن و عترت و رهبری خردمندانه حضرت امام خمینی تفسیر نوینی از مقام، شخصیت و موقعیت زنان ارائه داد و آنان را متحول کرد و تا حدی خواسته های آنان را که عمدتا بازیابی شخصیت و هویت انسانی و کرامت واقعی آنان بود تأمین کرد.(18) زنان در پرتو معنویت انقلاب اسلامی به این واقعیت رسیدند که اسلام برای آنان هویتی انسانی قایل است که ریشه در گرایشهای عالی و تمایلات فطری آنان دارد و نیز این آیین در تمامی تعلیمات خود، بانوان را مورد توجه قرار می دهد و زنان به این آگاهی رسیدند که باید جایگاه خود را در جامعه و عرصه های گوناگون آن شناخته و برنامه زندگی خانوادگی و اجتماعی خویش را با الهام از موازین دینی تنظیم کنند. امام خمینی فرمودند:

«اگر این نهضت و انقلاب اسلامی هیچ نداشت جز این تحول که در بانوان و جوانان ما پیدا شد، این یک امری بود که کافی بود برای کشور ما.»(19)

و در فراز یکی از بیانات خود تأکید کرده اند:

«اینجانب به زنان پرافتخار ایران مباهات می کنم که تحولی آنچنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانی بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بی شرافت آنان از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدور را نقش بر آب نمودند و اثبات کردند که زنان ارزشمند دچار گمراهی نشده و با این توطئه های شوم غرب و غربزدگان آسیب نخواهند پذیرفت.»(20)

تحولات ناشی از تأثیر انقلاب اسلامی بر روی زنان مسلمان در محورهای ذیل می باشد:

الف: خودشناسی:

زنان از طریق انقلاب اسلامی مقام و موقعیت خویش را در جامعه شناختند و نسبت به مسؤولیتهای اجتماعی و فردی خود آگاه شدند و به قول متفکر شهید علامه آیت اللّه مطهری وقتی کسی از خود و نقشهایی که دارد تحلیل و درک مناسبی داشته باشد قادر به انجام هر چه بهتر تکالیف فردی و جمعی خواهد بود.(21)

ب: دگرگونی در فرهنگ سیاسی جهان:

زن مسلمان نسبت به نظام، انقلاب و مکتبی که به آن اعتقاد داشت مسؤولیت و تکلیف ویژه ای احساس کرد و بر همین اساس، حضور در جبهه های نبرد و حق علیه باطل را با اشتیاق و علایق درونی و از اعماق جان و دل پذیرفت، در این خصوص، فرمایش امام خمینی که می فرمایند:

«اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون دخالت می دهد.»(22)

ج: اصلاح نگرشها در برخورد با وظایف

بانوان:

بر اساس برخی دیدگاههای منفی و تفکرات موهوم، زن موجودی ضعیف، غیر فعال و شی ءگونه و فقط ارضاکننده شهوات مرد است اما انقلاب اسلامی برای این نحوه نگرش نه تنها ارزشی قایل نگردید بلکه خط بطلانی بر آن کشید و دیدگاهی درست مخالف آن را که مساوی با تحرک و پویایی بانوان بود مطرح ساخت و زن در اندیشه ها و افکار رهبری انقلاب و شخصیتهای برجسته به موجودی فعال، کارساز، سازنده، فداکار و در صورت ضرورت سلحشور معرفی گردید. امام خاطرنشان فرموده اند:

«... اگر در رژیم سابق بود نه این اجتماعات بانوان بود و نه این فعالیت همه جانبه، آنها که نیمی از جمعیت در ایران هستند و این نیم آن نیم دیگر را هم تربیت می کنند، نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است برای اینکه زنان، بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت می کنند.»(23)

شهید آیت اللّه مطهری هم می گوید: «زنان در طول تاریخ تنها مولد و زاینده مردان و پرورش دهنده جسم آنها نبوده اند بلکه الهام بخش و نیرودهنده و مکمل مردانگی آنها بوده اند. از پشت جبهه جنگ همواره به مردان مردانگی می بخشیده اند.»(24)

شهید آیت اللّه دکتر بهشتی عقیده داشت: زن در اسلام فردی زنده، سازنده و رزمنده است به شرط آنکه لباس رزمش عفتش باشد، او بر این باور بود که زن قادر است نقش واقعی خود را در جامعه اجرا کند و ظاهر شدنش در اجتماع با پوشش کافی و توجه به رابطه درست بین خود و مردان یک مسأله اسلامی است، هیچ آموزش و اصولی را در اسلام نمی بینیم که به زن ارزش و مقامی کمتر از مرد داده باشد. آن شهید والامقام معتقد بود زن باید برای خدا و از روی آگاهی بخشی، اثر عظیمی از مسؤولیتهای اجتماعی را به عهده گیرد، مقتضیات زمان را خوب درک کرده و مسایل جامعه را به درستی تجربه و تحلیل کند. ضمن آنکه لازم است موازین اعتقادی و شرعی را خوب بداند و بر اساس این آگاهیها در عرصه های سیاسی و اجتماعی از خود تحرک، جوشش و خلاقیت نشان دهد.

ایشان تأکید نمود:

یکی از خدمتهای بسیار بزرگ انقلاب اسلامی این بود که عشق و شوق خواهران و بانوان باایمان گرانقدر جامعه ما را که همواره خواستار نقش فعال و خلاق برای زن مسلمان بودند به میدان پراثر مبارزه وارد کرد اما به صورتی که مطابق با معیارهای اسلامی باشد آن هم در سطحی وسیع و گسترده و بیش از حدی که پیش بینی می شد و حضور این خواهران در چنین صحنه هایی در رشدشان مؤثر واقع گشت.

در فراز یکی از سخنان شهید بهشتی تصریح شده که انقلاب اسلامی چگونه زنان را متحول کرد و زنهایی که به آنها ضعیفه می گفتند در پرتو این فروغ فروزان نشان دادند که قوی هستند.(25)

د: اعطای آزادی واقعی از دست رفته

زنان:

امام خمینی می گوید: «اسلام هیچ گاه مخالف آزادی زنان نبوده است. در اسلام زن مانند مرد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند.»(26) علامه طباطبایی هم می نویسد: اسلام به بهترین وجهی حریت و استقلال را به زن عطا کرده و چیزی را که دنیا تا زمان طلوع اسلام به او نداده بود داد و زن به برکت این نعمت الهی دارای استقلال و اراده و

عمل شد.(27) بر این اساس زن مسلمان حق دارد در سرنوشت جامعه خویش و از جمله مسأله دفاع مشارکت کند و توان خویش را در این عرصه به اثبات برساند.


1 ـ المراجعات، سیدعبدالحسین شرف الدین، ترجمه مصطفی زمانی، ص228 ـ 229.

2 ـ ریاحین الشریعه، ذبیح اللّه محلاتی، ج3، ص27 ـ 28؛ لغت نامه دهخدا، ذیل ام کثیر.

3 ـ الاتقان، سیوطی، ج اول، ص91.

4 ـ پیشگامان شهادت در عصر نبوت، دکتر علی سامی النشاری، ترجمه علی قهرمانی و ...، ص263 ـ 264.

5 ـ درّ المنثور فی طبقات ربات الخدور، زینب عاملی، ص25.

6 ـ ریاحین الشریعه.

7 ـ درالمنثور ...، ص67.

8 ـ همان، ص109.

9 ـ جایگاه زن در اندیشه امام خمینی، ص208.

10 ـ نشریه ریحانه، مهر 1378، ص19 ـ 20.

11 ـ از سخنان امام خمینی در دوازدهم آبان 1359.

12 ـ نک: جایگاه زن در اندیشه امام خمینی، ص210 ـ 211.

13 ـ همان، ص219.

14 ـ صحیفه نور، ج5، ص153.

15 ـ مجله شاهد، شماره 305، ص23.

16 ـ رک: وصیت نامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی(ره).

17 ـ مشارکت سیاسی زنان در ایران، نسرین مصفا، ص127.

18 ـ زنان و تغییرات اجتماعی، بهجت یزدخواستی، اصفهان، مانی، ص41.

19 ـ مجله پیام زن، شماره 100، ص18.

20 ـ فصلنامه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، شماره 5، پاییز 1378، ص2.

21 ـ مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، مرتضی مطهری، ص256.

22 ـ بیانات امام در جمع بانوان عضو مؤسسه 12 فروردین قم، (25/12/1359)، صحیفه نور، ج8، ص299.

23 ـ نشریه ریحانه، ص20.

24 ـ مجله راه زینب.

25 ـ نک: زندگی و افکار شهید بهشتی، ص74 ـ 75؛ شهید بهشتی، اسطوره ای بر جاودانه تاریخ، دفتر سوم ص1052 و 1058؛ او به تنهایی یک امت بود، دفتر اول، ص375؛ شهادت نامه، ص45.

26 ـ مصاحبه نشریه لوموند با امام خمینی، 16/2/1357.

27 ـ تعدد زوجات و مقام زن در اسلام، علامه طباطبایی، ص19.

دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:40

تبلیغ و همکارى اطلاعاتى

جبهه غرب از ویژگى هایى برخوردار بود که در جبهه جنوب کمتر به چشم مى خورد، مثلا تلاش دشمن براى اختلاف افکنى بین شیعه و سنى کاملا محسوس بود و یا وجود ضد انقلاب که با دشمن همکارى مى کردند، هوشیارى و مراقبت هاى اطلاعاتى را اجتناب ناپذیر مى کرد. نمونه هاى فراوانى از فعالیت هاى تبلیغى و اطلاعاتى خواهران و زنان در کردستان در دست است، مانند:

1. زنان طلبه از حوزه علمیه قم و از مدارس اسلامى دیگر به منطقه کردستان اعزام مى شدند. آن ها از همان آغاز ورود به شکل هاى مختلف مورد هجمه، اذیت و آزار دشمنان چون کردهاى مخالف و منافقین قرار مى گرفتند. مثلا منافقین که به این خانم ها مى گفتند اگر با کردها رفت و آمد کنید و غذاى شان را بخورید، آنان در غذاى تان سم مى ریزند وکشته مى شوید، در عوض، به کردها مى گفتند: آنان شما را قبول ندارند و تلاش مى کنند تا از مذهب تان برگردید. زمانى که منافقین مى دیدند جنگ روانى شان بى اثر مانده، دست به ترور مى زدند، به عنوان مثال:

ـ طلبه، صدیقه رودبارى ساعتى پس از خاتمه درس قرآن در بانه و در 28 مرداد 1358 به شهادت نائل آمد.

ـ طلبه، فهیمه سیارى دو روز پس از اعزام از قم در اثر اصابت تیر منافقین به شهادت رسید.

ولى زنان، بى توجه به اقدامات دشمن، در طول جنگ به حضور تبلیغى خویش در جبهه هاى غرب ادامه دادند که حاصل آن 434 شهید در کردستان است. 71 نفر از این شهدا در مقابله با ضد انقلاب شهید شدند. مسن ترین آن ها آمنه نیکى نام داشت که در سن 78 سالگى و در 16 شهریور 1359 در سنندج ترور گردید و کوچک ترین آنان دختر 2 ساله اى بود به نام روناک مؤمنى فرد که در 15 تیر 1367 در اثر اصابت ترکش سلاح هاى ضد انقلاب شهید گشت.

2. ضدانقلاب در کردستان چون مى دانست برادران سپاهى، کمیته اى و بسیجى دست به نامحرم نمى زنند، اطلاعات نظامى، سلاح هاى سبک جنگى و نقشه هاى عملیاتى را از طریق زنان وابسته به خود رد و بدل مى کرد، از این رو، تعدادى از خواهران به منطقه اعزام و مأمور بازرسى و گشت از زنان مشکوک شدند. مریم کاتبى که خود یکى از اعزام شده ها به منطقه کردستان است، در این باره نوشته است:

یک روز مى بایست زنى را مى گشتیم که بچه اى در بغل داشت و به علت نداشتن کهنه، لباس مادرش و لباس خود را کثیف کرده بود. مادر این کار به عمد کرده بود تا رغبت نکنیم او را بگردیم. بوى تعفن در آن محیط گرم، محوطه چادر را پر کرده بود اما چاره اى نبود باید او را مى گشتیم، وى مانع کار مى شد. وقتى مى خواستیم او را بگردیم حرکتى کرد که چینه دور کمرش باز شد و یک نارنجک، یک سرى ورق و مقدارى پول و... بیرون ریخت. بلافاصله آن ها را جمع کردیم، مردها را بیرون چادر نگه داشتیم و زن ها را داخل چادر بزرگ ترین شخص در آن جمع، 19 سال داشت... بعدها برادر محمد گفت: نقشه هایى که آن روز از آن زن گروهکى گرفتید باعث شد تعداد زیادى از سران گروهک ها و نقشه هاى عملیاتى آن ها لو برود و ما توانستیم تعداد زیادى از آن ها را در شهر دستگیر کنیم.

نتیجه اى که از مطالبى که گذشت مى توان گرفت عبارت است از:

1. جنگ تحمیلى، پس از انقلاب اسلامى، صحنه کارزار دیگرى براى زنان آفرید. آن ها از نخستین روزهاى جنگ، همپاى رزمندگان به ستیز با دشمن پرداختند. گاه تن به تن جنگیدند، و گاه با پرداختن به امور جنگى، حضور مستقیم خود را در دفاع مقدس، حفظ کردند. به تدریج و با طولانى شدن آن، جنگ به دیگر نقش هاى خدماتى زنان، نیاز پیدا کرد. از این رو، زنان به پشتیبانى از جبهه در پشت جبهه روى آوردند، به شهرها و خطوط جنگى رفتند تا به امداد و درمان جنگجویان بپردازند. در جبهه و پشت آن، به طرق مختلف و اعجاب انگیز در تقویت روحیه رزمنده ها کوشیدند. البته همه خدمات جنگى را در آنچه برشمردیم، نمى توان خلاصه کرد، بلکه باید کار زنانى را که براى رزمندگان شعر، داستان، حماسه نوشتند، موسیقى، فیلم و تئاتر ساختند، عکس، خبر و گزارش تهیه کردند، شهید، جانباز واسیر شدند، مورد توجه قرار دهیم. این ها تنها بخشى از خدمات آنان به جنگ است.

2. آنچه زنان را واداشت که در بدترین شرایط با اقل امکانات در جنگى نابرابر به یارى جنگجویان یا مدافعان کشور بپردازند، ایمان به جزاى خیر در نزد خداوند و اعتقاد به درستى راه امام بود، در غیر این صورت، بعید بود پس از آن که با ایثار جان، مال و اولاد خود، انقلاب اسلامى را به پیروزى رساندند، بار دیگر براى پاس داشت آن مجبور باشند، آنچه از مال و جان و اولاد براى شان باقى مانده، فداى حفظ انقلاب نماید. بى شک از مهم ترین علل پیروزى جنگ، حضور خالصانه همین زنان در عرصه دفاع بود، حتى فراتر از این مى توان گفت که: ملتى که بانوانش در صف مقدم براى پیشبرد مقاصد اسلامى هست، آسیب نخواهد دید.

با توجه به آنچه که:

الف ـ امام فرمود: «حضور زنان در صحنه سیاسى و اجتماعى نه تنها لازم، بلکه واجب و ضرورى است... و زن باید در مقررات اساسى مملکت دخالت کند.»

ب ـ عملاً زنان در فرایند پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن و بویژه در دفاع مقدس نقش خود را به نمایش گذاشتند.

تردیدى در ضرورت حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى زن باقى نمانده است، اما براى نسل جدیدى که صحنه هاى خداپسندانه حضور زنان را ندیده و حتى کمتر آن را به گوش شنیده است، باید الگویى ارائه کرد که با حفظ حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى، خود به وظایف یک زن مسلمان عمل کند. از این رو، این سؤال مطرح مى شود که شرایط و ویژگى هاى حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى زنان چیست؟ براى یافتن پاسخ این سؤال، به برخى از این ویژگى ها اشاره مى کنیم:

رعایت پوشش اسلامى: توده زنان مسلمان در طول تاریخ یک صد سال گذشته، با حفظ حجاب و پوشش، حرکت هاى عظیم آفریدند، حتى حوادث سال هاى پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن، شاهد حضور زنان چادرى بوده است. براى امروز و فردا هم این پوشش بر پایه تعالیم قرآن و تجارب انسان یک ضرورت است. امام خمینى(ره) هم بر این حضور با پوشش اسلامى زنان تأکید ورزیده است: «امروز باید خانم ها وظایف اجتماعى خودشان را، وظایف دینى خودشان را باید عمل بکنند و عفت عمومى را حفظ بکنند، و روى آن عفت عمومى، کارهاى اجتماعى و سیاسى را انجام دهند». «زن ها هم باید در فعالیت هاى اجتماعى و سیاسى، هم دوش مردها باشند، البته با حفظ آن چیزى که اسلام فرموده است.» یکى از چیزهایى که اسلام در این باره بر آن تأکید دارد رعایت حجاب و پوشش اسلامى است لذا امام خمینى(ره) بر حضور زنان در دفاع مقدس با حفظ کامل حجاب اسلامى اصرار ورزیده اند و این مسأله در سیره امام و در استفتاى زیر مشهود است:

سؤال: آیا امدادگرى خواهران در جبهه ها از نظر شرع اسلام اشکال دارد؟

جواب: با مراعات کامل حجاب واجب و (با) اجتناب از محرمات اشکال ندارد.

اشتغال در کارهاى متناسب: زنان از نظر اسلام، متناسب با توانایى هاى روحى و جسمى خود، مجاز به فعالیت مفید تولیدى، فرهنگى، خدماتى و غیر آن در بیرون از محیط خانه هستند.

امام خمینى(ره) در این مورد فرمودند:

«زنان از نظر اسلام نقش حساسى در بناى جامعه اسلامى دارند و اسلام زن را تا حدى ارتقاء مى دهد که او بتواند مقام انسانى خود را در جامعه بازیابد و از حد شى ء بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدى مى تواند در ساختمان حکومت اسلامى مسئولیت هایى را بر عهده بگیرد.»

در این سخن امام، تأکید بر رشد معنوى زنان است، ولى کسى شک ندارد که امام خمینى(ره) در طول پس از انقلاب اسلامى، مسئولیت سیاسى اجتماعى زنان تنها با رعایت و حفظ نقش مادرى پذیرفته است: شماها موظف هستید که اولاً خودتان را خوب تربیت کنید. به نظر مى رسد امام خمینى(ره) بر این عقیده بوده اند که باید مشاغل و مأموریت هاى متناسب با وضعیت روحى و جسمى زنان به آنان در جبهه هاى جنگ واگذار شود، لذا زمانى که بانویى از ایشان مى پرسند که آیا رفتن زنان به جبهه براى کارهاى امدادى و فرهنگى اشکال دارد؟ معظم له پاسخ داده اند: شرکت زنان در خدمات فرهنگى و اجتماعى با مراعات کامل حجاب شرعى مانع ندارد.

توجه به حقوق همسر و فرزند: رهبر انقلاب به تأثیر از اسلام بر حضور سیاسى و اجتماعى زنان با حفظ و رعایت حقوق همسر صحه گذاشته، و آن را مقدم بر کار بیرون از خانه خانم ها مى داند:

«وقتى راجع به مسئولیت داخلى زن صحبت مى کنیم، منظورمان این نیست که باید مسئولیت اجتماعى از دوش زن برداشته شود، بلکه مسئولیت اجتماعى هم بر دوشت اوست، و آن غیر این است، ولى اینجا تقدم وجود دارد، هم چنان که در مورد مرد هم تقدم وجود دارد... (خانم ها) با حفظ مسئولیت (خانوادگى) هر مقدار که توانایى دارند، براى مسئولیت اجتماعى سیاسى صرف کنند.

البته معظم له بار دیگر بر این نکته تأکید ورزید که رعایت و حفظ حقوق همسر مشروط است به این که عدم حضور سیاسى اجتماعى زنان، لطمه اى به اساس دین وارد نکند، و زمانى که حاضر نبودن زنان بیم لطمه خوردن به اسلام را در پى داشته باشد، اذن شوهر براى در خانه ماندن زنان، ضرورت شرعى نخواهد داشت.

درباره تربیت کودکان، هر یک از والدین، نقش اساسى و تعیین کننده دارند، ولى نقش تربیتى مادر با اهمیت تر است، زیرا، مادر به لحاظ احساسات و عواطف خود، روابط نزدیک تر و عاطفى تر با فرزندان دارد. امام خمینى(ره) در تأیید این موضوع فرمود: «عواطفى که در بانوان هست مخصوص خودشان است و در مردها این عواطف نیست» همین عواطف پاک مادرانه، ابزار اصلى در تربیت اخلاقى کودکان است، مشروط به این که زن از مسئولیت کارهاى بیرون منزل، فارغ باشد، در غیر این صورت، زن هم نمى تواند در انجام چنین مسئولیتى بزرگ، موفق شود. ویل دورانت در تأیید این مسأله نوشته است:

اگر زن امروز غرب در حفظ خانواده و تربیت کودک ناتوان به نظر مى رسد براى آن است که او مدتى است طبیعت خود را که همان ایفاى نقش همسرى و تربیت کودک در خانه است را از یاد برده است.

مقام معظم رهبرى بر نقش مهمى که زن در این راستا (تربیت فرزندان) دارد، تأکید مى ورزد و حضور سیاسى اجتماعى زن را منوط به انجام خوب تربیت فرزندان و کودکان مى داند:

«مادر به لحاظ رنج هاى طاقت فرسا براى پرورش فرزندان و مهر خالصانه، در مرتبه اى بالاتر از پدر قرار دارد. کم رنگ شدن محبت میان مادران و اطفال، ارتباط عاطفى آنان را رو به زوال مى برد، و این وضع در بروز ناهنجارى هاى فردى و اجتماعى دخالت مهمى دارد، از آن جا که مادر نمونه مهرورزى و عواطف سرشار است، مظهر رحمت الهى مى باشد. رضایت و دعاى او سبب جلب رضایت پروردگار و غفران الهى خواهد بود. از دیدگاه ارزشى اسلام، مادر سهم اصلى و اساسى را در تربیت کودک ایفا مى کند و افراد دیگر، حتى پدر، معلم و استاد در مقایسه با نقش مادر، جنبه ثانوى دارند. از این رو، امام خمینى(ره) فرمود: دامن مادر، بزرگترین مدرسه اى است که بچه در آن جا تربیت مى شود... این نظر اسلام است... در عین حال میدان... سیاسى بر روى او باز شده است.

تنها در شرایط عادى رعایت حقوق همسر و فرزند بر زنان لازم و واجب نیست بلکه در دوره و زمان جنگ نیز این وظیفه بر دوش بانوان است. به همین دلیل امام خمینى در پاسخ به یک استفتاء فرمودند:

«بزرگترین وظیفه زن کوشش در انجام وظایف شوهردارى و تربیت صحیح و اسلامى فرزندان است و شرکت در خدمات اولیه درمانى (جبهه ها) با مراعات کامل حجاب شرعى و در صورتى که شوهر داشته باشد با اجازه شوهر، مانع ندارد.

نتیجه

سخن قرآن و انقلاب اسلامى برآمده از آن، در زمینه حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى زنان این است که: حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى بى اشکال است، مشروط به این که پوشش اسلامى حفظ شود، حقوق همسران رعایت گردد، تربیت کودکان به فراموشى سپرده نشود، و نیز، زنان امورى را برگزینند که با توانایى جسمى و روحى آنان متناسب باشد. البته همه شرایط حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى زنان به نکاتى که برشمردیم، خلاصه نمى شود. نکاتى چون پرهیز از حضور در محیطهاى خلوت با مردان، مراقبت از لحن و گفتار خود به هنگام سخن گفتن با مردان، مراقبت از گناه در مکان هاى پرازدحام، مواظبت از نگاه هاى آلوده و... نیز از مسائل مهم با اهمیت در این زمینه است، به آن دلیل که خداوند مى فرماید: ما انسان را از گل آفریدیم و از وسوسه هاى نفسانى او آگاهیم.

با گذشت نزدیک به دو دهه پس ازدفاع مقدس، بخش زیادى از زنان ایرانى، هم چنان با رعایت ارزش ها و حدود اسلامى در صحنه حاضرند، ولى دور شدن از سال هاى دفاع مقدس فاصله نسل جدید از نسل هاى قدیمى تر، تهاجم یا شبیخون فرهنگى و... اندکى حضور پر شور و با پوشش اسلامى زنان را تحت الشعاع قرار داده، البته یک راه براى جبران و رفع معایب و نواقصى که بروز کرده، حضور فعال تر توده زنان مسلمان در صحنه است، ولى براى انقلاب اسلامى، صرف حضور زنان کافى نیست، بلکه حضور زن بدون پوشش اسلامى دیگر به پاسدارى از انقلاب اسلامى نمى انجامد. در عمل هم و بیش از گذشته باید نشان داد که حجاب مانعى براى حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى نیست. به علاوه، باید از مزایایى که حجاب در پاس داشت از ارکان خانواده، تربیت اجتماعى و... دارد، بیشتر سخن گفت. ضرورت حضور سیاسى، اجتماعى و دفاعى زنان مسلمان زمانى مهم جلوه مى کند که بقاى انقلاب اسلامى جز با حمایت مردان و زنان این مرز و بوم میسر نیست، به ویژه این که زنان چون در پیروزى انقلاب اسلامى نقش پر رنگ تر و در دفاع مقدس نقش اساسى داشته اند، در حفظ ارزش هاى آن دو هم باید همان نقش را هم چنان حفظ کنند.

دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:39

جهاد مالى

توده زنان مسلمان، علاوه بر حضور مستقیم در دفاع مقدس، به انواع حمایت ها در پشتیبانى از رزمندگان دست زدند که یکى از آنها مشارکت در کمک مالى به جبهه هاى جنگ بوده است. در واقع در دوران دفاع مقدس شاهد اوج ایثارگرى مالى زنان بودیم که امام بارها به آن اشاره کرده اند، از جمله:

«ما هر روز شاهد زنانى هستیم که ماحصل عمرشان یک سکه طلا را مى آورند و در راه خدا و جنگ انفاق مى کنند... آن پیرزن ها که در طول عمرشان تهیه کردند، حالا مى آیند براى اسلام مى دهند.»

یک نشریه خارجى به مسأله جهاد مالى زنان ایرانى به جبهه هاى جنگ مى پردازند و آن را با کمک هاى مالى زنان عراقى مقایسه مى کند:

پرزیدنت صدام با آن که از جانب کشورهاى برادر عرب یعنى عربستان و کویت به نحو بزرگ منشانه اى از نظر مالى حمایت مى شود (با این وصف) در 1982 صلاح دید تا از خانم هاى کشورش بخواهد تا زیورآلات خود را به جبهه هدیه کنند. تهران رقیب بزرگ جنگى بغداد نیاز به چنین اقداماتى نداشت، زیرا در ایران به وضوح انگیزه پاداش الهى و اطمینان از این که آن ها قربانى تهاجم شده اند، براى این کار کافى بود... لذا در مقایسه با عراق که به دوستان عرب، طرف هاى تجارى و ارسال کنندگان اسلحه حداقل 50 میلیارد بدهکار مى باشد و باز هم به وسیله پول سلاطین نفتى عرب تغذیه مى شود، ولى تهران تاکنون حساب کتابش با هم مى خواند.

آمار دقیقى از کمک هاى زنان ثروتمند عراقى به رژیم صدام در دوره جنگ در دست نیست ولى این کمک ها به اندازه اى نبوده که رژیم عراق را وادارد از آن تقدیر نماید، در عوض، گاه شاهده بوده ایم که زنان عراقى به جاى کمک به سربازان عراقى کمک مالى خود را به ایران داده اند تا به مصرف رزمندگان ایرانى برسد، گاه این کمک ها به اندازه اى بود که تقدیر امام خمینى(ره) را به دنبال داشت، که تقدیر 28 آذر 1366 یکى از آن هاست.

مبلغ بسیار ارزنده اى که خانم هاى معظم عراقى که خداوند به آن ها هرچه بیشتر توفیق خدمت به اسلام و رزمندگان عزیزى که براى رفع شر قدرت ها و وابستگان پست آنان جانفشانى مى کنند، واصل شد. از خداوند تعالى سلامت همه را خواهانم.

ایثار و فداکارى

زنان علاوه بر این که فرزندان، همسران، برادران و پدران خود را به مشارکت در دفاع مقدس تشویق مى کردند، و این تشویق ها در استقبال مردان براى حضور بیشتر در جبهه ها بسیار مؤثر واقع شد، پس از شنیدن خبر جراحت و شهادت بستگان و عزیزان خود، شکیبایى و بردبارى کم نظیرى را به نمایش گذاشتند که آن هم در تقویت روحیه رزمندگان به ادامه مردانه جنگ کمک فراوانى کرد. مواردى از روحیات قوى زنان را مى توان در کلام امام خمینى(ره) و مقام معظم رهبرى به وضوح دید:

در عین حالى که مادران، جوانان شان در جبهه شهید شده اند با کمال خوشرویى و افتخار، افتخار مى کنند به این که جوان آن ها در راه اسلام شهید شده است و باز هم پیشنهاد مى کنند که جوانان دیگر هم داریم و به اسلام تقدیم مى کنیم.

از این رو، جاى تعجب نبود که در یکى از دیدارهاى خانواده شهدا با امام خمینى(ره)، مادرى با لهجه خرمشهرى فریاد مى زد: اى امام، سه پسر داشتم و هر سه شهید شدند، دیگر فرزندى ندارم تا در راه اسلام قربانى کنم، خدا مرا فداى تو کند!

مقام معظم رهبرى نمونه اى از ایثارگرى و فداکارى این دسته زنان را برشمرده است:

«در شهرى سخنرانى داشتم. بعد از پایان سخنرانى، همین که خواستم سوار ماشین شوم، دیدم خانمى پشت سر پاسدارها خطاب به من حرف مى زند، گفتم راه را باز کنید تا ببینم این خانم چه کار دارد. خانم آمد و گفت: از قول من به امام بگویید بچه ام اسیر دشمن بود و اخیرا مطلع شدم که او را شهید کرده اند. به امام بگویید فداى سرتان، شما زنده باشید، من حاضرم بچه هاى دیگر نیز در راه شما شهید شوند.

ایثارگرى و فداکارى زنان ایرانى به اندازه اى بوده که حتى رسانه هاى خارجى هم نتوانستند منکر آن شوند، از جمله یک نشریه پاکستانى که نوشته بود:

«از خانواده هاى اسراى جنگى به خوبى مراقبت مى شود. بیوه زنان فشارهاى ناشى از جدایى و عدم ارتباط با همسرشان را با وقار و شکیبایى تحمل کرده اند. آن ها دولت را در قبول تقاضاهاى شان که ممکن است از وجهه کشورشان بکاهد، تحت فشار نگذاشته اند این نوع برخورد هیچ گونه شباهتى با صداى گریه بیوه زنان اسراى جنگى عراق ندارد... کلا زنان ایرانى شجاعت رویارویى با هر مصیبتى را دارند. زنان ایرانى کاملا آماده برخورد با هر گونه واقعه اضطرارى هستند و برخى از آنان در کلاس هاى آموزش نظامى شرکت مى کنند... آن ها براى رویارویى با موقعیت هاى مختلف از جمله بمباران شیمیایى شهرها و براى خدمت در بیمارستان هاى صحرایى در پشت جبهه تحت تعلیم قرار مى گیرند.

منبع دیگرى در این باره نوشته است: امام خمینى(ره) براى دفاع از کشور زنان را فرا خواند زیرا مشارکت زنان در جنگ مى توانست:

«شجاعت نیروهاى رزمى و حمایت مردم را تقویت نماید... . قبلا مى دانستیم که در میان بسیجى ها... زن وجود دارد که از آن ها براى ارشاد زنان بدحجاب استفاده مى شد، ولى (وجود) زنان رزمنده نشان مى دهد که زنان ایرانى نقشى بیش از پیش و فعال در جنگ بازى مى کنند حتى چادر بلند سنتى مانع به کارگیرى تجهیزات جدید جنگى از سوى آن ها نمى گردد.

دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:39

ستادهاى پشتیبانى

جلوه هاى دیگر همراهى خواهران و همسران و مادران مسلمان ایرانى را باید در تهیه و تدارک اجناس و اقلام مورد نیاز رزمندگان و سربازان دید. زنان در حمایت مادى و لجستیکى از جبهه هاى جنوب و غرب، از جان و مال خود مایه گذاشتند و صحنه به یاد ماندنى و فراموش نشدنى فراوانى را خلق کردند. آن ها براى رزمندگان شال و کلاه بافتند، براى سربازان لباس و ملحفه دوختند و براى سربازان غذاى گرم پختند. به علاوه:

ـ زهرا محمدى، از 25 گوسفند نذرى، کله پاچه درست مى کند، و آن را از اهواز به خط مقدم مى برد تا صبحانه اى براى رزمندگان شود.

ـ خانم خاکباز به همراه یک گروه از خواهران به جبهه مى روند، در شب عید نوروز براى رزمندگان سبزى پلو و ماهى تدارک مى بیند.

ـ بیشتر فعالیت هاى آشپزخانه شهید چمران که روزانه پنجاه هزار نفر را غذا مى داد، از سوى بانواى انجام مى شد.

ـ خواهران مستقر در انبار شهید علم الهدى اهواز، کار بازسازى چادر صحرایى، سلاح سبک، کیسه خواب و چراغ گرم کننده را انجام مى دادند. حاجیه خانم علم الهدى کاروان هاى حضرت زینب(ع) را به راه انداخته بود که خانم ها را جهت دیدار از جنگ زدگان و خانواده هاى شهدا حرکت مى داد.

ـ مادر شهید مجید و سعید کاشانى، به مدت هشت سال در پایگاه ام الشهداى کاشان کمک هاى مردمى را جمع آورى و به جبهه ارسال مى کرد. ستاد بیت الزهرا(ع) پایه گذار ایستگاه هاى صلواتى بود، در این ستاد، از پیرزن 65 ساله تا دختر 18ساله فعالیت مى کردند.

ـ خانم فاطمه زارعى 60 ساله، در زمان عملیات، 24 ساعته در پشت جبهه یکسره نان مى پخت و فقط جهت انجام فرایض دست از کار مى کشید.

زنان در طول جنگ تحمیلى (دفاع مقدس) در مساجد، منازل، مدارس و هر مکان دیگرى که امکان تأسیس یک هسته و مرکز پشتیبانى وجود داشت، به جمع آورى کمک هاى مردمى،بسته بندى، ارسال آن و نیز، ارائه سایر خدمات، پرداختند. این کوشش ها و تلاش ها، آن قدر ارزشمند و سرنوشت ساز بود که امام خمینى(ره) با سخنانى ساده ولى الهام یافته از معنویت، این گونه از آنان تشکر مى کند:

وقتى در تلویزیون این بانوان محترم را مى بینم که به همراهى و پشتیبانى کردن از لشکر و قواى مسلح اشتغال دارند، ارزشى براى آن ها در دلم احساس مى کنم که براى کس دیگرى نمى توانم این طور ارزش قائل شوم. آن ها کارهایى که مى کنند، دنبالش توقع مقامى یا اشغال پستى یا چیزى که از مردم خواهش کنند نیست، بلکه سربازان گمنامى هستند که باید گفت در جبهه ها مشغول جهاد هستند. این یک هدیه الهى است، ما باید قدر این نعمت را بدانیم و به این بانوان و بچه هاى پشت جبهه و آن ها که در شهرهاى نیمه مخروبه حاضرند، اقتدا کنیم، ما باید از این ها اخلاق اسلامى، ایمان و توجه به خدا رایاد بگیریم، ما باید به این قشرها که بى توقع به کشور و به همه شما خدمت مى کنند، اقتدا کنیم و خودمان را اصلاح کنیم.

امداد و درمان

از شلیک اولین گلوله هاى دشمن و شهید و مجروح شدن تعدادى از مردم و رزمندگان، زنان مسلمان دل سوز این آب و خاک، دریافتند که باید به امداد درمان مجروحان و جانبازان جنگ بپردازند. آن ها بدون هیچ چشم داشتى تنها به نیت کسب رضایت الهى و اطاعت از مقام ولایت، به جبهه ها رفتند، و چه بسا خود مجروح و جانباز شدند، و گاه به خیل شهداى انقلاب پیوستند. اگر زنان داوطلب به مدد و مساعدت جبهه و جنگ نمى آمدند، آمار شهداى جنگ فزونى مى یافت، و اگر مجروحان به موقع مداوا نمى شدند، درمان بعدى آن ها، هزینه سنگینى را بر بیت المال تحمیل مى کرد. خانواده ها و رزمنده ها با مشاهده توجه به امداد و درمان مجروحان جنگى، اشتیاق بیشترى براى ادامه حضور داوطلبانه در جبهه احساس مى نمودند. هم اینک نیز، بیان نمونه ها و جلوه هاى زیباى ایثارگرى زنان پرستار، بهیار و امدادگر، موجى از عشق و شوق براى خدمت به مردم پدید مى آورد:

ـ مینا کمایى به همراه بیست نفر دیگر، در یک بیمارستان آبادان، امدادگرى مى کردند و شب ها در خوابگاه بیمارستان مى خوابیدند.

ـ خانم میرزایى، وقتى شروع به تمیز کردن پهلوى مجروح مى کرد، حالش به هم مى خورد، ولى به خاطر خدا تحمل مى کرد.

ـ یک پرستار داوطلب، شب ها بچه اش را به اتاقى در بیمارستان مى برد، و لباس ها را کپه مى کرد، و بچه اش را روى آن مى خواباند، آن وقت خود به مداواى مجروحان مى پرداخت.

ـ پرستارى دیدم که توالت ها را تمیز مى کرد، اما ذره اى از سختى کار گله نمى کرد.

ـ بسیار دیده شده که خانمى پرستار مجروحى شیمیایى بود، و خود مبتلا به عوارض شیمیایى مى شد، خانم یوسف زاده، نمونه اى از زنان پرستارى است که به دلیل آلودگى شیمیایى به شهادت رسید.

کار امدادگرى در شهرهاى مرزى جنوب و غرب، براى زنان طاقت فرسا بود، اما عشق به اسلام و انقلاب، امدادگر پیر و جوان را بر ماندن استوارتر مى ساخت، تا حدى که بسیارى از آن ها بى توجه به اصرار خانواده هاى شان، در خطوط جنگى ماندند تا مرهمى بر زخم هاى دلیر مردان رزم و جنگ باشند. بعضى از آنان، حتى آموزش کلاسیک پرستارى را ندیده بودند، ولى به سرعت آموزش هاى تجربى را جایگزین آن کردند، و چنان این آموزش ها را با عشق به خدا عجین نمودند که توانستند، هم پرستار جسم و هم پرستار روح و روان رزمندگان گردند.

دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:38

حمایت عاطفى

در جنگ، نقش پشتیبانى روانى و عاطفى جنگجویان را به زنان واگذار شد تا با روحیه دادن به سربازان، جنگ با موفقیت به پایان برسد. در جنگ تحمیلى نیز، زنان ایرانى، خودجوش وظیفه حمایت روحى از رزمندگان را به دوش گرفتند، و آن گونه که امام خمینى(ره) هم فرمودند: به موجب عواطفى که بانوان ابراز کردند، براى جبهه، کارهاى بسیار مفیدى را انجام دادند.

از این رو، دفاع مقدس، نمونه هاى بى شمار و در عین حال، کم نظیرى از پشتیبانى هاى معنوى خانم هاى ایرانى را به ثبت رسانده است، مانند:

ـ در گیلان غرب، فرمانده یک گردان رزمى با دیدن رشادت هاى یک زن روستایى، از عقب نشینى منصرف مى شود و نیروهاى خود را على رغم فرمان بنى صدر، به شهر باز مى گرداند.

ـ فهیمه بابائیان پس از شهادت همسر اولش، چنان بر همسر دوم تأثیر روحى مى گذارد که همسرش به جبهه مى رود.

ـ یک مادر تهرانى، وقتى تزلزلى در فرزند رزمنده اش مى بیند، به سومار مى رود و به فرزندش مى گوید: اگر از جبهه برگردى، شیرم را حلالت نمى کنم!

ـ رزمنده اى مى گفت: خواهرم به من آموخت که چگونه مى توانم به تنهایى یک لشکر باشم.

ـ مادر همسرم به من خبر داد: اگر تو به جبهه بروى، من بچه هایت را نگه مى دارم و افتخار کن که در این زمان به سربازى مى روى.

ـ مادرى خطاب به فرزندش مى نویسد: على جان مى دانى چقدر دوستت دارم، اما صلاح مى دانم پس از مراسم چهلم برادرت، به جبهه برگردى.

ـ خانمى وضع جانبازى مرا دید و پذیرفت به همسرى من درآید و سختى هاى زندگى با یک جانباز را به جان و دل خرید.

ـ تشویق ها و طرز تفکر همسرم باعث شد، فشارهایى که به واسطه نبودن دست و پا، بر من وارد مى شود را به خوبى تحمل کنم.

بخشى از حمایت هاى عاطفى و معنوى بانوان از طریق شعر و از سوى شاعران زن ابراز شده و این اشعار، بر حضور بیشتر رزمندگان در جبهه ها تأثیر گذاشته است:

سپیده کاشانى

کجا مى توانى ز قلبم ربایى تو عشق من و میهن من

طاهره صفار زاده

در سرزمین آسمانى جبهه کسى به خویش نمى اندیشد

سیمین دخت وحیدى

بیا که خصم زبون را به خاک بنشانیم به کوى دوست بشتابیم و سر بیفشانیم

صدیقه وسمقى

و سوسنگرد تنها بود. غروب گرم در سبحانیه دیدم که نخلستان سرود رزم بر لب داشت!

شهلا آهنج

باز مى خواند مرا تا آسمان لیک من بنشسته ام خاموش و سرد
دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:38

چکیده

از مشارکت سیاسى اجتماعى زنان معاصر ایران و از حضور آنان در دفاع از کشور، بسیار سخن گفته شده اما کمتر، مصداقى از آن ارائه گردیده است. حوادث پس از پیروزى انقلاب اسلامى و به ویژه دفاع مقدس نیز از این قاعده مستثنى نیست. آیا سخن از مشارکت زنان، یک تعارف سیاسى است؟ اگر تعارف نیست مصداق هاى آن چیست؟ مقاله حاضر مى کوشد گوشه اى از فعالیت هاى همه جانبه زنان را در دفاع مقدس به مثابه یکى از مهم ترین وقایع این مرز و بوم به تصویر بکشد.

کلید واژه ها: دفاع مقدس ـ زنان ـ مشارکت زنان در دفاع ـ مصادیق مشارکت در جنگ.

مقدمه

در متون تاریخى، اغلب از نقش حرمسرایى زنان دربارى و از تأثیر زنان غرب و شرق زده یا به اصطلاح روشنفکر بر تحولات اجتماعى سخن به میان آمده، ولى زنانى که در حادثه گریبایدف، جنبش تنباکو، نهضت مشروطه، کشف حجاب، قیام 30 تیر 1331 و... مشارکت داشته اند، توده زنان مسلمانى بوده اند که گوش به فرمان مراجع تقلید و به منظور انجام تکلیف شرعى و الهى پا به میدان مبارزه گذاشتند. از دهه 1340 تا پیروزى انقلاب اسلامى، این زنان حضور گسترده تر و مستمرترى از خود نشان دادند، علت آن، اولا: خودباورى بیشترى بوده که امام خمینى(ره) در زنان پدید آورد. ثانیا: لبیک آنان به دعوت امام براى حضور سیاسى اجتماعى بوده است.

پس از پیروزى انقلاب اسلامى، زنان هنوز نیاسوده و خستگى یک مبارزه طولانى علیه رژیم پهلوى را از تن بیرون نکرده بودند که بار دیگر بر خود تکلیف دیدند براى دفاع از انقلاب، به ایفاى نقش هاى تازه تر و مؤثرتر در عرصه هاى جدیدتر بپردازند، از این رو، شرکت در بحران هایى را که در گوشه و کنار کشور، بویژه در کردستان بر پا شد، جزء وظیفه خود دانستند، ولى آنچه بعد از حدود 5/1 سال پس از پیروزى، زنان را به کمک و مساعدت بیشتر طلبید، دفاع مقدس است که هشت سال نظاره گر رشادت هاى زنان و مردان این مرز و بوم بود، بنابراین، و به علت گستردگى فداکارى زنان در عرصه دفاع مقدس، احصاء همه آن ایثارگرى ها ممکن نیست، و در هر نوشته اى و در این نوشته تنها مى توان به بخش کوچکى از آن اشاره کرد:

نقش رزمى

اولین مسئولیتى که زنان در دفاع مقدس، به صورت خودجوش و همپاى مردان بر عهده گرفتند، جنگیدن با دشمن بعثى در جنوب و مزدوران داخلى در کردستان بود، حتى آنان، کوکتل مولوتف ساختند، تا به جنگ تانک هاى عراقى بروند که قصد داشتند از مرز شلمچه بگذرند. البته تهیه و به کار بردن کوکتل مولوتف، ابتدایى ترین کار رزمى خواهران و زنان به شمار مى آمد، بعدها آن ها خود را به سلاح مجهز کردند تا مردانه با دشمن بجنگند، از جمله:

در قبرستان خرمشهر زن 65 ساله اى را دیدم که تفنگ ام یک بر دوش داشت. گفتم: مادر چه مى کنى؟ گفت: پسر و دخترم آنقدر جنگیدند تا شهید شدند و اینجا خفته اند. مى روم راه شان را ادامه دهم، هر چه او را منع کردم، نپذیرفت و گفت: باید از دینم دفاع کنم. این تنها وظیفه شما پسرانم نیست، بلکه وظیفه من هم هست، جنگید و سرانجام با ترکش خمپاره شهید شد.

زنان رزمنده در خرمشهر، کارهاى دیگرى را نیز بر عهده داشتند که مراقبت از تسلیحات، تسلیح رزمندگان، نگهبانى از پیکر شهداء، توزیع سلاح بین رزمندگان از آن جمله بوده است. در جبهه هاى دیگر هم وضع به همین صورت بود. مثلاً:

ـ در گیلان غرب، یک زن، چند سرباز عراقى و در شادگان، چهار شیر زن، هشت سرباز بعثى را به اسارت درآوردند.

ـ خانم فاطمه نواب صفوى، به همراه گروه چریکى شهید چمران و در ناحیه سوسنگرد، اسلحه به دست گرفت و جنگید.

ـ یک زن سوسنگردى با آرد مسموم نان پخت و با آن تعدادى از عراقى ها را از پاى درآورد.

ـ و باز در این شهر مادر شهید الحانى، یازده سرباز عراقى را به خانه اش دعوت مى کند، به آنها غذا مى دهد، و زمانى که آن ها به استراحت پرداختند و به خواب رفتند، در اتاق را قفل مى کند و بسیجى ها را با خبر مى سازد، و خود او هم با چوب دستى به جان بعثى ها افتاد. داستان این زن شجاع را مقام معظم رهبرى، این گونه نقل کرده است:

«به خاطر دارم در سوسنگرد خانم عرب مُسنى زندگى مى کرد که همسرش نابینا بود. ایشان با وجود این که چهل پنجاه سال داشت، خیلى شجاعانه و در حقیقت مردوار از شهر دفاع مى کرد. معروف بود که با چوب دستى، چند سرباز عراقى را از پا انداخته است.

صحنه هاى رزم زنان، اگرچه اندک بود، ولى اولاً تا پایان دفاع مقدس کم و بیش ادامه یافت، و ثانیاً، تأثیر عمیقى بر روحیه رزمندگان داشت. به علاوه، زنان نقش هاى اطلاعات رزمى فراوانى را انجام دادند. خانم حورسى از مدافعان خرمشهر در این باره مى گوید: «ما از آن لحظه اى که به نیروهاى شناسایى ملحق شدیم، کار شناسایى دشمن، خنثى کردن بمب، شناسایى ضد انقلاب و پیدا کردن رد پاى آن ها در شهر و روستاها را دنبال کردیم. نوع دیگرى از کار اطلاعاتى و امنیتى را خواهران بسیجى انجام مى دادند، مثلا آن ها در لباس امدادگر و پرستار به شناسایى منافقینى دست مى زدند که به صورت ناشناس به بیمارستان ها سر مى زدند، تا به تعداد شهداء و مجروحان جنگ و... دست پیدا کنند، و آن را در اختیار عراق قرار دهند.

دسته ها : زن و دفاع مقدس
سه شنبه 1389/6/30 6:37
X