فرزندان آقا به چه کاری مشغولند؟
ایشان چهار پسر دارند که هر چهار نفر، طلبه و معمم هستند و حقیقتاً هم درس میخوانند. خوب هم درس میخوانند. من با اینها مأنوسم، این توفیق را دارم. اُنسی دارم، نشست داریم، گعده داریم، صحبت میکنیم. یک بار ندیدهام که اینها راجع به پولی، امکاناتی و چیزهای از این قبیل صحبت بکنند. گویی افرادی معمولی هستند و پدرشان هم یک فرد معمولی است.
این خیلی ارزش دارد که امکانات باشد و موقعیت فراهم باشد و هیچ اقبالی به آن نشان داده نشود. این خیلی ارزشمند است. برای خود حضرت آقا، همه رقم امکانات هست ولی هیچ اقبالی ما نمیبینیم. نه خودشان، نه خانوادهشان!
آیا هیچگونه نهیای از سوی حضرت آقا برای انجام فعالیتهای اقتصادی یا مدیریتی فرزندان وجود دارد، یا خود بچهها هم در واقع چنین میلی ندارند؟
قطعاً خود حضرت آقا دوست ندارند که بستگانشان و مخصوصاً آقازادههاشان در کارهای اقتصادی باشند، قطعاً این را آقا نمیپسندند. خود اینها هم هیچ رغبتی و هیچ اقبالی ندارند. حالا به هر صورت این جور تربیت شدهاند که هیچ اقبالی به این چیزها ندارند. لذا میبینید حتی ضدانقلابترین مجموعهها و گروهها، داخل و خارج، برای هر کس حرفی بزنند البته من آن حرفها را تأیید نمیکنم، خیلی از آنها هم شایعات و حرفهای دروغ است، من نمیخواهم آنها را تصدیق کنم ولی در مورد حضرت آقا و آقازادهها من نشنیدهام چیزی گفته شود. هیچ کس هم شاید نشنیده باشد. چون میدانند اگر این را بگویند، کسی باور نمیکند و آن حرفهای دیگرشان را هم کسی باور نمیکند. یعنی این قدر زندگی آقا و زندگی خانواده و فرزندان آقا سادگیشان، بیرغبتیشان و بیتوجهیشان به مسائل دنیایی تقریباً محرز است که هیچ وقت حتی آن ضدانقلابها، متعرض این معنا نشدهاند.
فرزندانشان بیشتر همین مسائل درس و بحث برایشان مطرح است و نگرانیهایی که نسبت به مردم و نسبت به زندگی طلاب و نسبت به قضایای دیگر دارند، همان دغدغههایی است که خود آقا دارند. این که آنها برای خودشان دنبال آیندهای باشند زندگی، مال، منال، پول، پسانداز اصلاً وجود ندارد. اگر بود، من مطلع میشدم. چون خیلی با اینها مأنوسم. من چنین چیزی واقعاً در اینها ندیدهام.
این را با یک نگرانی اظهار کردند و فرمودند من نگرانم که بر اثر انقلاب و امکانات و موقعیتهایی که هست و میشود به یک جاهایی دستاندازی کرد
آقا مصطفی آقازاده بزرگ آقا همان سال اول ازدواجشان که طلبه قم بودند الان هم قم هستند خانهای اجاره کرده بودند و مستأجر بودند - الان هم مستأجرند - ما را یک روز برای ناهار دعوت کردند. ما رفتیم منزل ایشان. یک سال از ازدواج ایشان نگذشته بود، ماههای اول ازدواج ایشان بود. ما هم یک گلدان معمولی خریدیم و رفتیم که دست خالی نرویم. من واقعاً تعجب کردم که آیا این خانه، خانه یک تازهداماد است؟! حالا نه خانه فرزند رهبر انقلاب و مقام اول کشور، حتّی خانه یک تازهداماد هم این نیست. یعنی یک خانه تازهداماد، بالاخره یک زرق و برقی دارد؛ تا مدتها این زرق و برق خانه تازهداماد و خانه تازه عروس، هست. من توی خانه اینها، واقعاً همان زرق و برق معمولی یک تازهداماد و یک تازه عروس را ندیدم. بسیار زندگی معمولی، دوتا فرش ماشینی، آن هم نه سه در چهار چون من دقت داشتم به این چیزها. دور و بر خودم را نگاه میکردم. حواسم بود و تا آنجا که میتوانستم، رصد میکردم اوضاع و احوال خانه را. دو تا فرش شش متری انداخته بودند، دور خانه هم موکت بود و دو سه تا پشتی ابری معمولی، نه مبلمانی، نه زرق و برقی! زندگی ساده و خوبی در آقازادههای ایشان سراغ داریم.
با توجه به این که مقام معظم رهبری هم رهبرند و هم مرجع تقلید، طبعا مسائل مالی زیادی در پیرامون ایشان وجود دارد از جمله وجوهات شرعی. اگر مصادیقی را سراغ دارید که از حساسیتهای آقا برای حفظ بیتالمال یا درست هزینه شدن وجوهات حکایت دارند، برای مردم بیان فرمایید.
اداره زندگی ایشان عمدتاً یعنی آن قدر که من اطلاع دارم که تا حدی دقیق است بیشتر از نذوراتی است که مردم در مورد حضرت آقا انجام میدهند. نذورات میآید. برای امام هم (رضوانالله تعالی علیه) خیلی نذورات میرفت. برای حضرت آقا هم نذورات زیاد میآید که نذر شخصی آقا میکنند که آقا، زندگیشان عمدتاً از همین نذورات اداره میشود و از بیتالمال و از دفتر استفاده نمیکنند. از وجوهات که اصلاً هیچ استفاده نمیکنند. عمدتاً همین نذورات است.
آقازادههایی که در دفتر هم کار میکنند و مسئولیت دارند، حقوقی دریافت نمیکنند؟
نه، آقازادهها در دفتر مسئولیتی ندارند. فقط در نشر آثار همکاری دارند والاّ هیچ کدام از آقازادهها مسئولیتی ندارند. جایی هم مشغول نیستند. ممحّض در درس و کار طلبگی هستند. درس میخوانند و انصافاً هم درسشان خیلی خوب است. خیلی خوب پیشرفت کردهاند. خود آقا مصطفی که الان سطوح عالیه را در قم تدریس میکنند. ایشان مکاسب و کفایه در قم تدریس میکنند.
حضرت آقا هدایایی که به ایشان داده میشود ، هم در دوره ریاست جمهوریشان، هم در دوره رهبری، همه هدایا را به آستان قدس رضوی میدهند.
من حالا دو خاطره عرض بکنم. یک بار با هواپیما در خدمتشان بودیم، مشهد مشرف میشدیم. خوب، پذیرایی هواپیماها، بالاخره در آن پروتکلی که نوشته شده، هواپیماهای خاص مسؤلان، پذیراییشان مقداری مفصّلتر از هواپیماهای معمولی است. یک مقدار میوه هم میگذارند. یک مختصر آجیل هم میگذارند. یک مقدار شیرینی هم میگذارند. ما یک بار در هواپیما بودیم، برای حضرت آقا آوردند، جلوی ما هم گذاشتند - همان سینیهایی بود که داخل سینی، این چیزها را گذاشته بودند در خدمت یکی از دوستان دفتر هم بودیم. دیدیم ایشان نمیخورند. خود آقا هم خیلی کم. بعد فرمودند که من پول این را از خودم کنار گذاشتم، شما مصرف کنید، نگران نباشید. بعد از آن هم دیگر حضرت آقا فرمودند که پذیرایی هواپیمای ما هم، مثل پذیرایی هواپیمای مسافربری باشد. نباید هیچ چیزی اضافه باشد. الان گاهی در سفرهای استانها در خدمتشان هستیم، پذیرایی کمتر از همان پذیرایی هواپیمای مسافربری است. هیچ چیزی بیشتر در آن نیست. از این نظر ایشان مقیّدند.
همین چندی قبل، یکی از دوستان دفتر گفتند حضرت آقا مبلغ زیادی را دادند و فرمودند این را جزو پولهای دفتر قرار بدهید. از پول شخصی خودم هست. جزو پولهای دفتر بگذارید. برای استفادههایی که ما از امکانات میکنیم، گاهی تلفنی و گاهی از امکانات بیتالمال که استفاده میکنیم.
نوعاً پذیرایی آقا دیگر همه جا معروف است، یک رقم غذا، یک رقم خورش. آقازادههای ایشان مراسم عروسی که داشتند، ما هم دعوت بودیم. در همین دفتر، چند نفری را دعوت کردند، بستگانشان و چند نفر هم همین دفتریها مراسم ایشان، هیچ کدام در تالار و مفصل نبوده است. در همین دو سه تا اتاقهای دفتر بوده است. یادم هست یکی از همین جلسات مهمانی همیشهاش همین جوری بوده، این سه چهار تا عروسیهایی که داشتند، ما شرکت کردیم میوه، همان میوه فصل، آن هم دو رقم. مثلاً سیب و خیار. آن هم نه اینکه دیس بچینند بلکه توی بشقاب، یک خیار و یک دانه سیب. با یکی از دوستان دفتر بودیم. گفت این مجلس ختمهای تهران، بیشتر از مجلس عروسی پسران حضرت آقا پذیرایی میکنند. آنها باز یک شیرینی، چیزی هم میآورند. حلوا هم میآورند. میبرند دور میگردانند. باز دو سه رقم میوه میگذارند. اینجا حلوا هم نیست، شیرینی هم که همین یک شیرینی دانمارکی و یک سیب، یک خیار. بیشتر هم نمیشود خورد!
هیچ وقت من ندیدم سر سفره ایشان، چه جلسات عمومی، چه مهمانیهای خصوصی، حتی دو نفر، سه نفر، من ندیدم که دو رقم خورش سر سفره ایشان باشد. شبها که حاضری است. مهمان داشته باشند، نداشته باشند. یک شب یادم هست خدمت حضرت آقا بودیم. سفره انداخته بودند، آقای هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه هم مهمان آقا بودند. نان و پنیر و سبزی، یک مختصر هم سوپ خیلی رقیق، فقط همین. برنامه شبشان یک غذای خیلی سبک و خیلی ساده است.
خلاصه، در مهمانیهای ایشان توفیقی پیدا کردیم، همسفره با ایشان بودیم و سعادتی داشتیم، چه جلسات عمومی در حسینیه، یا در منزل ایشان یا جای دیگر، یک رقم غذا، یک رقم خورش. من واقعاً تا حالا دو رقم ندیدهام و ایشان مقیّدند به این جور قضایا.
حالا مطالبی در مورد مرجعیت و وجوهات عرض کنم که آقا از وجوهات هیچ استفاده نمیکنند. بحث مرجعیت هم واقعاً خودش یک بابی است. چون من از نظر کاری هم در این حوزه بیشتر انجام وظیفه میکنم، میتوانم با تمام وجود، با اطمینان کامل عرض کنم که حضرت آقا هیچ رغبتی به مسئله مرجعیت و این جور مسائل ندارند. همان جور که در تلویزیون امسال، ایّام سالگرد رحلت امام (رضوانالله تعالی علیه)، تلویزیون برنامه خوبی نشان داد.
مجلس خبرگان و موضعگیری خود آقا نسبت به رهبریشان و اینهایی که نشان دادند برای مردم ما خیلی جالب و دیدنی بود. البته ما شنیده بودیم ولی فیلم آن را ندیده بودیم. من این را میتوانم بگویم همان جوری که حضرت آقا در مورد رهبری هیچ رغبتی نداشتند، بلکه استنکاف میکردند و قبول نمیکردند و بر ایشان تحمیل شد، در مرجعیت هم واقعاً این جور است. من هیچ رغبتی و هیچ استقبالی از ناحیه آقا نسبت به قضیه مرجعیت ندیدهام.
هر وقت هم ما در این حوزه با ایشان صحبت کردیم، جوابی از ایشان نگرفتیم و استقبال نکردند. خیلی راه ندادند که ما با ایشان صحبت کنیم برای رساله با اینکه الان براساس برآوردی که ما داریم، شاید مقلدین ایشان تقریباً در داخل کشور، در صدر مقلدین دیگر مراجع باشند. یعنی شاید بیشتر جمعیت از حضرت آقا تقلید میکنند اما هنوز ما نتوانستهایم ایشان را راضی کنیم که رساله بدهند و هر وقت هم صحبت کردیم، به یک شکلی شانه از بار این قضیه خالی کردند و ما را به راههای دیگری ارجاع دادند. واقعاً تحت فشار هستیم، از طرف مردم مورد سؤال هستیم. رساله میخواهند، مسائل شرعی را میخواهند، مقلّد هستند. بالاخره آقا را پذیرفتند. کسی هم آقا را تحمیل نکرده است، خودشان انتخاب کردهاند. خوب، باید راه را باز کنیم. ولی دیدیم آقا راه را باز نمیکنند. استقبال نمیکنند.
این خاطره را هم عرض بکنم. برای مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی که فوت کردند، حضرت آقا مجلس ختمی در قم گرفتند مسجد اعظم و یک مجلس ختمی هم در تهران مدرسه عالی شهید مطهری آنجا یکی از آقایان منبر رفتند. بخشی از صحبت ایشان راجع به مرجعیت آقا بود. بالاخره ایشان خواست در آن فضا، بعد از فوت مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی، مرجعیت آقا را جا بیندازد. بعد که آمدیم بیرون، آقا فرمودند که عجب منبر بدی ایشان رفت! که فهمیدم آقا حقیقتاً ناراحت شدهاند، به خاطر اینکه این جوری صحبت شده است .
یک وقت یکی از آقایان به ما گفت: بالاخره در خارج از کشور، مرجعیت را به رساله میشناسند، مثلاً کشورهای خلیجفارس و کشورهای عربی، مرجع را به رساله میشناسند. مرجع، هر چقدر هم ملاّ باشد، اگر رساله نداشته باشد، اینها او را نمیتوانند بپذیرند و الان بسیاری از شیعیان کشورهای خلیجفارس، مقلّد آقا هستند و وجوهات خوبی هم میدهند. ما به زعم خودمان خواستیم روی همان درک و فهم محدود خودمان، یک جوری حضرت آقا را تحریک کنیم که رساله بدهند. من عرض کردم که بسیاری از مقلدین شما، از این شیعیان کشورهای خلیجفارس هستند و اینها وجوهات خوبی هم میدهند، اگر رساله ندهید، اینها از شما برمیگردند، به کس دیگری مراجعه میکنند، وجوهات هم دیگر نمیدهند.
به جرات عرض بکنم که زندگی ایشان از نظر کیفیت، هیچ فرقی با قبل از انقلاب نکرده است
حضرت آقا فرمودند که خوب، وجوهات ندهند. میدهند به یک مرجع دیگر. آن مرجع دیگر هم شهریه میدهد و در اختیار طلبهها قرار میدهد. مگر بنا است همه خیرات به دست ما انجام بشود. دیگران هم خیرات انجام بدهند. این وجوهات توی جیب من که نمیرود. برای من که نیست. این مالِ طلبهها است. حق این طلبهها است. به بنده ندهند، به یکی دیگر میدهند. به یک مرجع دیگر میدهند. او هم میدهد به طلبهها. مگر بناست همه کارهای خیر از طریق من انجام بشود!
یا راجع به همین وجوهات که عرض کردم هیچ وقت حضرت آقا استفاده نکردهاند و عمدتاً هم خرج طلبهها و شهریه طلبهها میشود، بارها فرمودند که هر وقت هر چقدر دارید، بدهید، نگه ندارید.
این را بگویم که واقعاً وضع معیشتی طلبهها خوب نیست. شهریه یک طلبه که مراتب عالی حوزه را دارد طی میکند زن دارد، بچه دارد و همه مراحل امتحانات حوزه را طی کرده است در قم، حداکثر دویستوهشتاد تومان است و در شهرستانها و استانها از صدوپنجاه تومان تجاوز نمیکند، بلکه پایینتر از صدوپنجاه تومان است. اینها را من دلم میخواهد مردم بدانند.
بعضی از مردم ما، بعضی از مسئولین را که روحانی هستند، میبینند، بعد فکر میکنند همه روحانیون این جوری هستند. نه، آن کسی که حالا مسئول است، اگر درآمدی دارد، مربوط به حقوق طلبگیاش نیست، این حقوق آن مسئولیت و آن کار و مدیریتش است و ربطی به طلبگیاش ندارد. چند درصد از روحانیون ما مگر شاغل هستند؟ یک درصد هم شاغل نیستند، خیلی کمتر از نیم درصد شاغل هستند. خوب اینها که شاغل هستند، حقوقی میگیرند. این حقوق مدیریت و شغلش است، مثل بقیه مردم که شاغلند و حقوق میگیرند. این ربطی به لباس طلبگی ندارد. البته گاهی به مناسبتهای ماه مبارک رمضان، یا ماه محرم و اینها، منبر و تبلیغ، یا کار نویسندگی و کار تحقیقاتی هم دارند که آن هم باز همه را شامل نمیشود. یعنی ما میتوانیم عرض کنیم که بیش از نیمی از روحانیون ما با همین حقوق دویستوهشتاد تومان در قم و در استانها کمتر از صدوپنجاه تومان، زندگی میکنند! واقعاً بسیار وضعیت اسفباری دارند و مردم ما هم اطلاع ندارند که روحانیون در چه وضعیتی هستند.
فرزندان مقام معظم رهبری جز درس و بحث طلبگی هیچ مسئولیت دیگری ندارند.
ما هر وقت خدمت آقا مطرح کردیم که آقا! شهریه را مقداری اضافه بکنیم. چون شهریه ایشان هم فقط از وجوهات است و از غیر وجوهات نیست. برای بعضیها این ابهام هست که آقا مثلاً پولهای دیگر را به طلبهها میدهند، نه، از همان روز اولی که حضرت آقا، پرداخت شهریه را شروع کردند، از وجوهات بودهاست. گاهی آن اوایل، کم هم میآمد ولی تا روزی که میخواستند شهریه را بدهند، به لطف خدا و عنایت امام زمان، وجوهات میرسید. یادم هست همان سال اول، یک وقت تقریباً نزدیک آخر ماه بود یعنی اول ماه نزدیک بود و باید شهریه بدهند. پول به حدّ مورد نیاز نرسیده بود. یکی از آقایان آقای غیوری خدمت آقا عرض میکنند که ما به دفتر وجوهاتتان یک مقدار قرض میدهیم که شهریه کامل داده بشود، بعد که داشتید، به ما برگردانید. آقا فرمودند: نه، ما قرض نداریم. ما همانی را که داریم، شهریه میدهیم. اگر کم آمد، خوب کمتر شهریه میدهیم. اگر زیاد آمد، بیشتر شهریه میدهیم. ما قرض نمیکنیم. واقعاً همیشه هم همین جور بود. آقا هیچ وقت قرض نکردهاند. الان ما هر چه شهریه میدهیم، همهاش از وجوهات است. هیچ پول غیر وجوهات در شهریه ما نیست. بحمدالله ما تا حالا هیچ وقت برای شهریه، کم نیاوردیم و این واقعاً یکی از جاهایی است که به خوبی عنایت حضرت ولیعصر (سلامالله علیه) را دیدهایم. بالاخره ایشان صاحب حوزهها هستند و ما همه خودمان را سرباز ایشان میدانیم.
روی این بحث شما، یک سؤال فرعی راجع به درس خارج حضرت آقا مطرح میکنم. آیا الان آقا به صورت مرتب، درس خارج خودشان را دارند؟
بله، حضرت آقا از سال 69، درس خارج را شروع کردند. اول کتاب جهاد را شروع کردند. بحمدالله تمام شد. بحث قصاص را شروع کردند. قصاص هم عمدهاش تمام شد و الان چهار سال است که بحث مکاسب محرمه را دارند. هفتهای سه روز، انصافاً هم درس پربار و خوب و قابل استفادهای است. ما داریم کتاب قصاص را آماده میکنیم که انشاءالله بتوانیم بحث قصاص را چاپ کنیم و در اختیار حوزهها و علما و روحانیون قرار بدهیم.
در این باب، نظریات جدیدی دارند؟
بله، بالاخره نظریات جدید دارند و فتاوای جدیدی در کتاب قصاص هست که به هر صورت، یک کتاب فقهی و علمی آقا است که انشاءالله چاپ میشود. مکاسب محرمه هم که انشاءالله تمام بشود، چاپش میکنیم و منتشر میکنیم.
شنیدهایم که تفاوتی محسوس در شیوه تدریس آقا به نسبت خیلی از مراجع و علمای دیگر وجود دارد و آن موضوعمحوری و دستهبندیهای خیلی دقیق و نیز به صورت خاص، حساسیت آقا در موضوع علم رجال و توانمندیای است که در این حوزه از خود نشان میدهند. اگر در این مورد هم اطلاعات و نظری دارید، بفرمایید.
ببینید، درس آقا ویژگیهای مختلفی دارد. یکی بیان خود آقاست. بیان، خیلی مهم است. یکی از نعمتهای ویژه خداوند در کنار دهها، صدها و هزاران نعمت دیگری که خداوند به ایشان عنایت کرده، بیان بسیار روان و رسا و شیوای ایشان است. این در بیان و در تفهیم مطلب و خصوصاً در مباحث علمی، برای مخاطب و شنونده و شاگرد، بسیار مهم و مؤثر است. دستهبندی مطالب هم از سوی ایشان بسیار زیبا است.