به نام آنکه به یک چشم بهم زدن توان آفریدن و به یک چشم بهم زدن توان نابود کردن دارد ...
گاهی اوقات باخودم فکر میکنم که اگه یه دفعه ای جنگ بشه ، کسی حاضر میشه بره جبهه و در مقابل دشمن ایستادگی بکنه ؟! اصلا اونهایی که قبلا جوونیشون را گذاشتند و رفتن جبهه با چه دلی و با چه فکری و با چه شجاعتی رفتند ؟! ولش کنید !!! اصلا نمیشه راجع بهش فکر کرد ... آخه مگه ممکنه یه جوونی که هیجده سالشه و گل جوونیشه ..
همه چیز را ول بکنه و بره جایی که هر لحظه ممکنه که یه خمپاره بیاد و کار را تموم بکنه ؟!
همش سوال های بی جواب به ذهنم میرسه ... خودم بهشون میگم بی جواب ...
شاید این از ضعف ایمان من باشه شایدم اینقدر قدرت درک ندارم که این مسائل غیر مادی را بفهمم و بتونم برای خودم تجزیه و تحلیل بکنم ... نمیدونم ... هیچی نمیدونم ... آخه مگه میشه برم زیر تانک ؟! مگه میشه برم جلوی تیر مسلسل بی رحم دشمن و سینه سپر کنم ؟! من که باورم نمیشه ... اصلا ممکنه که خودم هم روزی در این موقعیت قرار بگیرم ؟! اگه جنگ بشه چکار میکنم؟! فرار میکنم ؟!
یا نه ... من هم مثل اون جوونای شیر دل در مقابل مرگ می ایستم و بهش پوزخند میزنم ؟!
***
حیف نیست که دل این عاشق ها را بشکنید ... نه بهتر بگم که : بهتر نیست بجای نمک خوردن و نمکدون شکستن کمی هم انصاف به خرج بدید ... آخه بی انصافا ... این بنده های خدا همون هموطن های من و تو بودند ... همون بچه های ما بودند ... همون بابا و برادرای ما بودند ... همون کسایی بودند که دل به دریا زدند و برای نگه داشتن اسلام و ایران آزاد اسلامی رفتند و از عزیز ترین چیزاشون دل کندند ... آخه مگه کمه کسی جونشو فدا بکنه ؟! تا حرف شهید به وسط میاد تویه ذهن همه کلماتی مثل : ایثار ، فداکاری ، جوانمردی ، عشق و ... میاد . ولی نمیدونم چرا تا میخوایی یه کاری بکنی که بر ضد اسلام و انقلابه همه این چیزا یادتون میره ... اونها رفتند که تو به راحتی بتونی با حجاب بیرون بیایی ... بتونی چادر سرت بکنی و کسی بهت هیچی نگه ... نرفتند که کاری ببکنند که تو بی حجاب بیرون بیایی ... گناه کردن که کاری نداره ... عفیف بودن و سالم بودن و ثواب کردن و تقوا سخته ... تو فکر کردی که الان که بی حجاب بیرون میری خیلی هنر کردی و زرنگی به خرج دادی و دل به دریا زدی ؟! نه ... به خدا نه ... چرا نمیخواهی بفهمی که شهیدان چه کردند و برای چه هدفی به جبهه رفتند و جانفشانی کردند ؟! اخه مگه اونها چه هیزمه تری به شما ها فروختند که همه فکر و ذکرتون اینکه که خونشون را پایمال بکنید ... نمیدونم اگه میدونستند که قراره این انقلاب خونین به دست چه آدمهایی بیافته ، باز هم میرفتند و جو ن می دادند ؟! آخه بی انصافی حدی داره ... نامردی حدی داره ... به خودتون بیایید ...
تا میگن شهید ، به یاد بیارید که چه کردند ... بیاد بیارید که این آزادی که دارید مدیون
از خود گذشتگی اونها هست
***
فقط یه کلام : برای یه ثانیه هم که شده خودت را جای اونها بزار ... میدونم که نمیتونی خودت را جاشون بزاری ...
پس خودت را یه لحظه جای مادر و پدر اونها بزار
می دونم که این کار هم نمیتونی بکنی ...
آخه قدرت نداری که این داغ را تحمل
بکنی
***
میخوام معنی واقعی عشق را برات بگم :
عشق یعنی از خودگذشتگی ، ایثار ، فداکاری
تلاش برای به دست آوردن دل محبوب ، غم دیدن ، بی خوابی کشیدن ، و از همه
مهمتر جان فشانی ...
***
شهید یعنی عشق
***
شهید یعنی لاله خونین