مشاوره حاج حسين يكتا به يك دانشجو در خصوص پايان نامه اش با موضوع راهيان نور
امام (ره) گفت : "تا قيامت مزار شهيدان (يا مقتل شهيدان) دارالشفاء عاشقان و عارفان مي شود.
امام نگفت درمانگاه، گفت دارالشفاء در دارالشفاء لاعلاج و جواب كرده مي آورند اين دارالشفاء را به تصوير بكش. كه هر كسي آمد، شفا گرفت. چگونه به آيندگان بگوييم كه آنجا دارالشفاء است
با توجه به ايام بهار (فروردين و ارديبهشت) و سفرهاي راهيان نور برآن شديم تا به بررسي مشاوره حاج حسين يكتا به يك دانشجو در مورد پايان نامه اش با موضوع راهيان نور و نكات مفيدي كه ايشان به آنها اشاره كرده اند و حتي براي هر كدام از ما مي تواند سر منشأ نگاهي نو به راهيان نور باشد، بپردازيم .
حاج حسين يكتا به عنوان يك راوي با تجربه ي دوران دفاع مقدس و كسي كه مدت زيادي از دوران جواني خود را براي شهدا خرج كرده است نكات ظريف و زيبايي را متذكر مي شوند كه از جنس شناخت شهدا و راه آن ها است .
اميدوارم با خواندن اين مطلب نگرش ما نسبت به راهيان نور يك نگرش تغيير يافته و مفيدي گردد و هدف از اين سفر فقط بازديد صرف نباشد بلكه اثرات اين سفر روز به روز به معناي عقلي نه احساسي، ما را به شهدا نزديك كند تا هر كدام از ما نه تنها خود به شهدا برسيم بلكه ديگران و نسل هاي بعدي را نيز به شهدا برسانيم . آمين
بسم الله الرحمن الرحيم
دومين چيزي كه در راهيان نور مؤثر است زمان است :
از يك جهت كه نگاه مي كنيم مي بينيم نزديك نوروز و تعطيلات، هواي خوب خوزستان و ...، ولي من اعتقاد دارم خدا بهار تو بهار كرده يعني توي بهار دل ها بهاري مي شود و اين بي اثر نيست همانطور كه در عاشورا چشم ها بهاري مي شود و اشك مي آيد. شايد ظاهري نگاه كنيم هواي خوب خوزستان است و يا ايام تعطيلات است ولي بي اثر وضعي بهار هم نيست. زمان هم مهم است يا به نگاهي ديگر مي شود گفت ما خيلي از عمليات هايمان در بهمن و اسفند بود در خوزستان در همان زمان داره ما رو مي بره به ياد لحظات مناجات و اشك و ناله و لحظه شهادت رزمنده ها و وصل به خدا .
سوم اينكه: اينجا چون بچه ها به خدا رسيدند هر كس مياد به خدا مي رسه يعني نوع اتفاق هايي كه مي افتد با اتفاق هايي كه افتاده يك جور است چون به خدا رسيدند به خدا مي رسيم . خيلي ها آنجا جشن تولد مي گيرن مي گن ما تازه متولد شديم، دوساله اومديم منطقه بيدار شديم، متحول شديم . اثر وضعي داره .
نوع اتفاق ها از لحاظ فرهنگي يك نوع و يك شكل است آنجا هم همه رزمنده ها كه بيست بيست نبودند، يك شبه راه صد ساله رو رفتند. همانطور كه در حركت امام حسين (ع) به سمت كربلا خيلي ها شب هاي آخر به امام پيوستند مثل حر ، زهير و ... اينجا هم خيلي ها زود رسيدند . براي همين نوع سرعتي كه دارد در راهيان نور اتفاق مي افتد از نوع سرعتي است كه در زمان جنگ بچه ها نظر مي كردند به وجه الله . يعني فرآيند فرهنگي در راهيان نور از ديگر فرآيندهاي فرهنگي كه در عرصه فرهنگ مديريت مي كنيم تا به يك تحول و تأثير برسيم سريع تر است.
4- در جريان فرهنگي راهيان نور كه رهبر انقلاب فرمودند :"يك حركت پر بركت است." وقتي دشمن تمام امكاناتش را جمع كرد براي ضربه زدن به ايران و همه دنيا در جنگ آمدند كه آمارها مي گويد كه چه اندازه مهمات و توپ و تانك و قريب به يك ميليون سرباز(كه ما وقتي جنگ تمام شد نزديك به 18 كشور اسير آزاد كرديم ) كه ما در برابر آن همه آتش بايد صدها صدها هزار تلفات مي داديم كه شايد نزديك به 200هزار شهيد داديم كه يكي اش هم خيلي است، مي بينيم يك جمع كمي رفتند و كار بزرگي كردند .
دقيقاً امروز هم همين است در مقابل همه ي امكانات ناتوي فرهنگي دشمن و همه ي عوامل داخلي و خارجي اين حركت فرهنگي با يك هزينه اي كه به اندازه يك حمل و نقل – پذيرايي در منطقه و خوراكي در حد صحبت يك راوي يا در حد يك محصولات مي بينيم يك تحول عظيم در يك فرد درست مي كند . يعني حركتي با هزينه اي كم و اثر زياد، با تايم كم - مي بينيم طرف 300 روز روي بچه اي كار كرده ، اثر گذاشته مغز او را با هزار جور حرف و حديث و CD و اينترنت و... (تهاجم فرهنگي) پر كرده و حالا با 2 روز كه مي آيد اينجا بر مي گردد به سمت شهدا و اين يعني همان حركت با بركت اين هم از بركتش.
شهدا رسيدند و دارند مي رسانند. تو بايد برسي تا برساني
5- اينكه بعضي ها مي گويند چرا افرادي كه به اين سفر مي آيند باز هم در سال هاي آينده مي آيند؟ جريان مثل روضه ي امام حسين(ع) است كهنه نمي شود هميشه نو است شلمچه همان شلمچه است. طلائيه همان طلائيه است حالا ممكن ست پرچمي عوض شود يا تغيير كوچك ديگري يا ممكن است روايت جديدي از يك شهيد بشنوند. و بعضي هم روايت هاي تكراري، همان طور كه من خودم 14 سال است كه مي روم منطقه. خيلي از زائرها تكراري هستند و بالطبع روايت هاي تكراري هم مي شنوند ولي بعضاً مي گويند حاج حسين هر دفعه مي شنويم برايمان نو است و دوست داريم بشنويم پس اين حركت فرهنگي هيچ موقع كهنه نمي شود همان طور كه روضه ي امام حسين هيچ وقت كهنه نمي شود.
6- اين جريان فرهنگي و اين عرصه هميشه نشاط دارد چون وصل به خون ثاراللهي است.
7- يك بحث ديگر اينكه خب پدر و مادر شهدا رفتند. رزمنده ها رفتند. نسل دومي ها رفتند نسل سومي ها، خارجي ها و داخلي ها رفتند از همه مليتي مي روند. يعني اين جريان فرهنگي براي همه حرف و مطلب دارد همانطور كه رهبر معظم انقلاب فرمود: " اين جنگ يك گنج است." پس هميشه نو است و طراوت دارد.براي همه حرف دارد در هر سن و عصر و با هر فكر.
8- اينكه اين حركت فرهنگي چون درونش گردش است به گردشگري نزديك است نشستن در خانه و كتاب خواندن نيست هر چند در كتاب خواندن هم از اين كتاب به آن كتاب، از اين باغ به آن باغ است اينجا هم همينطور است مي روي اروند يك فضاي فرهنگي با اون نخل ها و اون فضا
مي روي شلمچه نوع يك هارموني ايي دارد
در شيارهاي يادمان فتح المبين يك فضا،غربت طلائيه، خلوت شرهاني،ارتفاعات قلاويزان، مي روي پاوه و جريان كردستان رو مي شنوي يه جور است، بانه يه جور ديگه است...
يعني من احساس مي كنم اين يادمان ها در اين جريان فرهنگي مي تواند با ذائقه هاي هر فرد ارتباط برقرار كند. يعني طبيعت اونجا يه طوري است كه مي تواند با روحيات هر كسي رابطه داشته باشد. يكي كوه را دوست داره يك دشت را، يكي رمل را و... يعني جاذبه هاي گردشگري و فضاي آنجا كه حالا انشاءالله راهيان نور دريا هم راه مي افتد (جنگ دريا و بحث آمريكايي ها و...) كه من معتقدم راهيان نور را بايد تا زاهدان هم بياوريم. اوضاع و ترورهاي سيستان و بلوچستان، اول انقلاب و بعد از آن و شهدا و... يعني خيلي مي توانيم راهيان نور را توسعه بدهيم حتي معتقدم به نقاطي از شهرها كه موشك خورده در همين تهران و شهرهاي ديگر و حتي سفرهايي كه مي رويم به گلزار شهدا،تجمع هايي كه به اسم يادواره دور هم جمع مي شويم همين راهيان نور است چون همه اش به جنبه هاي شهيد و شهادت و نبرد و جنگ 8 ساله مي پردازد.
به همين خاطر اگر بخواهيم خوب پرونده ي راهيان نور را بررسي كنيم نمي توانيم بدون نگاه به جنگ بررسي كنيم. بايد شناخت درستي از جنگ داشته باشيم براي به دست آوردن اين شناخت بايد شناخت درستي از عناصري كه در آنجا مي جنگيدند داشته باشيم. وقتي مي خواهي عناصر را بشناسي بايد شناخت درستي از فرمانده شان كه امام بود داشته باشي و اينها همه متصل به قيام عاشورا است. و تو بايد خوب عاشورا را بشناسي و درك كني. من نگاه مي كنم كه در بعضي از نوشته ها و ادبيات آويني اين موضوع با يك نگاه و زاويه ديگر (عصر ظهوري) به اش پرداخته شده و اين يك جريان است. وقتي نگاه مي كني جريان راهيان نور اينكه يك عده بروند در رمل بنشينند كه مثلاً چي؟ براي اينكه به اين عكس نگاه كنند كه چي؟
از ديدن مثلاً پرچم ايران بايد به اين حقيقت برسند كه سرخي اون سمت كربلا است. و سبزيش سمت تمام معنويت و غربت اهل بيت. يا رمل ها ظاهرش خاك است.
وقتي شما از اروند شروع كني به زيارت و همين طور يكي يكي يادمان ها را سر بزني و زيارت كني ديگه به فكه كه مي رسي هيچ جاذبه ي گردشگري و جاذبه ي بصري دنيا را نمي بيني يعني ظاهراً پايت روي رمل هاست ولي باطنت بايد جاي ديگري باشد كه ديگر جاذبه اي هم نمونده كه تو را نگه دارد روي زمين وقتي به رمل هاي فكه نگاه مي كني احساس نمي كني زمين است بلكه احساس مي كني جاذبه تمام شد و احساس خلاء مي كني. با اين نگاه احساس مي كني اينجا زمين نيست و همين حالي كه بهت زير بقعه ي امام حسين(ع) رخ مي دهد كه در شلمچه هم خيلي اين فضا هست به خاطر شهداي زيادي كه داده و نبردهاي سنگين. اينجا آدم احساس مي كند كه ديگر آب تمام شد يعني يك اتفاق مهم تاريخ نه، اتفاق مهم قانون خدا، اتفاق مهم هدف از خلقت.اتفاق مهم عبوديت و شما مي خواهي در اين پايان نامه اين اتفاق مهم رو به تصوير بكشي كه خدا چطور مديريت فرهنگي مي كند وقتي به ملائك گفت آدم را درست كردم و به خودش بارك الله گفت. تو بايد در پايان نامه ات اين بارك الله رو به تصوير بكشي يعني تحول انفسي آدم ها را.
فكر كن كه پايان نامه ات را بر مبناي اينكه اينجا دارد يك اتفاقي مي افتد از جنس كربلا، از جنس جنگ و چگونه اين را به عنوان اينكه يك سند تاريخي است از راهيان نور قرار دهي. كه از نگاه روانشناختي، جامعه شناسي، روانشناسي از نگاه قرآن، تاريخ، اسناد و ... نگاه كني واقعاً تبارك الله احسن الخالقين است يا آن جمله ي امام است كه "تا قيامت مزار شهيدان (يا مقتل شهيدان) دارالشفاء عاشقان و عارفان مي شود.
امام نگفت درمانگاه، گفت دارالشفاء در دارالشفاء لاعلاج و جواب كرده مي آورند اين دارالشفاء را به تصوير بكش. كه هر كسي آمد، شفا گرفت. چگونه به آيندگان بگوييم كه آنجا دارالشفاء است و خدا زيباترين مديريت فرهنگي را دارد كه چون گفته " كم من فئته قليله غلبت فئته كثيره باذن الله"
بگم چطور 2 تكه زمين، 4 تا يادمان پنبه ي دشمن را مي زنند؟ هم پنبه ي دشمن را وهم پنبه ي دل ما را.
امام نگفت درمانگاه، گفت دارالشفاء در دارالشفاء لاعلاج و جواب كرده مي آورند اين دارالشفاء را به تصوير بكش. كه هر كسي آمد، شفا گرفت. چگونه به آيندگان بگوييم كه آنجا دارالشفاء است
يك نكته ديگه بگم كه مال خودته، تو نمي توني پايان نامه رو بنويسي مگر اينكه اهلش باشي. راوي نمي تونه روايت كند مگر اينكه خودش با شهدا باشد، استاد اخلاق نمي تونه اثر بگذارد مگر اينكه خودش عامل باشد. تو نمي توني اين سير رو به ديگران برسوني مي توني يه پايان نامه بنويسي نمره اش را هم بگيري و بعد هم توي كتابخانه ها بماند ولي شعر شهريار و حافظ و سعدي نمي شه (اثر ماندگار نمي شه)اگر مي خواهي اون پايان نامه ماندگار باشه بايد باهاش زندگي كني البته شهدا از جنس آن سرعت و بركت به ات مي دهند. الان دنبال اين پايان نامه نباش اول يك بار براي خودت پايان نامه بنويس يعني آخر اين پايان نامه اگر پايان پيدا نكند و يا به يك معني آغازي بر يك پايان نباشد براي زندگي خودت، پايان نامه ات مي شود مثل بقيه ي پايان نامه ها به همين خاطر در پايان نامه اول خودت مطرح باش توأم با اينكه خودي نباشد. يك جمله اي شهيد آويني دارد كه" بيايد كارهايتان را براي خدا كنيد نه براي خدا كار كنيد." بيا براي خدا كار بكن. يعني در اين پايان نامه چيزهايي را محور در نظر بگير:
اول پايان نامه اول باند پرواز باشد آخر پايان نامه آخر باند پرواز خودت باشد. وقتي اين هواپيما بلند مي شود بايد يك عده را هم با خودش ببرد. شهدا رسيدند و دارند مي رسانند. تو بايد برسي تا برساني. چه بايد بكني نمي دونم؟ پايان نامه را هر جور مي خواهي انجام بدي انجام بده اون يك طرف قصه است ولي مراقب باش گاهي اوقات خود ما يك پروژه ايم شهدا دارند روي ما كار مي كنند فكر مي كني داري روي پروژه كار مي كني. ما در دعاي عرفه مي خوانيم: "خدايا براي من تدبير كن و مرا بي نياز كن از تدبير خودم "فكر مي كردي امروز اين طور بشه؟ من فكر نمي كردم. مي خواستم برات بگم راهيان چيه؟ كجاست؟ ستاد چند تا معاونت داره؟ وقتي شروع كردم به صحبت چنين گفتم .
اخلاص در اين جريان مهم است گاهي اوقات آدم گناهي را به گل روي شهدا ترك مي كند يا خيري را انجام مي دهد يا زجر و زخم زبوني را براي شهدا تحمل مي كند. نمي فهميم كجا و كي و چه طور تلافي مي كنند ولي چون آنها عادتكم الاحسان و سجيتكم الاكرم اند در اقتدا به اربابشان امام زمان(عج)، تلافي مي كنند .
اگر پايان نامه دو سال طول بكشد مهم نيست، 8 سال طول كشيد منتظر بود شهيد بشود بعد از قطعنامه در درگيري هاي مرصاد شهيد شد و الان 30 سال است همه دارند نونش را مي خورند 300 سال ديگر هم همين طور است مهم نيست پايان نامه كي تمام مي شود مهم اين است كه پايان نامه نويس از خودش آزاد بشه تا بتونه ديگران رو آزاد كنه.
اين را نگيد كه مگه همه چيز وابسته به اين پايان نامه من است؟ از يك جايي بايد شروع كرد. مگر عالم وابسته به شهيد شدن 4 تا آدم بود؟
اسلام با 72 نفر نجات پيدا كرد در كربلا، 415 نفر هم دور پيامبر شهيد شدند كه بنا گذاشته شد و 313 نفر هم مي آيند و كار را تمام مي كنند .
يكي گفت: چه كار كنيم شهدا نگاهمون كنند؟ شهدا يه تيپي زدند "تيپ خاكي" ، خدا بهشون نگاه كرد اين ها هم به خدا نگاه كردند يعني اين قدر فضا يك دست و دلي و خاكي شد بعد اينها نظر كردند به وجه الله.
اگر افراد دل ها و چشم هايشان كنترل نباشد نمي توانند نظر كنند به آن وجه راهيان نور(شهدا نگاه مي كنند به ما) به همين دليل به بچه ها مي گفتم كه بچه ها بايد يه تيپ خاكي بزنيد دل ها تونو دست بگيريد و به شهدا بگيد ما خيلي جا ها مي تونستيم بريم كه نرفتيم يعني شما نگذاشتيد ما برويم و ما رو آورديد اينجا. تو هم مقدمه ي پايان نامه ات را دست بگير برو منطقه اگه آنجا دور است و نمي توني بروي برو جمكران اربابشان امضا كنند و كمك كنند. گفت در عالم رؤيا ليست گردان را داديم خدمت امام عصر(عج) آقا اسم بعضي از بچه ها را خط قرمز كشيدند. هر اسمي را كه خط قرمز كشيده بودند در عمليات شهيد شد. تا امضاء نشد پايان نامه ننويس اين همه نوشتند چي شد؟
امضاي آن ها هم رسيدن خودت است تو برسي تمام است. بعد خودش مي آيد. العلم نور يقذف الله لقلب من يشاء. راهيان هم نور است. نور تابيدني است اكتسابي نيست دادني است. پايان نامه ي اكتسابي مي خواهي يا دادني؟ دنبال كسب علمي يا دريافت علم؟ علمائي كه نجف رفتند آقا بهشون داد. تو راهيان رو از جنس نجف رفتن برو پايان نامه ات را به ات مي دهند. آقا سيد علي آقاي قاضي خودش آمد و علامه طباطبائي را برد . بايد پايان نامه ات به جايي برسد كه به اذن آنها بنويسي براي خدا بنويسي بعد راهش و مخرج صدقش را مي دهند. ما راجع به قبل از مقدمه صحبت كرديم هنوز به مقدمه هم نرسيده ايم. ولي خودت مهمي، دلت، وجودت، اعضا و جوارحت، اخلاصت، مراقبه در طول روزت، مطالعه ات، محاسبه ي آخر شبت اگه خراب كردي مؤاخذه ات. تا به نقطه اتصال برسي گريه مي خواهد، عبادت، نماز شب، زيارت جامعه، مشهد، كربلا
مي گفت: بعضي اين شهدا رو خدا اصلاً رو نمي كنه نه حالاتشان را و نه خاطراتشان را.گذاشته فقط روز قيامت پرده برداري كند. آنجا مست مي شويد كه راجع به آن شهيد كار كنيد.
قرار بود روي پايان نامه ات مديريت كني تقويت بشريت رو. در اين مسير بايد با حقيقت و واقعيت و قرآن و سنت و فطرت حركت كني نه با احساس خالي كه مبناي ماندگاري و علمي و فقهي داشته باشد. نه با رويا و عواطف.
انشاء الله همه چيز برايت سوال باشد. خيلي بپرس. صبح كه كاسب در مغازه اش را باز مي كنه مي گويد خدايا به اميد تو. ما هم كاسب هستيم قرار است رضايت خدا را بدست بياوريم.
انشاءالله كه سفرهاي راهيان نور مقدمه اي براي رسيدن ما باشد . نباشد كه رفت و آمد ما بي حد شود ولي هنوز ذره اي به شهدا نزديك نشده باشيم
روح تمام شهداي هشت سال دفاع مقدس شاد و راهشان پر رهرو
زينب سيفي بخش فرهنگ پايداري تبيان