اولین مسئولیت جنگی که زنان، به صورت خود جوش وهمپای مردان بر عهده گرفتند، جنگیدن با دشمن بعثی بود، حتی آنان قبل از مردان، کوکتل مولوتف ساختند، تا به جنگ تانک های عراقی بروند که قصد داشتند از مرز شلمچه بگذرند. البته تهیه و به کار بردن کوکتل مولوتف، ابتدایی ترین کار رزمی خواهران و زنان به شمار می آید، بعدها آنها خود را به سلاح مجهز کردند تا مردانه با دشمن بجنگند:
در قبرستان خرمشهر زن 65 ساله ای را دیدم که تفنگ ام یک بردوش داشت. گفتم: مادر چه می کنی؟ گفت: پسر و دخترم آنقدر جنگیدندتا شهید شدند و این جا خفته اند. می روم راه شان را ادامه دهم. هر چه او رامنع کردم، نپذیرفت و گفت: باید از دینم، دفاع کنم. این تنها وظیفه شماپسرانم نیست، بلکه وظیفه من هم هست. جنگید و سرانجام با ترکش خمپاره شهید شد). (همایش، 1382: 205)
زنان رزمنده در خرمشهر، کارهای دیگری را نیز بر عهده داشتند که مراقبت از تسلیحات، تسلیح رزمندگان، نگهبانی از پیکر شهداء، توزیع سلاح بین رزمندگان از آن جمله بوده است. در جبهه های دیگر هم وضع به همین صورت بود. مثلا در گیلان غرب، یک زن، چند سرباز عراقی ودر شادگان، چهار شیر زن، هشت سرباز بعثی را به اسارت در آورند. خانم فاطمه نواب صفوی، به همراه گروه چریکی شهید چمران و در ناحیه سوسنگرد، اسلحه به دست گرفت و جنگید. یک زن سوسنگردی با آردمسموم نان پخت و با آن تعدادی از عراقی ها را از پای در آورد، و باز دراین شهر مادر شهید الحانی، یازده سرباز عراقی را به خانه اش دعوت می کند، به آنها غذا می دهد، و زمانی که آنها به استراحت پرداختند و به خواب رفتند، او در اتاق را قفل می کند و بسیجی ها را با خبر می سازد، وخود او هم با چوب دستی به جان آنها افتاد. داستان این زن شجاع را مقام معظم رهبری، این گونه نقل کرده است:
(به خاطر دارم در سوسنگرد خانم عرب مسنی زندگی می کرد که همسرش نابینا بود. ایشان با وجود این که چهل پنجاه سال داشت، خیلی شجاعانه و در حقیقت مردوار از شهر دفاع می کرد. معروف بود که باچوب دستی، چند سرباز عراقی را انداخته است). (مافی، 1376: 125)
صحنه های رزم زنان، اگر چه اندک بود، ولی اولا، تا پایان دفاع مقدس کم و بیش ادامه یافت، و ثانیا، تاثیر عمیقی بر روحیه رزمندگان داشت. به علاوه، زنان نقش های اطلاعات رزمی فراوانی را انجام دادند. خانم حورسی از مدافعان خرمشهر در این باره می گوید: (ما از آن لحظه ای که به نیروهای شناسایی ملحق شدیم، کار شناسایی دشمن، خنثی کردن بمب، شناسایی ضد انقلاب و پیدا کردن رد پای آنها در شهر و روستاها رادنبال کردیم). (قاسمی، 1383: 22)
نوع دیگر کار اطلاعاتی و امنیتی را خواهران بسیجی انجام می دادند، آنها در لباس امدادگر و پرستار به شناسایی منافقینی دست می زدند که به صورت ناشناس به بیمارستان ها سر می زدند، تا به تعداد شهداء ومجروحان جنگ و... دست پیدا کنند، و آن را در اختیار عراق قرار دهند.