ساعت فلش

فرازهائی از وصیت‌نامه:

خدا را، خدا را، به امت سفارش می‌کنم.

خدا را، خدا را، به تقوی سفارش می‌کنم.

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
چرا از شهادت می ترسید مگر کودکی سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد.
امام حسین (ع)

......... چون لازم دیدم وصیتنامه ای بنویسم لذا این چند سطر را به همین عنوان می نویسم . اکنون که با یاد خدا به جبهه آمده ام نه برای انتقام بلکه به منظور دینم و تداوم انقلابم و امنیت میهنم و خدا را به یاری می طلبم و از او می خواهم که هدایتم فرماید به آن سو و آن راهی که خود صلاح می داند. آری به میدانی قدم نهاده ام که نتیجه اش از قبل برایم روشن و با ایمان کامل پیکار می کنم چون اگر در این میدان کشته شدم به مقامی والا دست یافته و در راه امام حسین (ع) رفته ام و اگر زنده ماندم شاهد پیروزی بزرگی که همان پیروزی مسلمین بر کفر است خواهم بود .

خداوندا تو آگاهی که تلاش و پیکار ما نه از آن جهت است که به پایگاه قدرتی برسیم و یا چیزی از کالای بی ارج دنیا را به دست آوریم بلکه به آن جهت است که نشانه و پرچمهای دین تو را برافرازیم و در شهرهای تو شایستگی را ارمغان آوریم تا بندگان ستمدیده تو امان یابند و ستمگران به کیفر خویش برسند.

ای کسانیکه پس از گذشت اینهمه سال و ریختن خون بهترین فرزندان این آب و خاک هنوز هم به خود نیامده اید قدری تفکر کنید وصیتنامه شهدا را مطالعه کنید شاید دماءالشهدا شما را متحول سازد و متوجه شوید که در چنین برهه ای از زمان و با وجود تحولاتی که در کشور ما رخ داد پیروی نکردن از ولایت فقیه چیزی جز ننگ و ذلت دنیوی و اخروی نخواهد داشت.

برادران عزیز سعی کنید شعار اسلامی را حفظ کنید و در نماز جمعه ها شرکت کنید و حتی المقدور نگذارید خون شهدا پایمال شود چرا که انقلاب اسلامی و پیروزیهایی که برای ما حاصل شده و می شود همه حاصل خون همین شهدای گرانقدر است در زندگیم خدمت چشمگیری برای اسلام انجام نداده ام. شاید با شهادتم خدمتی به اسلام و انقلاب کرده باشم درود بر خطی که از چشمه جوشان اسلام سرچشمه بگیرد.

خط امام، خطی که مبارزه با هر چه شرک را در انحصار خود دارد و خطی که به اثبات رسانید تنها امید مستضعفین جهان و حرکتهای اسلامی است و تنها این خط است که می تواند قدس این نخستین قبله گاه مسلمین را نجات دهد. مادرم، از شما معذرت می خواهم که نتوانسته ام فرزند شایسته ای برای شما باشم و امیدوارم که به بزرگواری خود مرا ببخشید و حلال کنید که این امانتی است که به خدا پس داده اید و خدا با صابران است. برادران و خواهران عزیزم این را بدانید که با شهادت عضوی از اعضا یک خانواده مسئولیت آن خانواده در قبال انقلاب سنگین تر خواهد شد و با روحیه بالایی که در شما سراغ دارم از شما می خواهم که همیشه در خط اسلام و ولایت فقیه باشید.

تمام دوستان و آشنایان و آنهایی که مرا می شناسند طلب حلالیت دارم و همه را به خدا می سپارم.

خداوندا آخرین کلام ما در این عالم و اولین کلام ما در روز قیامت نام حسین قرار بده خدایا ما را از حسین غافل مگردان ما راحسینی زنده بدار، ما را حسینی بمیران.

ای ملت قهرمان !
من راه خودم را انتخاب کردم؛ راهی که راه حسین (ع) و عباس (ع) است و از پروردگار متعال می‌خواهیم زمانی‌که تمامی کفر در برابر اسلام بسیج شده‌اند و تمایم روزهایمان عاشورا و زمین‌هایمان کربلا و ماه‌هایمان محرم و محراب‌هایمان قتل‌گاه شهدای بزرگ و کودکانی که مانند علی‌اصغر حسین (ع) به شهادت می‌رسند و تمامی جبهه‌هایمان چون جبهه‌های کربلاست.

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام بر حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و ائمه هدی و با درود بر روان پاک شهیدان گلگون‌کفن،
من سرباز گنهکار این نامه را در حالی می‌نویسم که رمز عملیات اعلام شده و نیروهای خط‌شکن از خط دشمن عبور کرده و به پیش می‌تازند و ما منتظر اعلام شروع عملیات مهندسی هستیم،

صدای انفجار و شلیک گلوله‌ها و منورها که سراسر منطقه را روشن کرده، ندای هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) را تداعی می‌کند، که ای یاوران حسین (ع) واقعه کربلا بار دیگر تکرار شده و هرکس عشق حسین (ع) دارد بیاید و هرکه هوس کرب و بلا بسم‌الله

معمولاً کسی که قرار است زخمی یا شهید شود، تا حدودی آگاه به این امر است ولی من عاصی فکر نمی‌کنم، سعادت نصیبم شود

و چون گناهانم مهری شده بر لبم، ولی جو عملیات ایجاب می‌کند تا آماده شهادت شوم و وصیتم را حاضر کنم،

و بدانید و آگاه باشید که من این راه را با شناخت انتخاب کردم و در این شناخت عقلم و الهام قلبم بود، که هدایتم کرد.
پس ای گمراهان کمی به خود برگزید و کاملاً منصفانه و بی‌طرفانه به عقل و قلبتان رجوع کنید تا راه هدایت را دریابید.

ساعت 1 نیمه‌شب مورخه 3/10/65
جاوید ایمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند (امام خمینی)
خداوندا : تو می‌دانی و شاهد بودی که من اسلحه‌ام را در راه تزویر و ظلم بدیگران بکار نبرده‌ام، خداوندا تو می‌دانی و شاهد بودی که تمام توان خود را در راه تو بکار بردم.

خداوندا : از تو می‌خواهم که اگر در خدمات من به اسلام ناخالصی و بدی بود، به بزرگی خودت ببخشی که اگر نبخشی وای بر احوالم.

خداوندا : تو می‌دانی که من به آیه‌ی «واعدولهم ماستطعتم من قوه» تا حد خودم عمل کردم و هرچه در توان داشتم در راه تو انجام دادم و بکار گرفتم.

خداوندا تو را به تمام پیامبران و امامان و مخصوصاً امام حسین (ع) سالار شهیدان مرا قرین رحمت خودت در آخرت بگردان.

خداوندا : سایه‌ی این مرد بزرگ، این پدر ملت ایران، این نایب بر حق امام زمان (عج) و این ابرمرد از تبار محمد و ابراهیم و این شمع فروزان اسلام و این شخصی که پروانه‌وار بدور معشوق خود می‌چرخد تا بهدفش برسد، از سر این ملت فداکار کم مکن.

خداوندا :
در لحظه‌هائی حساس که با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنم یاد خود را از سر من بیرون مکن و ضعف و سستی را از دل من بیرون کن.

خداوندا :
در دل همه‌ی رزمندگان اسلام ایمان به اسلام و استواری و مقاومت ایجاد کن و عشق به شهادت را نصیب العینشان قرار بده.
خداوندا :
برادران و مادران مهربان مرا قرین رحمت خویش بگردان.
مادرجان پس از مرگ من که انشاء‌الله شهادت در راه خداست،‌ برای مراسم ختم اینجانب تشریفات را کنار گذاشته که راضی نیستم. مجلس ختم اینجانب را هرچه ساده‌تر و بامحتواتر برگزار کنید.

مادرجان از زحماتی که بپای من کشیده‌اید متشکرم.
من که نمی‌توانم از شما تشکر لازم را بنمایم، خداوند در دو دنیا اجرتان بدهد. برادران، همچون کوه در برابر سختیها ایستادگی کنید و همچون حسین (ع) با مشت محکم بر دهان یاوه‌گویان بزنید.

بر شما جوانان ملت ایران است که با این منافقین مبارزه کنید و به آنهائی که قابل هدایت نیستند رحم نکنید. امیدوارم که حکومت اسلامی بدست اشخاص سازشکار و لیبرالها نباشد و انسانهای متعهد مجری قوانین قرار بگیرند.

مادر عزیزم از تو می‌خواهم که برای من گریه نکنی راضی نیستم که تو و کسان دیگر برای من گریه کنند لباسهایم را به جنگ زده‌ها بدهید و مقداری پولی را که دارم بین مستضعفین و جنگزده‌ها تقسیم کنید و نمازهائی را که نتوانسته‌ام بخوانم برایم بخوانید و روزه‌هایم را که نتوانسته‌ام بگیرم برایم بگیرید.

در آخر از تمام خویشاوندان و دوستان حلالیت می‌طلبم و امیدوارم که رضایت کافی از من داشته باشید. ان الحیوه عقیده والجهاد.
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
ماشا‌ء‌الله آقامیری 16/6/60

والسلام
اهواز سحرگاه شنبه 7/6/1360 احمد غدیریان

بسم الله الرّحمن الرّحیم

اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتلونَ فی سَبیلِهِ صَفَّاً کَآَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوصٌ.
(قرآن کریم)

در دریای خون شنا کنید، تا به ساحلِ نجات برسید. امام‌علی(علیه‌السّلام)

در زمانی که همه‌ی طاغوتیان و جبّاران که دست‌شان تا مرفق به خون مستضعفان آلوده است، کمر به نابودی اسلام بسته‌اند و قصدِ نابودی انقلابِ خون‌بار حسینیان را در سر دارند، من نیز بنا به مسئولیت شرعی‌ام وظیفه‌ی خود دانستم در این نبرد شرکت نمایم؛ که در این راه پیروزی و شهادت هر دو رستگاری و سعادت است و شکر خدای را، که به من سعادتِ جنگیدن در راهش را عطا فرمود.

خدایا!
تو نیک می‌دانی که فقط برای تو و برای متعالی و خالص شدنِ خودم قدم در این راه گذاشتم.

پس ای خدای بخشنده!
قسم به بزرگواری‌ات شهادت را نصیبم گردان، و ای شهیدان که به اوج کمال خود رسیده‌اید، ما را نیز دعا کنید که در زمره‌ی شما قرارگیریم و چه زیبا و دوست داشتنی است خالصانه در راه خدا قدم برداشتن و به درجه‌ی والای انسانیت رسیدن (شهادت).

و چه زشت و ناپسند است در خانه و در بستر مُردن که همیشه از چنین مرگی هراس داشتم؛ زیرا که دنیا و زندگی دنیایی، محل آزمایش و امتحان است، پس چه بهتر که فرزندانِ آخرت باشیم.

خانواده‌ی عزیز!
از شما تقاضا دارم تا توان دارید اسلام عزیز را یاری نمایید و گوش به فرمان رهبر باشید و تا می‌توانید در تقویت ولایت فقیه که همان خطِ اسلام راستین است، بکوشید و صبور باشید
که «إنَّ‌ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ.»

پدر و مادر و برادر و خواهر عزیزم!
اگر می‌خواهید روحم شاد باشد، دوست دارم که در مراسم من لباس سیاه بر تن نکنید؛ که در غیر این صورت روحم را آزرده‌اید و من دوست ندارم وقتی به خانه‌ی جدیدم آمدید، بگریید و اگر اشکی هم بر چشمان‌تان جاری گشت، ترجیح می‌دهم که اشکِ شادی توأم با تبسّم باشد و این را بدانید که در مکتب ما شهید زنده است.
پس به تقاضایم جامه‌ی عمل بپوشانید؛ تمام مقصد ما مکتب ماست.

هدف و انگیزه‌ی من از آمدن به جبهه، پاسخ مثبت و عملی در برابر این که خدا جهاد با جان را بر ما مقرّر فرموده تا باعث عزت و شکوه اسلام و مسلمین باشد.

... خدایا به پاسداران اسلام معرفت و علم سیر الی الله و قدرت بدنی عطا بفرما؛ که بر سر مشرکین آن‌چنان حمله‌ور شوند تا آن‌ها از این قدرت و مهارت و ایمان به وحشت و تزلزل بیفتند.

... خدایا بر این جسم ضعیف من آن‌قدر قدرت بر ایمانم یقین به توجیه و به روحم آرامش و سکینه بیفزا تا بتوانم حماسه‌ی پاسداران اسلام را در اخلاق و شجاعت زنده، پایدار و خود را غرق و فنا در تو بنمایانم.

... قبر مرا در کنار یا اطراف حسن فرداسدی تا حد ممکن قرار بدهید و در این امر اصرار نورزید، باشد با پا نهادن بر قبرم به زیارت آن دوست گرامی رفته و عرض ادب نمایند که او انسانی باتقوا و سلحشور بود

و یک قطعه از عکسم را نزد قبر محمد اسماعیل آل‌اسحاق در قم ببرید که قلب و روح من بود و خلوصش به اسلام زبان‌زد همگان باشد

که خدای غفار مرا در جوار آنان قرار دهد که این از بزرگ‌ترین آروزهایم است و به همراه دوستش که خودش به راز دلم آگاه است، در جوار حضرت محمد (ص) و آقا اباعبدالله‌الحسین قرار بگیریم.

... از گرفتن مراسم متعدّد و مزاحمت برای مردم پرهیز کنید.

الا بذکر الله تطمئن القلوب..

بسم الله الرحمن الرحیم