8- شهید سعید هدی محل تولد مراغه، محل شهادت شلمچه به سال 1365:
«خداوندا، مرغ ناچیز و محبوس در قفس، چشم به تو دوخته و با لرزاندن بالهای ظریفش آماده حرکت به سوی توست. ما نه برای اینکه از قفس تن پرواز کند و در جهان پهناور هستی بال و پر بگشاید، نه زیرا زمین و آسمان با آن همه پهناوری، جز قفس بزرگتری برای این پرنده شیدا نیست. او میخواهد آغوش بارگاه بینهایت را باز کنی و او را به سوی خود بخوانی»
7- شهید حسین یحیایی محل تولد تهران به سال 1344، محل شهادت شلمچه به سال 1365:
«ای خدا، این دلم، جانم، روحم فقط تو را میخواهد. دیگر طاقت ماندن در میان دنیا و دنیائیان را ندارد و میخواهد از وادی پر از گناه و وادی ساده کوچ کند و در وادی عشق و صفای روحانی فرود آید. ای انسانها روح روح را الهی کنید، از مسیر دنیا طلبی خارج و در مسیر رضای خدا وارد شوید و رضای خدا بطلبید.»
6- شهید حسن رئوفی فریمانی، متولد سال 1344 در تهران، محل شهادت پنجوین به سال 1362:
«خدایا کمکم کن تا پایم نلرزد و هدایت کن گلولههای آتشین مرا تا بر سینه دشمنانت فرود آیند و هنگامی که صلاح تو در آن بود که جان ناقابل این حقیر تقدیم گردد، مهدی (عج) را بر بلینم فرست که سخت محتاج اهل بیت هستم. خداوندا درد تیر و ترکش و خمپاره را تحمل خواهم کرد، اما اندوه خمینی را هرگز.»
5- شهید مجید پورکرمان محل تولد: تهران، محل شهادت: خرمشهر به سال 1361:
«من هیچشاخه سبزی ندارم تا با خود به سرای دیگر ببرم، اما امید دارم که این شاخههای خشک شده در این لحظات پرثمر و پرنعمت جان بگیرند و سبز شوند.»
4- شهید صفرعلی خاجوی، محل شهادت: شلمچه به سال 1365:
«ای خدا اگر مرا به جرمم مواخذه کنی، تو را به عفوت بازخواست میکنم و اگر مرا به آتش دوزخ ببری، اهل دوزخ را آگاه خواهم کرد که تو را دوست دارم.»
3- شهید مجتبی رسول زاده، محل تولد: تهران، مکان شهادت: خرمشهر به سال 1361:
«خدایا اگر میدانی که عاشقت شدهام، مرا به سوی خود فراخوان والا مرا رشد بده و توفیق تکامل الیالله نصیبم کن تا لایق شهادت گردم.»
2- شهید دکتر مصطفی چمران متولد سال 1311محل تولد تهران محل شهادت دهلاویه سال1360:
«بگذارید بند بندم از هم بگسلد، هستیم در آتش درد بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود، باز هم صبر میکنم و خدای بزرگ خود راعاشقانه میپرستم. آرزو داشتم که شمع باشم، سر تا پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم. به کفر و طمع اجازه ندهم بر دنیا تسلط یابد.»
1- شهید معلم مهدی رجب بیگی؛ متولد سال 1336:
«خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بیخبری نمانیم. خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم. خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود.»
خدایا از تو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی
که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم.
دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند.
سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ وغیبت ، قلب های ما را تیره و تار ننماید.
خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها سرمست و مغرور نشویم.
خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنیم
و در برابرعظمت تو خود را نبینم.
شهید دکتر مصطفی چمران
خدایا به ما شجاعتی بده که به دنبال عیوب دیگران نباشیم!
چقدر خوبه که ذره بین رو به سمت خودمون بگیریم و ناخالصی هامون رو برطرف کنیم.
به قول حاج حسین خرازی
اگه کاری می کنیم برای خدا ، گفتن چرا؟
سعی کنیم حتی اگه ادعای عدالتخواهی و ولایت محوری و از این حرفها می کنیم
کمی هم به خودمون متوجه باشیم!
دوست دارم بر فراز آسمانها پر بگیرم وفریاد برآورم.
در این دنیا که قلبها از آهن و سنگ و بی خبر از عاطفه اند،
تو را به حرمت پاک آسمانی ها سوگند مرا به حال خود رها مکن.
خدایا از حالی که همیشه این نوا را زیر لب زمزمه می کردم «اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون» معبود من چطور می توانم زنده باشم و نفس بکشم در حالی که همه دوستانم پر کشیده اند و به سوی تو آمدند و آنها را فرا خواندی. خدایا می خواهم به تو ملحق شوم پس مرا نزد خودت ببر . خدایا می خواستی مرا عاشقت کنی حال که عاشقت شده ام می خواهم به تو ملحق شوم. خدایا می خواهم شهادت در راه خودت را نصیبم این بنده گناه کار عاشق دلباخته ات بنمائی.